آفتابگردانهای کور درباره جنگ داخلی اسپانیاست که چهار فصل دارد و هر قسمت، داستان متفاوتی را روایت میکند اما داستانها به یکدیگر مرتبط هستند و خطی که آنها را به هم متصل میکند رویدادهای خاصی است که در یک دوره چهارساله و بین سالهای ۱۹۳۹ و ۱۹۴۲ رخ دادهاند.هدف نویسنده روایت بخشی از عواقب متحملشده توسط ساکنان اسپانیا در طول درگیریهای داخلی و پس از آن بوده است.اما داستان آفتابگردانهای کور درباره مردی به نام لورنزو است که خاطرات گذشته را مرور میکند و ۹سالگی خود را در زمان جنگهای داخلی اسپانیابهیاد میآورد.
او با مادرش النا و پدرش ریکاردو زندگی میکند. پدر لورنزو بهدلیل مسائل سیاسی و مخالفت با حکومت، مجبور است که خود را مخفی کند. ریکاردو مازو خانه را به مخفیگاه خود تبدیل کرده و در قسمتی از کمد خانه زندگی میکند تا از پلیس ملیگرا در امان باشد. او نویسندهای است که با دولت ملیگرای اسپانیا مخالف است. ریکاردو فقط وقتی از کمد بیرون میآید که همه پنجرهها بسته باشند. مخفیشدن ریکاردو باعث شده تا بار مسئولیت خانواده بهعهده النا، همسرش باشد.
نویسنده: آلبرتو مندس
مترجم: آرمان امین
نشر: برج
سال انتشار: ۱۴۰۴