با این حال طی سه دهه گذشته با یک پدیده در اقتصاد ایران مواجه هستیم که آن بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی است؛ یعنی افرادی که آموزش عالی را گذراندهاند و مدرک گرفتهاند اما بیکار هستند.
نرخ بیکاری در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی در سالهای اخیر به یکی از چالشهای اجتماعی و اقتصادی کشور تبدیل شده و آمارهای رسمی نشان میدهد که درصد قابلتوجهی از دانشآموختگان، حتی سالها پس از فارغالتحصیلی، موفق به یافتن شغل مناسب با رشته تحصیلی خود نمیشوند. این پدیده پیامدهایی همچون سرخوردگی جوانان، مهاجرت نخبگان و اتلاف سرمایههای انسانی کشور را در پی دارد.
با اینحال در آخرین گزارش مرکز آمار ایران که مربوط به نرخ بیکاری و اشتغال سال گذشته است، نرخ بیکاری افراد ۱۵ساله و بیشتر ۷.۶درصد رسیده است که در سال ۱۴۰۳ تعداد بیکاران در کشور به دو میلیون و ۳۰ هزار نفر رسید که نسبت به سال قبل از آن ۰.۵درصد کاهش داشته است. سال گذشته جمعیت فعال کشور (شاغل و بیکار) ۲۶ میلیون و ۸۱۸ هزار نفر بودهاند که از این تعداد، ۲۴ میلیون و ۷۸۸ هزار نفر معادل ۹۲.۴درصد شاغل بودند. هر چند نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله در سال گذشته ۱.۱درصد کاهش داشته اما ۲۰.۱درصد اعلام شده که عدد بالایی است. نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی در سال ۱۴۰۳ براساس گزارش مرکز آمار ۱۱.۳درصد بوده که نسبت به سال قبل از آن ۰.۵ درصد کاهش یافته است. سهم فارغالتحصیلان دانشگاهی شاغل از کل شاغلان هم به ۲۷.۲درصد رسیده که در مقایسه با سال ۱۴۰۲، ۰.۱درصد افزایش داشته است. همچنین ۴۲.۲درصد بیکاران در سال گذشته را فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند که نسبت به سال ۱۴۰۲، ۰.۹درصد بیشتر شده است.
دلایل متعددی میتوان برای نرخ بالای بیکاری فارغالتحصیلان در کشور عنوان کرد که نخست دلیل آن به عدم تطابق نظام آموزش عالی با نیازهای بازار کار مربوط میشود. نظام آموزش عالی در کشور اغلب تمرکز بالایی بر آموزشهای نظری دارد، هر چند در سالهای گذشته مهارتیابی جای خود را در نظام آموزشی باز کرده اما هنوز نتوانسته این مشکل را حل کند. بازار کار نیازمند مهارتهای عملی و کار تیمی است درحالیکه بسیاری از رشتههای دانشگاهی، با این موضوع همگام نیستند و با افرادی مواجه هستیم که مدرک در دست دارند اما مهارت لازم در رشته تحصیلی را ندارند.
گسترش بیرویه دانشگاهها بدون توجه به ظرفیت و نیاز بازار کار، منجر به مازاد نیرو در برخی رشتههای دانشگاهی شده بهطوریکه امروز ظرفیت آموزش عالی بسیار بالاست اما در مقابل بازار کار برای آنها شغل تعریف نکرده و کارشناسان تأکید دارند در این بخش باید سیاستهای حوزه اشتغال مورد بازنگری قرار گیرد.کارشناسان و صاحبنظران بازار کار نبود ارتباط مؤثر بین دانشگاه و صنعت را یکی از علتهای بیکاری فارغالتحصیلان عنوان میکنند که باعث شده نیازهای واقعی بازار بهدرستی به دانشجویان منتقل نشود و زمینههای کارآموزی و اشتغال شکل نگیرد.
همچنین رکود اقتصادی، ضعف در بخش خصوصی و وابستگی بیش از حد به دولت در بازار کار، ظرفیت جذب نیروی متخصص را کاهش داده و در مقابل مدرکگرایی و انتظارات شغلی بالا سبب شده فارغالتحصیلان تقاضای حقوق بالا داشته باشند و از اشتغال در مشاغل پایینتر پرهیز کنند.
ضرورت دوره دیدن دانشجویان در کارخانهها
حمید حاجیعبدالوهاب، معاون اسبق وزیر کار در مورد اینکه علت بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی چیست، به جامجم میگوید: این پدیده یک مشکل دیرینه است که بیش از دو دهه است با آن مواجهیم. از حدود ۲۰سال پیش بین دستگاههای آموزش عالی و بخش اجرایی (خدماتی و تولید) اختلافنظری وجود داشت که تربیت نیروی انسانی ماهر برعهده چه دستگاهی است، که این بلاتکلیفی تا آغاز اجرای قانون برنامه هفتم ادامه داشت.
وی افزود: آموزش عالی و بهداشت و درمان تأکید داشتند باید بخشهایی اجرایی نیاز کشور برای آموزش را اعلام کنند و در مقابل دستگاههای اجرایی عنوان میکردند که بخش آموزش عالی باید در مورد نیاز بازار کار تحقیق کند و براساس آن آموزش انجام شود که این موضوع در برنامه هفتم تعیین تکلیف شده است.
این کارشناس بازار کار ادامه داد: برنامه هفتم بخش آموزش عالی (بهداشت و درمان، دانشگاه فنی و حرفهای و آموزش و پرورش) را موظف کرده از دوره قبل از دانشگاه برنامهریزی کند. با این حال این مسأله سبب شده خروجی آن به شکل بیکاری فارغالتحصیلان بروز پیدا کند.
حاجی عبدالوهاب گفت: در مقطعی که مدرکگرایی در کشور اوج پیدا کرد و دانشگاههای غیردولتی بهصورت قارچی شکل گرفتند و توسعه پیدا کردند، به افراد مدارکی دادند که به هیچ عنوان به درد بازار کار نمیخورد. بنابراین یکی از علتهای اصلی بیکاری فارغالتحصیلان، به عملکرد مراکز آموزشی برمیگردد که به بازار بیتوجهی شد.
وی تصریح کرد: آموزش عالی کشور ما براساس رهنمودهای رهبر معظم انقلاب حرکت نکرد درحالیکه رهبری بر توسعه فناوری و دانشبنیان بودن تأکید کرده بودند. امروز کشورهای پیشرفته دانشی را تولید میکنند که بازار نیاز دارد. یعنی براساس نیاز آتی بازار نیرو تربیت میشود. به همین دلیل میزان بیکاری فارغالتحصیلان در این کشورها خیلی کم است. همچنین در کشورهای اروپایی بخشی از واحدهای درسی دانشجو منوط به تهیه گزارشی از وضعیت بازار کار در رشته خود است تا شناخت کافی پیدا کند.
معاون اسبق وزیر کار با اشاره به اینکه دانشجویان در دوران آموزش عالی دورههای کارآموزی و کارورزی را طی میکنند، افزود: مثلا دانشجوی رشته مهندسی مواد غذایی باید در کارخانهها دوره ببیند، که در این بخش هم کارخانهها همکاری نمیکنند و به دانشجو نمره میدهند که نشان میدهد نظارت بر مهارتیابی دانشجویان نیز ضعیف است.
حاجی عبدالوهاب ادامه داد: الان برنامه هفتم مسئولیت را بر وظیفه آموزش عالی گذاشته است و نظارت ورود دانشجویان به محیط کار باید مانند دورههای بهداشت و درمان باشد تا بتوانیم بر این معضل غلبه کنیم.
وی در ادامه به پیری جمعیت اشاره کرد و گفت: هرم سنی کشور بهتدریج بهسمت پیری میرود و سبب خواهد شد در آینده نیروی کار از خارج وارد کنیم. با این حال اصل کار به نظام آموزش عالی و محتوای آموزشی برمیگردد. البته دانشجو دوره مهارتی هم دیده اما مهارت پیدا نکرده است.
راهکار حل معضل
بررسیها نشان میدهد که نرخ بالای بیکاری در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی حاصل مشکلات ساختاری در نظام آموزشی، اقتصادی و فرهنگی کشور است که برای حل این بحران، نیاز به همکاری هماهنگ میان دولت، دانشگاهها، بخش خصوصی و خود فارغالتحصیلان وجود دارد.