بهگزارش خبرنگار جامجم رسیدگی به این پرونده از آخرین روز اسفند سال گذشته و همزمان با کشف جسد مردی در بیابانهای پیشوا آغاز شد. مردی هنگام عبور از کنارجاده، جسد را مشاهده کرده و با پلیس تماس گرفته بود.مأموران با حضور در محل دریافتند دستهای مقتول بسته شده و شواهد اولیه حکایت از خفگیاش داشت.جسد به پزشکی قانونی منتقل و خیلی زود هویت مقتول به نام فریدون شناسایی شد. خانواده این مرد با حضور در پلیس آگاهی ناپدیدشدن او را گزارش کرده بودند. پسر مقتول در تحقیقات گفت: پدرم با من تماس گرفت و درخواست کرد ۵۰۰ هزار تومان برایش واریز کنم. من هم این کار را کردم. بعد ازآن دیگر تلفنش خاموش شد.تیم جنایی احتمال دادند فریدون قربانی مسافرنماهای سارق شده و بعد از قتل خودروی اوسرقت شده است. این درحالی بود که خودروی او درغرب تهران درحالی که کپسول گازآن سرقت شده بود، پیدا شد. سارق یا سارقان با سرقت کپسول گاز،۵۰۰هزارتومان وموبایل فریدون، خودرویش را رها کرده بودند.
تحقیقات برای کشف راز این جنایت ادامه داشت که کارآگاهان پلیس آگاهی رضوانشهر در جریان قتل مرد مسافربری در این شهر، زوج قاتلی را دستگیر کردند که مشخص شد آنها عاملان قتل فریدون هم هستند. بازجوییها از آنها ادامه پیدا کرد و پرونده با صدور کیفرخواست به اتهام مشارکت در قتل به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. دیروز به این پرونده رسیدگی شد و متهم زن و مرد از زندان رضوانشهر به تهران منتقل شدند؛ مردی جوان و لاغراندام و زنی تنومند که دستانش کم از دفتر نقاشی نداشت و از علامت ضربان قلب گرفته تا خورشید رویشان خالکوبی شده بود. عقربههای ساعت ۱۰:۳۰را نشان میداد که رئیس دادگاه رسمیت جلسه را اعلام کرد و دو پسر مقتول برای عاملان قتل پدرشان درخواست قصاص کردند. یکی از آنها گفت: موضوع اصلی ما قتل پدرمان است نه سرقت. من ۵۰۰هزار تومان واریز کردم اما آنها پدرم را کشتند و قصاص میخواهیم.
رئیس دادگاه پرسید: اگر هر دو متهم به قصاص محکوم شوند، حاضر به پرداخت تفاضل دیه هستید؟ که آنها اعلام کردند برای اجرای حکم حاضر به این کار هستند.
رئیس دادگاه سپس خطاب به فرشاد، مرد متهم گفت: براساس کیفرخواست دادسرای قرچک متهم به مشارکت در قتل عمدی مرد مسلمان و مباشرت در سرقت مقرون به آزار هستید. اتهامات خود را قبول دارید؟ مرد جوان در حالی که قتل را گردن همسرش میانداخت گفت: روز حادثه از میدان آزادی به مقصد قرچک ماشین مقتول را کرایه کردیم و روی صندلی عقب نشستیم. در محلی بیابانی، چاقو را زیر گلوی راننده گذاشتم و خواستم توقف کند و روی صندلی شاگرد بنشیند. بعد خودم پشت فرمان نشستم و او در تماس با پسرش ۵۰۰ هزار تومان گرفت و به من داد. گوشی و حدود ۸۰ هزار تومان هم پول داشت که برداشتیم.
رئیس دادگاه پرسید: شما که سرقت کرده بودید، چرا راننده را کشتید؟
فرشاد پاسخ داد: من در مسیر سربالایی در حال رانندگی بودم که ساغر شالی را از کیفش بیرون آورد و دور گردن راننده انداخت. وقتی توقف کردم و خودم را به صاحب ماشین رساندم ،خفه شده بود. من در مرگش نقشی نداشتم.
رئیس دادگاه پرسید: در برابر خفگی مقاومت نکرد؟
فرشاد در جواب گفت: با شلوار ساغر دستانش را بسته بودیم. بعد از قتل جسد را کنار جاده رها کرده و کپسول گازش را حدود دو میلیون تومان فروختیم. ماشین را به سوئیتی که در قلعهحسنخان گرفته بودیم برده و در پارکینگ رها کردیم.
سپس نوبت به ساغر رسید که براساس کیفرخواست در برابر اتهام مشارکت در قتل و معاونت در سرقت قرار داشت. او در دفاعیاتش روایت دیگری را مطرح کرد و قتل را گردن شوهرش انداخت و گفت: «فرشاد به راننده گفت برادرش معتاد و در بیابانهای قرچک است و به این بهانه او را به محلی خلوت کشاندیم. وقتی شوهرم جایش را با راننده عوض کرد، طنابی قرمز که زیر صندلی بود را دور گردن آن مرد انداختم و شالی در کار نبود. بعد فرشاد توقف کرد و آن را کشید و من فقط بازویش را گرفتم و در قتل نقشی نداشتم. او تهدید کرد قتل را گردن بگیرم.»
دو متهم در آخرین دفاع هم قتل را گردن یکدیگر انداختند و قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
تحت تأثیر زنم، آدم میکشتم!
در حاشیه دادگاه فرصت کوتاهی شد تا با فرشاد صحبت کنم. با لهجه شمالی و تن صدای پایین صحبت میکرد و به همین خاطر مجبور شدم جواب بعضی سوالها را چندبار بپرسم.
چه شد به اینجا رسیدید؟
مقصر ساغر بود. او مواد مصرف میکرد و من هم تحت فشار او همراهش شدم. او حتی از سوی خانوادهاش طرد شده بود بزرگترین اشتباهم را ازدواج با میدانم. کاش هیچوقت با ساغر آشنا نمیشدم.
درباره قتل رانندهای در قرچک، در دادگاه توضیح دادی. چرا رانندهای را در رضوانشهر کشتید؟
با پولهای فروش کپسول ماشین و ۵۰۰ هزار تومان به شمال رفتیم. خیلی زود پولمان تمام شد و تصمیم گرفتیم سراغ راننده دیگری برویم. اینبار قرار بود ماشین را هم بفروشیم. سوار خودروی مسافربری شدیم. اینبار در محلی خلوت از راننده خواستم برای دستشویی توقف کند. وقتی برگشتم به راننده اعتراض کردم چرا با زنم حرف میزنی و با دعوای صوری او را در صندوق عقب انداختیم و بعد کشتیم.
این راننده را هم خفه کردید؟
نه اینبار او را با چاقو زدیم. هر دو ضربه زده بودیم.
ماشین را چند فروختید؟
حدود ۳۰۰ میلیون تومان ارزش داشت اما ۲۰ میلیون تومان فروختیم.
چطوری دستگیر شدید؟
با ردیابی تلفن همراه و دوربینهای مداربسته.
اگر دستگیر نمیشدید همچنان ادامه میدادید؟
شاید؛ من تحت سلطه ساغر بودم.
همه تقصیرها را گردن همسرت نمیاندازی؟
(سکوت متهم)
آنجا محاکمه شدید؟
بله. من به قصاص و ساغر به زندان محکوم شدیم.