جالب آنکه تحلیلگران غیرایرانی نیز به این مسأله اذعان دارند.درهمین خصوص فیروز میتیبوروالا، بنیانگذار و دبیرکل ملی مجمع همبستگی هند و فلسطین در مطلبی به بررسی ابعاد مختلف این شکستها، از وحدت بیسابقه داخلی ایران و پیشرفتهای نظامی خیرهکننده آن گرفته تا تغییر موازنه قوا در منطقه و جهان به نفع بلوک شرق و محور مقاومت میپردازد؛ تحولاتی که نه تنها موجودیت اسرائیل را به خطر انداخته، بلکه هژمونی غرب را در آستانه فروپاشی نهایی قرار داده است. در ادامه متن کامل این تحلیل آمده است. حمله اسرائیل وآمریکا به ایران اهدافی را مد نظر داشت که باید مورد توجه قرار گیرد:
۱- برنامهریزی برای «تغییر رژیم» در ایران و جایگزینی دولت با یک همکار مطیع از خانواده پهلوی.
اسرائیل و آمریکا در این نقشه کاملا شکست خوردند. در واقع، ایران هرگز به این اندازه متحد نبوده است. امروز مردم ایران، نیروهای مسلح و دولت همگی یکپارچه ایستادهاند.
۲- نابودی برنامه هستهای ایران.
در اینجا نیز، حملات اسرائیل و آمریکا به فردو، اصفهان و نطنز به شکستی فاجعهبار انجامید و حملات آمریکا بیشتر نمایشی سیاسی برای مصرف داخلی بود تا ایجاد خسارتی جدی. بار دیگر نقشههای اسرائیل و آمریکا شکست خورد.
۳- بنابراین، حمایت از تصمیم ایران برای قطع تمامی روابط با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) وجود دارد. این آژانس ناصادق نبوده و مانند جاسوسی برای غرب عمل کرده و اطلاعات حساس ایران را به اسرائیل و آمریکا لو داده است. رافائل گروسی، رئیس آژانس، اکنون غیرقابل اعتماد تلقی میشود و متهم است هویت دانشمندان برجسته ایرانی را افشا کرده که در فاز کنونی توسط موساد ترور شدند.
۴- سامانههای موشکی هایپرسونیک ایران برای سامانههای دفاع موشکی آمریکا (پاتریوت، گنبد آهنین، فلاخن داوود و تاد) بسیار قدرتمند و غیرقابل رهگیری بودند. اسرائیل خسارات عظیمی متحمل شده و زیرساختهای اصلی نظامی، اطلاعاتی، انرژی و بندری آن زیر ویرانههاست. فشار مالی بر اقتصاد اسرائیل نیز غیرقابل تحمل است.
۵- حملات ایران و محور مقاومت به پایگاههای آمریکا در قطر، عراق و سوریه، همراه با تهدید به بستن تنگه هرمز و شکست اسرائیل در دفاع از خود، نتانیاهو و ترامپ را مجبور کرد تا برای نجات اسرائیل از خشم ایران، به طور عاجل آتشبس اعلام کنند.
۶- حمله به ایران، حملهای به بریکس(BRICS)وسازمان همکاری شانگهای(SCO) نیزبود،زیرا این تشکلهای منطقهای اوراسیا پیشگام گذار به جهان چندقطبی و پایان هژمونی جهان تکقطبی غربمحور هستند.
۷- ایران قطعا پیروز میدان بوده و این واقعیت را تمام جهان به رسمیت میشناسد. ازسوی دیگر، اسرائیل ویران شده و آمریکا بسیار ضعیفتر گردیده. مهمتر از آن، اتحاد در حال تحول روسیه، ایران و چین - «آر-آی-سی» (R-I-C) جدید - که درخط مقدم مقابله با هژمونی آمریکا-رژیم صهیونیستی هستند، تقویت شده و در حال تغییر موازنه استراتژیک در منطقه و جهان است.
۸- درسهاوگزینههای نظامی ایران: برنامه موشکی،بازدارندگی هستهای،جنگندههای پیشرفته ومقابلهباشبکههای جاسوسی.
