یک خانه و هزار داستان
گفت‌و‌گو با محبوبه کاظمی دولابی، احیاگر خانه پدری جلال آل‌احمد به‌بهانه اتمام مرمت این بنای تاریخی

یک خانه و هزار داستان

محبوبه کاظمی دولابی معتقد است نبود نگاه فرهنگی و حمایت‌های لازم باعث شده بنا‌های تاریخی به سالن‌های چلوکبابی تبدیل شود.
کد خبر: ۱۵۲۰۴۱۴
نویسنده آزاده صالحی

خانه آیت‌الله حاج سیداحمد طالقانی، پدر جلال و شمس آل‌احمد در زمره بنا‌های پرقدمت و ارزشمند پایتخت به‌شمارمی‌رود که در محله پاچنار و در خیابان «کارکن اساسی» واقع شده است. این خانه درسال ۱۳۸۳ در فهرست میراث ملی ثبت شد و در سال‌های اخیر در مالکیت صندوق بهره‌برداری و احیای بنا‌های تاریخی و فرهنگی قرار گرفت تا سرانجام در سال ۱۳۹۹ در جریان مزایده، احیا و بهره‌برداری آن به محبوبه کاظمی‌دولابی، مدیر گالری «ترانه باران» واگذار شد. اگرچه در اوایل دهه ۹۰، این بنا به‌عنوان خانه باستان‌شناسان کشور معرفی شده بود، اما پیش از شروع مراحل احیا، پاتوقی برای معتادان بود، به‌طوری که برخی، این خانه را به شخصی به نام «امیرچلچله» منسوب می‌دانستند. خانه پدری جلال این‌روز‌ها مراحل پایانی مرمت را پشت‌سر می‌گذارد؛ این امر بهانه‌ای شد تا با محبوبه کاظمی دولابی، احیاگر این خانه تاریخی به گفت‌و‌گو بنشینیم. 
*بعد از طی‌شدن پروسه‌ای طولانی و زمان‌بر، درحال حاضر احیای خانه پدری جلال آل‌احمد در چه مرحله‌ای است؟
تقریبا در شرف بهره‌برداری از خانه هستیم؛ درحال‌حاضر مرمت دو فضای کوچک از خانه و مقداری جزئیات باقی‌مانده که بعد از ساماندهی به این امور، فضای خانه به بهره برداری کامل می‌رسد. 
*با توجه به این‌که این بنا زمانی محل زندگی مهم‌ترین شخصیت‌های سیاسی، فرهنگی و ادبی معاصر بوده است، تصمیمی برای نصب تندیس این چهره‌ها در این مکان هم دارید؟ 
مهم‌ترین انگیزه‌مان دراین سال‌ها این بوده است که بحث کاربری فرهنگی جا بیفتد. این بنا به‌واسطه شخصیت‌هایی که در دوره‌های مختلف زمانی دراین خانه زندگی می‌کرده‌اند و همین‌طور مفاخر سرشناسی که هم‌دوره اهالی این خانه بوده و به آن رفت‌و‌آمد داشته‌اند به‌مثابه یک سند تاریخی و هویت فرهنگی محسوب می‌شود. هرچند دراین گفت‌و‌گو نمی‌توانم به‌طور قطعی قول بدهم که سردیس یا تندیس شخصیت‌های برجسته دراین مکان نصب می‌شود، ولی تا جایی که بتوانیم از منابع مکتوب و روایت‌های موجود در دسترس برای غنابخشی هرچه‌بیشتر به این خانه بهره خواهیم گرفت. 
