معجزه جنگ؛ پارادایم نوین در سیاستگذاری فرهنگی بین المللی

در کالبد هر بحران ژئوپلیتیک، فرصت‌هایی نهفته است که شناسایی استراتژیک و بهره‌برداری از آن‌ها می‌تواند معادلات قدرت و مسیر تحولات را دگرگون سازد. تهاجم اخیر رژیم اشغالگر قدس به جمهوری اسلامی ایران، هرچند حامل تهدیدات امنیتی و ثبات‌زدایی جدی است، اما همزمان بستر‌ها و پتانسیل‌های ملی و بین‌المللی متعددی را نیز ایجاد کرده است.
در کالبد هر بحران ژئوپلیتیک، فرصت‌هایی نهفته است که شناسایی استراتژیک و بهره‌برداری از آن‌ها می‌تواند معادلات قدرت و مسیر تحولات را دگرگون سازد. تهاجم اخیر رژیم اشغالگر قدس به جمهوری اسلامی ایران، هرچند حامل تهدیدات امنیتی و ثبات‌زدایی جدی است، اما همزمان بستر‌ها و پتانسیل‌های ملی و بین‌المللی متعددی را نیز ایجاد کرده است.
کد خبر: ۱۵۰۸۰۹۸
نویسنده حامد رفعتی - مدیرکل امور بین الملل دانشگاه ادیان و مذاهب 

در این نوشتار، تمرکز اصلی بر فرصت‌های ژئوکالچرال (جغرافیایی فرهنگی) بین‌المللی خواهد بود که در سایه این تحولات نوین پدید آمده‌اند.

ریشه‌های تقابل: تلاقی ایدئولوژی و رئال‌پولیتیک

برای درک فرصت‌های ناشی از این منازعه، لازم است ابتدا ریشه‌های عمیق دشمنی رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار گیرد.

این تقابل از دو منظر استراتژیک قابل تحلیل است:
۱. بعد ایدئولوژیک و پان‌اسلامیسم: جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری اسلامی، ظرفیت بالقوه‌ای برای اجماع‌سازی و بسیج افکار عمومی در میان امت اسلامی علیه رژیم اشغالگر دارد. اما پشتیبانی عملی از فلسطین و دفاع از مردم مظلوم غزه، که یک دغدغه هویتی و گفتمانی محوری برای جهان اسلام است، باعث شد تا حمایت افکار عمومی ملت‌های مسلمان را از ایران به دنبال داشته است. تمامی کشور‌های اسلامی و امت مسلمان خود را در منازعات مرتبط با فلسطین مسئول می‌دانند و این موضوع می‌تواند به همگرایی منطقه‌ای و اتحاد آن‌ها با ایران منجر شود.

۲. بعد ژئوپلیتیک و نظام هژمونیک: رژیم صهیونیستی در دکترین امنیتی خود، به عنوان نماینده سیاست‌های قدرت‌های فرامنطقه‌ای و نظام سلطه در منطقه تعریف می‌شود. از این رو، هر سیاست مغایر با منافع هژمونیک این رژیم و وجود هر کنشگر مستقل و مقتدری در منطقه، تهدیدی بالقوه برای نظم موجود و نظم مطلوب محسوب می‌گردد. جمهوری اسلامی ایران، به دلیل استقلال راهبردی و اقتدار رو به رشد خود، از هر دو جهت فوق برای رژیم صهیونیستی منبع تهدید تلقی می‌شود.

فرصت‌های بالقوه: دیپلماسی عمومی و ائتلاف‌سازی منطقه‌ای

همین دو بعد تقابل، فرصت‌های مهمی را برای جمهوری اسلامی ایران پدید آورده است:
۱. تقویت دیپلماسی عمومی و قدرت نرم: از منظر اسلامی، ایران می‌تواند با نفوذ گفتمانی و فرهنگی در عمق امت اسلامی، قلوب بیدار و وجدان‌های آگاه مسلمانان را جذب خود کند. این ظرفیت، بستری بی‌نظیر برای همگرایی اسلامی در راستای اهداف مشترک ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی فراهم می‌آورد. این امر به افزایش نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی ایران از طریق قدرت نرم کمک شایانی خواهد کرد.

۲. ائتلاف‌سازی و تعدیل هژمونی منطقه‌ای: از منظر ژئوپلیتیک، ایران می‌تواند دولت‌های اسلامی و حکومت‌های منطقه را حول محور خود یکصدا کند و ائتلاف (ولو در ابتدا حداقلی) ایجاد کند. حتی اگر ایران یک کشور اسلامی نبود، صرف ایستادگی در برابر هژمونی منطقه‌ای رژیم صهیونیستی برای حکومت‌های منطقه از اهمیت بالایی برخوردار بود و می‌توانست فضای تک‌قطبی و خفقان‌آور حاکم را تعدیل کند. 