ایران پیشرفتهای حیرتانگیز فناورانه خود را در برنامه موشکی قدرتمندش اثبات کرده و این موشکها مهارنشدنی هستند. جالب اینکه گمانهزنیهایی درباره خرید ۴۰ فروند جنگنده نسل۴.۵ چینیJ-۱۰C توسط ایران وجود دارد که مجهز به ویژگیهای پیشرفته از جمله تجهیزات الکترونیک هوایی پیچیده، موتورهای قدرتمند و سامانههای تسلیحاتی ارتقا یافته است. این امر تنها مزیت اسرائیل، یعنی برتری هوایی را خنثی و بیاثر خواهد کرد و بدون شک موازنه استراتژیک قدرت را به نفع ایران تغییر میدهد. یک بازدارنده هستهای تضمین میکند که هر طرح شوم مشابهی در خلیجفارس عقیم بماند. درسهای گرفته شده از عراق، لیبی و سوریه که مورد حمله قرار گرفتند و رژیمشان تغییر کرد، در مقابل کره شمالی که با وجود تهدیدها پابرجاست، اهمیت «دکترین بازدارندگی هستهای» برای حفاظت از یک ملت در برابر چنگالهای غارتگر آمریکا و متحدانش را به وضوح نشان میدهد.ایران از درون توسط شبکههای جاسوسی موساد و سیا و جوخههای ترور فعال در داخل ایران و کشورهای مرزی مانند جمهوری آذربایجان، به خطر افتاد.
۹- آتشبس تنها موقت است و آمریکا از سر درماندگی برای نجات اسرائیل آن را طلب کرد. اسرائیل که در کشاندن آمریکا به یک جنگ تمامعیار با ایران شکست خورده، اکنون درمانده است زیرا بقای آن بهعنوان یک دولت نژادپرست یهودی-مذهبی در خطر است.
۱۰- برای اولین بار، لابی قدرتمند وافراطی یهودی نتوانست آمریکارا به جنگی طولانی بکشاند که این هدف برنامهریزی شده دیرینه نتانیاهو بود. این امر همچنین به دلیل تغییر سریع افکار عمومی در آمریکا و اروپا و عدم تمایل روشن مردم به جنگیدن دوباره برای اسرائیل، این بار علیه ایران است.
۱۱- نسلکشی اسرائیل در غزه، پس از قیام ۷ اکتبر فاجعهبار بوده و برداشت و روایت از موجودیت اسرائیل، رهبران و مردمش را دگرگون کرده است. حمایت اکثریت قریب به اتفاق از نسلکشی و پاکسازی قومی، افکار عمومی جهانی را کاملا علیه اسرائیل و حامیان صهیونیست افراطی یهودی آن برگردانده است.
۱۲- همزمان با آتشبس با ایران، آتشبس در غزه و کرانه باختری ضرورت زمان است. جنگ درغزه، محاصره و قحطی باید پایان یابد. اسرائیل باید از تمام فلسطین اشغالی خارج شود و یک راهحل سیاسی جامع به اجرا گذاشته شود.طبق گفته پروفسور گیدئون پولیا، پژوهشگر برجسته نسلکشیها، در یک وبینار اخیر، او اعلام کرد که ۶۸۰ هزار نفر در غزه به قتل رسیدهاند بله،۶۸۰هزار نفر. این یک هولوکاست، یک نسلکشی بینظیر در دوران ماست که ۲۴ ساعته روی تلفنهای همراه ما پخش میشود.
۱۳- نکته مهم، این است که جمعیت اسرائیل دیگر به توانایی رژیم یا ارتش آن در دفاع از اسرائیل اعتمادی ندارد. بنابراین صدها هزار اسرائیلی در حال ترک آنجا برای رفتن به پناهگاههای امنتر هستند. با تداوم تنشها، موجودیت اسرائیل روند فروپاشی داخلی را ادامه خواهد داد، مگر آنکه راهی برای صلح وهمزیستی به جای جنگهای دائمی وهژمونیطلبی بیابد.
۱۴- ما در دورهای حماسی و تاریخی زندگی میکنیم، زمانی بزرگ برای تغییرات تاریخی بهسودملل اکثریت جهانی، زیرا کشورهای غربی در افول نهایی هستند و جنوب جهانی، اکثریت جهانی در حال ظهور است.
۱۵- بنابراین، در حالی که شهروندان ترسیده اسرائیلی تنها پس از چند روز بارش موشکهای ایرانی بر تلآویو، حیفا، اشکلون وسراسراسرائیل فرارمیکنند، جمعیت غزه، بهرغم بمباران نسلکشانه طی بیش از ۲۰ ماه، هنوز استوار ایستادهاند و از تسلیمشدن، ترک سرزمینشان و پاکسازی قومی توسط نتانیاهو و ترامپ خودداری میکنند. آنها به مقاومت ادامه میدهند و بنابراین موجودیت دارند؛ هستیشان خود مقاومت است.
فلسطین مسأله ژئوپلیتیک و اخلاقی مرکزی زمانه ماست. اکنون رهایی نزدیکتر به نظر میرسد.