*اساسا از زمان شروع کار تا امروز با چه مشکلاتی برای احیای این بنا مواجه بوده‌اید؟
به‌هرحال خانه پدری جلال در نقطه‌ای از شهر واقع شده که به‌لحاظ جغرافیایی و فرهنگی کار ما را برای احیا دشوار می‌کرد. به‌خصوص این‌که در وهله اول که بااین خانه مواجه شدیم، مانند سایر بنا‌های فرسوده و رهاشده، به پاتوق معتادان و زباله‌گرد‌ها تبدیل شده بود. از سوی دیگر، افرادی با آب‌انداختن زیر این خانه سعی در تخریب آن داشتند، به‌طوری که وقتی در روز‌های اول با خانه روبه‌رو شدیم، این بنا از رطوبت وسیعی برخوردار بود و زمان می‌برد تا خشک شود و بتوان مراحل مرمت را شروع کرد. درحالی‌که با توجه به چنین شرایطی، بازه زمانی‌ای که برای ما در نظر گرفته شد، بین ۸ تا یکسال بود که مسلما با این حجم از رطوبت در عمق بنا، تعیین چنین زمانی عملا امکان‌پذیر نبود. ضمن این‌که کوچه‌ای که این بنا در آن واقع شده از جهات مختلف، صعب‌العبور است. ازاین‌رو، مرمت این مکان با دست‌انداز‌های متعددی روبه‌رو بود. شاید به‌همین خاطر است که این بنا ۱۰ سال بود به مزایده گذاشته می‌شد ولی کسی مرمت و احیای آن را به عهده نمی‌گرفت. ازاین‌رو، در بعضی مراحل کار با چالش‌های جدی مواجه می‌شدیم و دربرخی جا‌ها هم نهاد‌هایی بودند که همکاری لازم را با ما انجام دادند. درمجموع، مرمت و احیای این بنا در مقایسه با دیگر بنا‌های فرهنگی پایتخت از دشواری بیشتری برخوردار بوده است. یکی از نکاتی که به صندوق احیا پیشنهاد دادیم و بنا به تصورمان امری ضروری بود، این است که توجه بیشتری نسبت به سرمایه‌گذاران فرهنگی صورت بگیرد و بیش از هرچیز، تفاوتی میان سرمایه‌گذاران فرهنگی و اقتصادی قائل شوند. طبعا دیدگاه‌ها باید نسبت به این دو مقوله فرق داشته باشد و به‌تبع با این تفاوت قائل‌شدن، در نوع مواجهه یا برخورد با سرمایه‌گذاران فرهنگی، تغییراتی حاصل شود؛ این درحالی است که امروز بین سرمایه‌گذاران فرهنگی و اقتصادی فرقی گذاشته نمی‌شود. این یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های ما در دوران احیا و مرمت این خانه بوده است، چرا‌که هنوز بحث سرمایه‌گذار فرهنگی، سرمایه فرهنگی و نگاه فرهنگی جا نیفتاده و به‌آن‌شکلی که باید به این حیطه توجه کافی نمی‌شود. نتیجه نبود این نگاه، تبدیل‌شدن برخی از بنا‌های تاریخی و فرهنگی به سالن‌های چلوکبابی و نابود‌شدن هویت اصیل این خانه‌هاست. یکی از اهداف ما این بود که در جریان مرمت خانه پدری جلال آل‌احمد، شرایطی را به‌وجود بیاوریم تا محله پاچنار و به‌خصوص خیابان «کارکن اساسی» که یکی از پرقدمت‌ترین محله‌های این منطقه است، تبدیل به پاتوق گردشگری و فرهنگی شود. طرحی هم در این زمینه ارائه کرده‌ایم که امیدوارم به‌زودی از سوی شهرداری تصویب شود و بتوانیم قدم‌هایی را در راستای عملی‌شدن آن برداریم. ما درصدد هستیم تا درکنار بهره‌برداری از خانه پدری جلال، با همکاری و مشارکت هنرمندان، این محله را به یکی از محله‌های خاطره‌انگیز و درعین‌حال پرجاذبه برای گردشگران داخلی و خارجی تبدیل کنیم. درواقع، هدف ما این است که دامنه ابعاد فرهنگی و تاریخی این بنا به محله هم تسری پیدا کند. 
*بااین‌حال ویژگی‌های بافت خاص این محله که عمدتا تجاری هم هست، شرایط را برای تبلور فرصت‌های فرهنگی‌ای ازاین‌دست سخت نمی‌کند؟
بله، ولی این نکته را هم درنظر داشته باشیم که ما دراین بافت کار می‌کنیم و از آنجایی که مهم‌ترین هدف‌مان، فعالیت فرهنگی است، می‌خواهیم با تکیه بر مرمت این بنا، درحقیقت سطح فرهنگی جامعه را ارتقا دهیم. این مساله دشوار ولی شدنی است. خاطرم هست زمانی که تصمیم به احیای این بنا گرفتم، حتی یک‌نفر هم مرا به این کار تشویق نکرد؛ همان‌زمان هم برخی براین باور بودند که احیای این خانه با توجه به شرایطی که در پاسخ به سؤالات پیشین شما اشاره کردم، امری تقریبا غیرممکن است، اما شروع کردیم و خدا را شاکرم که امروز به‌رغم تمام مشکلات، درآستانه بهره‌برداری از این خانه قرار داریم. 
*اصولا کار‌هایی ازاین دست به‌جای اتکا به تلاش‌های فردی، عزم نهاد‌های مربوطه را می‌طلبد، کمااین‌که هنوز در تهران و دیگر شهر‌ها و با وجود گذشت زمانی طولانی از درگذشت برخی مشاهیر، منازل‌شان نه‌تنها تبدیل به خانه‌موزه نشده که روبه‌تخریب هم هست؛ مصداق بارز این مساله خانه فروغ در محله امیریه تهران و خانه احمد محمود در اهواز است. 