معجزه جنگ در خلق فرصت‌های جدید

اگر رژیم صهیونیستی موفق شود هژمونی امنیتی و سیاسی خود را بر ایران تحمیل کند، راه برای تحمیل این هژمونی بر کل منطقه هموار می‌شود. اما ایران همواره مهمترین چالشگر رژیم در میان دول منطقه بوده است. رژیم صهیونیستی تصور می‌کرد با عملیات غافلگیرانه، ترور هدفمند فرماندهان نظامی و تخریب زیرساخت‌ها می‌تواند به این مهم دست یابد. اما پاسخ مقتدرانه و راهبردی ایران به حملات، وارد آوردن ضربات متقابل مؤثر و بازیابی سریع نظم عملیاتی باعث شد تا موازنه هژمونی به نفع ایران تغییر کند. دشمن به دنبال تضعیف موقعیت منطقه‌ای ایران بود، اما پیامی اقتدارآمیز از ایران نه تنها به کشور‌های منطقه بلکه به سراسر نظام بین‌الملل مخابره کرد. در معادلات بین‌المللی قدرت، وجود یک قدرت منطقه‌ای بومی که رابطه خوبی با کشور‌های اسلامی دارد، از جایگاهی ژئوپلیتیکی برخوردار است. در نتیجه ایران می‌تواند نقطه وزنه تعادل برای حکومت‌های منطقه باشد. بنابراین، برای دولت‌های منطقه، این مسئله بیش از آنکه یک بحث ایدئولوژیک باشد، یک فرصت ژئوپلیتیکی و امنیتی است. ایران نیز از این دریچه می‌تواند برای ترمیم روابط سیاسی اقتصادی خود با کشور‌های منطقه استفاده کند.

دومین فرصتی که این تقابل برای ایران پدید آورد، ظرفیت نوین اجماع‌سازی و اتحاد راهبردی با امت اسلامی است. پس از حوادث بیداری اسلامی و تحولات سوریه، تقابل‌هایی میان جمهوری اسلامی ایران و برخی جریانات و احزاب سیاسی-دینی مسلمان شکل گرفته بود. این تقابل تا حدی پیش رفت که شخصیت‌هایی همچون یوسف قرضاوی علیه ایران موضع‌گیری صریح کردند و در بسیاری از کشور‌های اسلامی سخنانی علیه ایران مطرح شد. برخی کشور‌های اسلامی نیز تلاش‌هایی برای بایکوت ایران انجام دادند و روابط با آن‌ها محدود شد. اتحادیه عرب چندین بار بیانیه‌های رسمی علیه ایران صادر کرد و مواضع معاندانه برخی کشور‌ها در خصوص جزایر سه‌گانه شدت یافت. اما پس از عملیات ۷ اکتبر و تشدید بحران در فلسطین، این رویکرد تا حدود زیادی اصلاح شد. با حمایت همه‌جانبه و قاطع ایران از آرمان فلسطین و با حمله مستقیم رژیم صهیونیستی به قلمرو ایران، پاردایم جدید در میان امت اسلامی (و حتی در میان آزادی خواهان جهان) شکل گرفت که سابقاً دستیابی به آن‌ها در این زمان غیرقابل تصور بود. در نتیجه، فرصت جدیدی برای ایران شکل گرفت تا علاوه بر ترمیم قضاوت‌های نادرست گذشته، عمق راهبردی خود را در میان امت اسلامی توسعه دهد.

مواضع جهان اسلام: یکپارچگی بی‌سابقه در حمایت از ایران

روابط جمهوری اسلامی ایران با مصر پس از انقلاب، پرفراز و نشیب و متشنج بوده است. اخوان‌المسلمین مصر نیز به دلایل متعدد، هرگز سعی نکرده در کنار ایران بایستد. اما اکنون، در پی جنایات جنگی رژیم صهیونیستی، قائم‌مقام مرشد عام اخوان‌المسلمین پیامی به رهبر جمهوری اسلامی ایران داده و ضمن محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی، حمایت کامل و بی‌قید و شرط خود را از ایران اعلام داشته است. وی در این پیام، مسلمانان را یک امت واحده خوانده و اتحاد امت اسلامی را تنها سلاح آنان دانسته است. علاوه بر این، بیانیه بی‌سابقه دیگری از سوی سخنگوی اخوان‌المسلمین در مورد تجاوز شنیع اسرائیل منتشر شد که در آن ضمن تسلیت به مردم ایران، از کشور‌های عربی و اسلامی به‌ویژه مصر، عربستان، ترکیه و الجزایر خواسته شده بود موضع سیاسی واحد و روشنی اتخاذ کنند. این تحولات نشان‌دهنده تغییر پارادایم در روابط بین‌الاسلامی است.

