مردی که تمام زندگیاش پسر هشت سالهاش «نامی» است این روزها بیشتر در مقام کارشناس فوتبال فعالیت میکند و مترصد یک موقعیت است تا بهعنوان مربی به فوتبال برگردد. ماحصل گفتوگو با این مربی گفته و ناگفتههایی است که در ادامه میخوانید.
اول از لیگ بیستوپنجم شروع کنیم که هنوز میتواند جای بحث و جدل زیادی باشد.
در لیگ بیستوپنجم به غیر از چند تیم معدود که بضاعت و شرایط خوبی در لیگ برتر داشتند بقیه تیمها حرفی برای گفتن نداشتند. استقلال که در این فصل از بین رفت. اتفاقات ناگواری برای این تیم از ابتدای فصل رخ داد. استقلال جام حذفی را گرفت اما نکته قابل توجهی از این تیم ندیدیم. پرسپولیس هم دچار مشکلات و معضلات یارگیری و از دست دادن بازیکنان اصلی شد. هیچ اتفاق خاص فنی در این لیگ ندیدیم. هیچ انگیزه آنچنانی بین تیمها وجود نداشت و فوتبالیستها دیگر از این انگیزه برخوردار نیستند. لیگ بیستوپنجم فاقد صلابتی بود که میخواستیم. لیگی که نتواند به تیم ملی بازیکن تزریق کند یعنی کار خاصی انجام نداده. هزینههای هنگفت و گزافی در این لیگ شد؛ هزینههایی بدون برنامه. اتفاقاتی در این لیگ رخ میدهد که حتی در لیگهای آماتور دنیا هم رخ نمیدهد. حالا که تراکتور قهرمان شده درباره برخی حواشی صحبت نکنیم بهتر است. ما هیچ چیز از این فوتبال ندیدیم.
در این شرایط تراکتور زیباترین فوتبال را ارائه داد و قهرمان هم شد. تراکتور چقدر معیارهای یک قهرمان را داشت؟
این تیم با اسکوچیچی قهرمان شد که چندین سال است در ایران کار میکند و شناخت کافی از ایران دارد. با اسکوچیچ چندین بار در اردوی تیم ملی بودیم و باید بگویم او دیگر ایرانی شده. دقیقا مثل ما صبحانه میخورد و با ما بلند میشد و گپ میزد. زمانی هم که سرمربی تیم ملی بود تمام بازیکنان را برای خودش در کمپ تیمهای ملی آنالیز میکرد. او همه بازیها را رصد میکرد و اشراف کامل نسبت به همه چیز داشت. در تراکتور هم روی نفراتی دست گذاشت که جذب آنها بسیار مشکل بود اما بههر حال، کادر مدیریت، بازیکنان و کادر فنی تیم نمره قبولی گرفتند. حتی کادر تدارکات و دیگر اعضای این باشگاه هم در قهرمانی دخیل بودند. در رابطه با بازیهای تراکتور شاید نواقصی وجود داشت ولی این تیم در مقایسه با سایر تیمها موقعیتهای بیشتری در طول یک مسابقه ایجاد میکرد. تراکتور با حضور مداوم در دو سوم میدان و یک سوم زمین حریف تمام تیمها را تحت فشار قرار میداد. از سوی دیگر علیرضا بیرانوند برای قهرمانی واقعا کمک کرد. او را سمبل اول قهرمانی تراکتور میدانم. او فعلا تک است.
سپاهان چرا هر فصل تراژدی خود را تکرار میکند. اوایل فصل با قدرت شروع میشود اما در ادامه نمیتواند به قهرمانی برسد. مشکل اصلی سپاهان چیست؟
ما قبلا چندین دوره با سپاهان قهرمان شدیم و اقتدار این تیم به فوتبال ایران ثابت شده است. این تیم حتی در آسیا هم قدرتنمایی میکرد. ۵۱ سال بود که هیچ تیم شهرستانی قهرمان ایران نشده بود اما سپاهان این طلسم را شکست. در بلژیک لژیونر بودم و بعد از بازگشت به ایران به سپاهان رفتم و سه سال پشتسر هم قهرمان شدم. آن زمان فرهاد کاظمی سرمربی بود و ساکت هم مدیرعامل. تاج هم ریاست هیأت مدیره را برعهده داشت. آقای ساکت در یک جلسه یک ساعت فقط از برنامههای سالانه سپاهان گفت. من هم به ایشان گفتم این برنامههای بلندمدت به فوتبال ایران نمیآید. سپاهان طبق همان برنامهها جلو رفت و قهرمان شد. به این میگویند صلابت قهرمانی. الان سپاهان در لیگ برتر عالی شروع میکند. دو سال پشتسر هم درباره سپاهان مورایس گفتم قهرمان میشود اما ناگهان تیم افت میکند. این به عدم مدیریت درست تیم برمیگردد.
استقلال مورد خیلی عجیبی در این فصل بود. این تیم قهرمان جام حذفی شد اما در لیگ برتر بدترین نتایج تاریخ خودش را گرفت. واقعا چه بلایی سر این تیم آمد؟
من علم غیب ندارم اما از تجربه ۴۰ساله در فوتبال برخوردار هستم. سال گذشته استقلال فقط بهخاطر یک امتیاز قهرمان نشد. یکبار نکونام را در کمپ تیمهای ملی دیدم. میدانستم از سرمربیگری استقلال استعفا داده است. به او گفتم یادت نرود چه کسی هستی. تو کسی هستی که سالها در لالیگا بازی کردی. الان بخواهی استعفا بدهی ضعف خودت را نشان دادهای. نکونام بعد از این حرفها بغض کرد. میخواهم بگویم مگر یادشان رفت جواد برای استقلال چه کرد؟ یکجوری با جواد برخورد کردند که انگار تیم را به لیگ دو برده! چرا به این موضوع توجه نکردند که استقلال فقط با یک امتیاز کمتر نایب قهرمان شد. این تیم به نایبقهرمانی رسید. بعد هم که برای تیم یار نگرفتند. هفته سوم لیگ بیستوپنجم نکونام را برداشتند. یک نهال هم بکارید باید دو سال صبر کنید. واقعا یعنی چه؟ هفته اول نکونام را زدند. هفته دوم هم زدند. هفته سوم او را برکنار کردند. معلوم است که کمر به نابودی استقلال بسته بودند نه جواد نکونام. باید به این افراد بگویم شما جواد را نزدید. شما استقلال را زدید. این حق استقلال نبود. این نامردی هم یک جایی باید جواب پس بدهد. بعد از نکونام مدام مربی عوض کردند. آخر چه شد؟ جز اینکه جواد نکونام، سهراب بختیاریزاده و محمد نوازی را سوزاندند. تیمی که چنین اتفاقاتی در آن رخ میدهد فقط و فقط مشکل عدم ثبات مدیریتی دارد. استقلال بدجوری مهرهسوزی میکند. من در هر دو تیم استقلال و پرسپولیس بازی کردم. خوب میدانم استقلال حداقل ۱۵، ۲۰میلیون هوادار دارد. چرا با این تیم چنین کردند؟ امیدوارم برای فصل آینده تصمیمات احساسی را کنار بگذارند و فقط تصمیم منطقی گرفته شود.
بهترین اتفاق برای این تیم قهرمانی در جام حذفی بود. مجتبی جباری در اولین تجربه مربیگری خود چنین افتخار بزرگی به دست آورد.
بله، اما من در کانون مربیان گفتم مجتبی جباری سبقه مربیگری ندارد. جباری مطالعه زیاد داشت و در این گیرودار کلاسهای متعددی گذراند. بههر حال دستی بر آتش داشت. من قبلا هم گفته بودم که مجتبی سابقه مربیگری ندارد اما اگر تیم را قهرمان کرد برای فصل آینده با او ببندید. البته بهشرط آنکه بهترین مربی دروازهبان، بهترین مربی بدنساز و بهترین تمریندهنده را در اختیار او قرار بدهید. گفتم مجتبی جباری را نسوزانید. مبادا او به سرنوشت علیرضا منصوریان و محمود فکری دچار شود. دچار سرنوشت جواد نکونام نشود. جواد را که نابود کردند. امیر قلعهنویی وقتی آمد گفت سه سال زمان میخواهم. سال اول یکسری جوان را معرفی کرد و سال بعد تیم قهرمان شد. درباره جواد نکونام انتظار داشتند نیامده همه کار برای تیم بکند.
پرسپولیس را میتوان بازنده همهجانبه این فصل معرفی کرد. نه به قهرمانی رسید، نه سهمیه آسیا را گرفت و نه در جام حذفی به جایی رسید.
اگر پرسپولیس با بازیکنانی که ابتدای فصل از دست داد کارش را شروع میکرد قهرمان شده بود. البته حق مسلم همه تیمهاست با گرفتن بازیکنان سایر تیمها خود را تقویت کنند. حتی این حق را دارند که زیرآب یکدیگر را بزنند. پرسپولیسیها چوب صادق بودن خود را خوردند. البته سقف قرارداد هم پرسپولیس را بسیار اذیت کرد. ما در دنیای فوتبال چیزی به نام سقف قرارداد نداریم. اصلا به کسی چه ربطی دارد که یک بازیکن چقدر میبندد؟ این محدودیتها خندهدار است. پرسپولیس بهعنوان سمبل فوتبال خوب و روان نابود شد. فوتبال مالکانه، انتقال توپ، انتقال دفاع به هافبک و برعکس، موقعیتسازی و مواردی از این دست از ویژگیهای پرسپولیس بود. اینها را من نمیگویم، این گفته کارشناسان است اما این فصل چه؟ پرسپولیس در همه چیز افتضاح بود. از توپگیری و انتقال توپ گرفته تا حمل و حفظ توپ. همه چیز در پرسپولیس افتضاح بود. این موارد نشان میدهد کسی که بهعنوان سرمربی (گاریدو) به پرسپولیس آوردند مربی نبود. او اصلا متوجه نبود به کدام باشگاه گام گذاشته. یکسری از مربیان باید متوجه شوند که پرسپولیس و استقلال فراتر از آسیا هستند. مربیانی که به این باشگاهها میآیند باید توجیه شوند. گاریدو در پرسپولیس فکر میکرد با یک تیم وسط جدولی روبهروست.
نساجی بهعنوان یک تیم پرهوادار و با برنامه سقوط کرد که باعث ناراحتی شدید هواداران این تیم شد. حیف از این تیم که به دسته پایینتر رفت. چه اتفاقی برای چنین تیم خوبی افتاد؟
من یک سال در نساجی مربیگری کردم. این تیم همیشه دست و پا میزد تا از چهاردهم به رتبه سیزده و سپس دوازده برسد. هیچوقت رتبه یکرقمی نداشت. بعد هم آمد یک مربی فهیم به نام حمید مطهری جذب کرد. او یک کادر فنی خوب هم جمع کرد. هفته دوم هم به آنها اضافه شدم. همه چیز عالی بهنظر میرسید. سپاهان را در هفته دوم لیگ در اصفهان متوقف کردیم. مورایس (سرمربی سپاهان) در مصاحبهاش درباره نساجی گفت عجب تیم خوبی مقابل ما قرار گرفت. مطهری تیمی را که همیشه سیزدهم و چهاردهم بود در نیمفصل به رتبه پنجم رساند. خوب آنالیز کردیم و خوب کار کردیم تا تیم به آنجا رسید. آنقدر خوب بود که با مطهری تمدید کردند اما من همان زمان به حمید گفتم چرا با تو تمدید کردند و تو نگفتی با کادرم هم تمدید کنید؟ این خلاء بزرگی بود. من نیازی به چیزی نداشتم و قبل از آن سفید امضا کرده بودم اما حمید به من گفت از من چنین چیزی (امضا با کادر فنی) نخواستند. این یک تفرقه بود. بعد از آن اتفاقات عجیبی افتاد. بازی با صنعت نفت آبادان در قائمشهر از دقیقه ۶۱ فحاشی به بازیکنان اصلی ما شروع شد. ما تیم پنجم جدول بودیم و این فحاشیها عجیب بود. در کل ۲۰نفر در جایگاه تماشاگران حضور داشتند و همانها فحاشی میکردند. همانجا فهمیدم خبرهایی هست. نساجی چون پنجم بود اگر همه بازیها را میباخت سقوط نمیکرد اما نقشه کشیده بودند. یک بازیکن خوب را هم گرفتیم که بعدا از داخل باشگاه گفتند «دنیای مجازی داخل قائمشهر» این بازیکن را نمیپسندد! خیلی راحت او را رد کردند. همان موقع به مطهری گفتم میخواهند تو را نابود کنند. شما فرض کنید من همین لحظه به شما حمله کنم، مشت بزنم و موهایتان را بکشم. آیا دفعه بعد من را دعوت میکنید؟ خیر.
برویم سراغ بحث شیرین تیم ملی.
از این بهتر نمیشود. من همیشه میگویم جانم فدای وطن. صورت من که در دعوا اینطوری نشده. حدود ۸۰۰ بخیه در بدنم دارم. من بازیکن ملی این وطن هستم. خیلی زحمت کشیدم. با یک توپ بینیام به صورتم چسبید و چهار روز حافظه نداشتم. العنزی را شما یادتان نمیآید. یک کاشته که میزد ۱۴۰کیلومتر سرعتش بود. اصلا درباره تیم ملی حرف میزنید موهای تنم سیخ میشود.
هیچ چیز جز جام جهانی برای تیم ملی مهم نیست اما اوضاع تیم ملی مناسب به نظر نمیرسد. تیم پیری داریم. تدارکات هم که مثل همیشه چشمگیر نیست. پیش از صعود میگفتند اکنون وقت صعود از مرحله گروهی جام جهانی است. با توجه به شرایطی که تیم دارد واقعا چنین تدارکاتی فراهم میشود؟
ما در لیگ بیستوپنجم چه کار کردیم که ثمره آن را بخواهیم ببینیم. بازیکن تاپ رو کردیم؟ برای تیم ملی چه کردیم؟ چرا باید چنین شرایطی باشد. ما موقعی میتوانیم به قلعهنویی ایراد بگیریم که بازیکن خوب داشته و استفاده نکرده و از بازیکن مسن و بقیه استفاده کند. آیا الان در فوتبال ایران کسی جای مهدی طارمی را میگیرد؟ کسی جای سردار را میگیرد؟ جهانبخش و سعید عزتاللهی یا شجاع خلیلزاده جانشین دارند؟ کنعانی و پورعلیگنجی چه؟ با این شرایط فکر کنم بهتر است دوباره امید ابراهیمی را هم دعوت کند! ما دیگر بازیکن خوب نداریم. درباره ساختار تیمی در رده ملی اول بایدبه ردههای پایه نگاه کنیم. نوجوانان راکه دیدید به چه سرنوشتی دچارشد.تاوقتی لیگ پیروفرسوده داریم نمیتوانیم انتظاری از تیم ملی داشته باشیم. نوباوگان، نونهالان، نوجوانان، جوانان و امید. این روندی است که فوتبال دنیا طی میکند اما ما این مسیر را نداریم. ما همه ردهها را باید داشته باشیم. تیم نوجوانان ما اوت شد اما حسین عبدی تیم خوبی ساخت.الان به همین حسینعبدی پیشنهاد لیگبرترمیدهند.مگرمیشود؟پسردههاچه میشود؟حسین عبدی مربی متخصص ردههای پایه ملی است نه باشگاهی. ما ساختار و تعریفی نداریم. ما چیزی نداریم، همانطور هم پیر باقی میمانیم.
آن حرفها مال ترابی نبود
مهدی ترابی اخیرا از قلعهنویی انتقاد کرده و گفته به اردوی تیم ملی نمیرود. او از لحاظ فنی و اخلاقی عالی است. البته منیت گاهی اوقات بدجوری آدم را گول میزند. علی دایی سالها پیش با پرادو در محور اصفهان_کاشان چپ کرد. سرش لای در ماند و پوست، گوشت وموی اوکنده شد. هنوزهم جای آن روی سرش مانده.به دیدنش که رفتم مدام میگفت خدایا از تو دور شدم، آیا اشتباه کردم؟ میخواهم بگویم علی دایی با آن عظمت و اسطوره بودنش این را گفت. حالا آقای ترابی اگر این تصمیم را گرفتی خیلی اشتباه کردی. او باید حتما مشاورانش را عوض کند. البته چنین آدم اخلاقمداری این حرفها را نمیزند. این حرفهای خودش نیست. خیلی مهم است که آدم جایگاه اجتماعیاش را فراموش نکند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
محمدرضا مهدوی در گفتوگو با «جامجم»:
در گفتوگو «جامجم» با محمدرضا باهنر عضو تشخیص مجمع تشخیص مصلت نظام مطرح شد