درباره خانه فروغ که اشاره کردید، درماه‌های گذشته پیشنهاد‌هایی را مطرح کرده‌ایم مبنی براین که بتوانیم به احیا و بهره‌داری از این خانه بپردازیم، هرچند تاامروز جوابی دریافت نکرده‌ایم، اما در پاسخ به بخش دوم سؤال شما باید بگویم دولت‌ها اصولا بدون کمک بخش خصوصی و فعالیت این بخش نمی‌توانند اهداف خود را به‌ثمر برسانند. درواقع، بخش خصوصی در همه‌جای دنیا موتور محرکه اقتصاد کشورهاست. به‌همین خاطر است که معتقدم، دولت موظف است نسبت به بخش خصوصی توجه و حمایت بیشتری داشته باشد، چرا‌که اغلب فعالان بخش خصوصی، به‌ویژه آن‌دسته که در امور فرهنگی پیش رو هستند، از سر عقل که نه، به‌دلیل عشق بی‌نهایتی که نسبت به آب‌وخاک‌شان دارند، دراین مسیر قدم برداشته و از جیب خود به نفع آبادانی و چشم‌انداز روشن کشورشان هزینه می‌کنند. هرچند آن‌طور که لیاقت و استحقاق‌شان است، حمایتی دریافت نمی‌کنند. درحالی‌که توجه و عنایت دولت به بخش خصوصی و فعالان فرهنگی، می‌تواند انگیزه آنها را در انجام کار‌های بیشتر بالا ببرد. 
*باتوجه به این که شما یک گالری‌دار هستید، هزینه هنگفت مرمت این بنا را چطور به تنهایی تامین کرده‌اید؟
صفر تا صد سرمایه‌ای که در راه بهبودبخشی وضعیت این بنا صرف شده است از درآمد شخصی خودم بوده و تااین لحظه، یک ریال از هیچ اسپانسری دریافت نکرده‌ایم؛ وامی هم از سوی هیچ نهادی به ما تخصیص داده نشده است. می‌توانم بگویم احیای خانه پدری جلال برای من به‌شخصه حاصل عرق ملی و دلبستگی به فرهنگ سرزمینم است. کمااین که اگر فرصتی دست دهد دوست دارم این تجربه را در دیگر پروژه‌ها هم تکرارکنم. 
*پس به‌طورمشخص نمی‌توانید اشاره کنید که چه میزان بودجه دراین مسیر صرف شده است؟
همین‌قدر بگویم که بودجه مرمت این بنا، ده‌برابر برآوردی است که صندوق احیا در بدو ورود ما به این خانه انجام داد. روز اول که به این‌جا آمدیم و کارشناسان به تخمین مصالح به‌کارگرفته شده پرداختند، سیمان کیسه‌ای ۸ هزارتومان بود و امروز قیمت یک کیسه سیمان به سیصدهزاروخرده‌ای رسیده است! بنابراین نمی‌توانم رقم دقیق بودجه را بگویم، چون جلوی راه‌مان حداقل ۱۰ میلیارد دیگر باقی‌مانده است. شکی نیست که بنا‌های فرهنگی تاریخی که زمانی محل سکونت مهم‌ترین شخصیت‌های برجسته بوده‌اند به‌مثابه یک شناسنامه تاریخی برای ما هستند. وظیفه ماست که گردوغبار سنگین گذر زمان را از لایه‌لایه آجر‌های این بنا‌ها پاک کنیم تا این میراث برای نسل آینده باقی بماند. 
*حالا که صحبت از نسل آینده شد، به‌نظرتان این بنا درآینده نزدیک چقدر می‌تواند منبع رجوع جوانان و نوجوانان قرار بگیرد؟
باتوجه به این‌که منطقه ۱۲ در سال‌های اخیر به‌عنوان قلب پایتخت نام گرفته و از سویی دیگر پاتوق فرهنگی هم به شمارمی‌رود، خوشبینم که خانه پدری جلال می‌تواند جوانان بسیاری را به این محله بکشاند. بچه‌های ما، مشاهیر، تاریخ و پیشینه درخشان کشور خود را دوست دارند و احیای این بنا‌ها می‌تواند بهانه خوبی برای مطالعه وکندوکاو آنها درباره هویت ملی خود باشد. امیدوارم این بنا در روز‌های آتی به بهره‌برداری نهایی برسد. اگرچه بخشی از تحقق این مساله منوط به حمایت، همکاری و سرعت‌عمل شهرداری منطقه ۱۲ تهران نیز هست. 
*زمان دقیق افتتاح خانه مشخص است؟
ما در نظر داریم افتتاحیه رسمی را در مهر و آبان برگزار کنیم، بااین‌حال عملی‌شدن این مساله بستگی به ثبات شرایط کشور هم دارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