این تنها آغاز تحولات در مصر نیست؛ دانشگاه الازهر نیز بیانیه‌ای صادر کرده و با شدیدترین لحن، تجاوز صهیونیستی را نقض آشکار قوانین بین‌الملل و حقوق بشر دانسته و وحشی‌گری اشغالگران را عامل بحران‌های منطقه‌ای و بی‌ثباتی ژئوپلیتیک معرفی کرده است. احمد طیب، شیخ الازهر، نیز علاوه بر محکوم کردن جنایت رژیم اشغالگر، در پیامی بی‌نظیر، سکوت در قبال این استبداد و تجاوزگری را مشارکت در جرم تلقی کرده است. 

این حمایت در سایر کشور‌ها نیز شکل گرفت. یکی از کشور‌هایی که تقریبا یکصدا و با جدیت در این عرصه وارد شد، کشور پاکستان بود. نهاد‌های مختلف مذهبی، علمی و سیاسی از جمله جماعت اسلامی پاکستان، دارالعلوم دیوبند، جمعیت علمای اسلام، مجلس پاکستان، وزارت دفاع پاکستان از ایران حمایت قاطع کرده‌اند. امیر جماعت اسلامی پاکستان در پیامی اعلام داشت که تمام پاکستان در کنار ایران است. وی همچنین تفرقه به نام شیعه و سنی را از حربه‌های مزدوران اسرائیل و آمریکا دانست. 

بیانیه ۲۰ کشور عربی و اسلامی در محکومیت اسرائیل نمونه دیگری از این رویداد‌ها بود که از جمله امضاکنندگان آن می‌توان به اردن، امارات، بحرین و عربستان سعودی اشاره کرد. علاوه بر این، وزرای خارجه این کشور‌ها در پیام‌های جداگانه‌ای جنایت رژیم صهیونیستی را محکوم کردند. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، با رئیس‌جمهور ایران تماس تلفنی گرفت و اظهار داشت که همه جهان اسلام یکپارچه و متفق‌القول از ایران حمایت می‌کنند. امام جماعت مسجدالحرام نیز در پیام خود از همگان خواست فوراً به کمک ایران بشتابند. این نشانه‌ها، تغییر جهت‌گیری‌های دیپلماتیک در منطقه را به وضوح نشان می‌دهند.

راهبرد: غنیمت شمردن فرصت‌های نوظهور در نظم نوین جهانی

پیام‌های همدلانه مسئولان فرهنگی و سیاسی کشور‌های اسلامی تنها بخش کوچکی از تحولات کنونی است. این شرایط، فرصت‌های استراتژیک جدیدی را برای ایران پدید آورده است که ممکن است پنجره زمانی محدودی برای بهره‌برداری از آن‌ها وجود داشته باشد. تأخیر در استفاده از این فرصت‌ها، به از دست رفتن آن‌ها منجر خواهد شد؛ همانگونه که امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند: «از دست دادن فرصت مایه اندوه می‌شود.»

با توجه به شرایط فعلی ایران و منطقه و ظهور یک نظم منطقه‌ای نوظهور، پیشنهاداتی برای مسئولان سیاست‌گذاری امور بین الملل و مجریان امور فرهنگی بین‌المللی ارائه می‌شود:

۱.     اولویت‌بخشی به دیپلماسی وحدت اسلامی از طریق فلسطین: تلاش برای تقویت و تعمیق وحدت اسلامی با محوریت آرمان فلسطین به عنوان کانون همگرایی با امت اسلامی. این امر می‌تواند به شکل‌گیری جبهه‌ای یکپارچه در برابر دشمن مشترک منجر شود.

۲.     توسعه دایره مفهومی و میدانی محور مقاومت: گسترش نفوذ و همکاری با جریان‌ها و گروه‌های اسلامی فعال و پویا در کشور‌های اسلامی، نه صرفاً در چارچوب گروه‌های نظامی، بلکه در ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی. این امر می‌تواند به تقویت قدرت چانه‌زنی منطقه‌ای ایران کمک کند. 

۳.     تلاش مشترک برای تقویت جایگاه حقوقی در نظام بین‌الملل: همکاری کشور‌های اسلامی برای تقویت جایگاه حقوقی خود در سازمان‌های بین‌المللی و نهاد‌های حقوق بشری و محکومیت رژیم اشغالگر با صدایی واحد در مجامع بین‌المللی. این راهبرد، به مشروعیت‌زدایی از اقدامات رژیم صهیونیستی کمک خواهد کرد.

۴.     تبیین چشم‌انداز راهبردی جامع برای همکاری با دولت‌های منطقه: تدوین و تبیین یک چشم‌انداز راهبردی و بلندمدت برای همکاری‌های منطقه‌ای در مقابل دشمن مشترک، که شامل ابعاد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی باشد. این چشم‌انداز باید به تقویت انسجام داخلی و قدرت بیرونی دول اسلامی منجر شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها