فرشید طالبی در گفت‌و‌گوی اختصاصی با «جام‌جم»:

فرشید طالبی تعریف ساده اما هیجان‌انگیزی دارد: «مرد اخلاق فوتبال ایران و مدافع برتر آسیا». طالبی سال ۲۰۱۰ یکی از کاندیداهای کسب توپ طلای فوتبال آسیا بود اما این سعادت در نهایت نصیب او نشد. بعد از آن شرایط فوتبالی طالبی در حالی که می‌توانست به صورت جهش‎وار بالا برود ظرف مدت کوتاهی متوقف شد. او در حالی که از پرسپولیس، استقلال و سپاهان پیشنهاد داشت و در حالی که می‌توانست موقعیت‌های دیگری در فوتبال داشته باشد با مستطیل سبز وداع کرد و برای همیشه کنار کشید. طالبی این روزها در ۴۴ سالگی کارشناس فوتبال است و هیچ چیز از نظر او پنهان نمی‌ماند. چکیده گفت‌و‌گو با مدافع برتر سابق آسیا در ادامه می‌آید:
فرشید طالبی تعریف ساده اما هیجان‌انگیزی دارد: «مرد اخلاق فوتبال ایران و مدافع برتر آسیا». طالبی سال ۲۰۱۰ یکی از کاندیداهای کسب توپ طلای فوتبال آسیا بود اما این سعادت در نهایت نصیب او نشد. بعد از آن شرایط فوتبالی طالبی در حالی که می‌توانست به صورت جهش‎وار بالا برود ظرف مدت کوتاهی متوقف شد. او در حالی که از پرسپولیس، استقلال و سپاهان پیشنهاد داشت و در حالی که می‌توانست موقعیت‌های دیگری در فوتبال داشته باشد با مستطیل سبز وداع کرد و برای همیشه کنار کشید. طالبی این روزها در ۴۴ سالگی کارشناس فوتبال است و هیچ چیز از نظر او پنهان نمی‌ماند. چکیده گفت‌و‌گو با مدافع برتر سابق آسیا در ادامه می‌آید:
کد خبر: ۱۵۰۵۵۹۸
نویسنده هیلدا حسینی‌خواه - گروه ورزش

 تراکتور و فلسفه زیبای فوتبال
 فوتبال فاصله زیادی با فضای فرهنگی و ورزشی گرفته است. اگر بخواهیم درباره جذابیت‌های فوتبال صحبت کنیم فقط می‌توانیم به حواشی آن بپردازیم نه ارتقای کیفی فوتبال. اما امسال اتفاق خوبی افتاد و فوتبال ما که قبلا با کمک سپاهان از فرآیند دوقطبی خارج شده بود امسال باز هم صاحب یک قطب دیگر شد؛ تراکتور. این تیم به لحاظ فنی و فوتبالی برتری محسوسی نسبت به سایر تیم‌ها داشت. کسی از لحاظ فوتبالی و از لحاظ فنی و فوتبالی نمی‌تواند به تراکتور خرده بگیرد و روی چنین اتفاقی پرده بگذارد. تراکتور لایق این اتفاق بود و ای‌کاش آن اتفاقات حاشیه‌ای برای این تیم رخ نمی‌داد. ما از تراکتور فلسفه فوتبالی و استراتژی فوتبال زیبا را مشاهده کردیم. من در تلویزیون پنج، شش بازی تراکتور را کارشناسی کردم. تراکتور در سال‌های اخیر از معدود تیم‌هایی بود که با کمترین نوسان فصل را طی کرد و در بدترین شرایط فوتبالی در این لیگ موقعیت‌های فراوانی به وجود آورد. این یک امتیاز بزرگ برای تیم تراکتور محسوب می‌شد. تفکرات اسکوچیچ نیز غالب بر این فوتبال شد و نتیجه هم گرفت.
     کِیف فوتبالی ممنوع!
 اگر بخواهیم درباره کل فرآیند لیگ صحبت کنیم باید بگوییم «سلام، حاشیه». «سلام، دلال»، «سلام، ورود افراد غیرفوتبالی». شما اصلا نمی‌توانید به طور کامل کلام را منعقد کنید تا درباره چیزی به نام فوتبال صحبت کنید. این حواشی به قدری بر ابعاد فوتبالی غالب است که نمی‌گذارد آنطور که باید و شاید بابت این فوتبال کِیف کنیم و لذت ببریم. چیزی در فوتبال ما وجود دارد به نام ورود افراد غیرفوتبالی. همه دنبال دیده شدن هستند و کسی به ذات فوتبال اهمیت نمی‌دهد. این نظر شخصی من است.
     جام جهانی، یک سایه سنگین روی سر فوتبال
فوتبال ما اسیر یک فرآیند شده که بابت آن نیز به شدت آسیب می‌بیند. این موضوع چیزی نیست جز ویترین جام‌جهانی. تمام نواقص فوتبالی ما پشت این ویترین پنهان می‌شود. من مشخصا در حال صحبت درباره فدراسیون پنج ستاره هستم. این دوره ما واقعا به راحتی مطلق به جام‌جهانی صعود کردیم. این صعود با یک مربی ایرانی بود، نه با منت و هیاهوهای دیگر. دوره گذشته هم با یک مربی خارجی بی‌ادعا به نام اسکوچیچ این اتفاق رخ داد. حالا می‎خواهم بدانم با توجه به صعود چهار سال قبل ما به جام‌جهانی و حضور در آن باعث شد چه اتفاقی در این چهار سال برای فوتبال ایران بیفتد؟ ما پیشرفتی در فوتبال می‌بینیم و از لحاظ ساختاری رشدی را مشاهده کرده‎ایم؟ به نظر یک سایه روی سر فوتبال افتاده و تمامی نواقص فوتبال زیر این سایه پنهان می‌شود. به لحاظ یک ایرانی خوشحال می‌شوم تیم‌ملی کشورم به جام‌جهانی برود اما باید ببینیم این صعود کردن اصلا به نفع فوتبال ماست؟ در فوتبالی که راحت به جام‌جهانی فوتبال صعود کرده شما سطح بالای فنی فوتبال را هم می‌بینید؟ ما باید به اصل فوتبال برسیم و ساختار را فراهم آوریم. ما باید چیزی را درست کنیم که حال فوتبال را خوب کند و جوانان ما را به سمت این ورزش سوق بدهد. به نظر من سایه صعود تیم‌ملی به مرحله حذفی جام‌جهانی باید برداشته شود. باید بیشتر بررسی کنیم که چه اتفاقی برای تیم‌های جوانان و پایه افتاد؟ چه بر سر جوانان ما آمد؟ رفتن به جام‌جهانی برای ما اتفاقی است که متاسفانه نمی‌توانیم بهره کاملی از آن ببریم. 
     فوتبال و واقعیات 
«با این‌که خداوند کریم است و رحیم، گندم ندهد بار چو جو می‌کاری.». اتفاقی که در فوتبال ما افتاده دقیقا کاشت همان جویی است که انتظار برداشت گندم از آن داریم. فوتبال دیگر فرآیند احتمالات نیست، فرآیند واقعیات است. یعنی شما باید در مسیری حرفه‎ای قدم بردارید و ابعاد حرفه‎ای را در نظر بگیرید. وقتی به خودمان نگاه می‌کنیم فقط اسیر چیزی به نام رفتن به جام‌جهانی هستیم. بخش عمده این اتفاق هم به استعدادهای خودجوشی برمی‌گردد که در فوتبال ایران خودشان را نشان داده‌اند. در تمام این کشور استعدادهایی وجود دارد که فقط باید گلچین شوند. حتی اگر بهترین مواد غذایی را در اختیار داشته باشید بدون آشپز نمی‌توانید غذا بپزید و عملا آن مواد غذایی نابود می‌شود. ما باید واقعیات فوتبال را بپذیریم. ما هرگز سازنده نبوده‌ایم. 
     ما و کشورهای حوزه خلیج‌فارس
 اتفاق بد دیگری که در فوتبال ما به وفور رخ می‌دهد تمرکز کامل مدیران فوتبالی ما روی نتیجه‌گرایی است. قبلا تنها کاری که می‌کردیم تمسخر تیم‎های حوزه خلیج‌فارس به دلیل تعویض‎های متعدد مربی بود. الان خودمان یک سور به آنها زده‎ایم. ما از تعدد مربی در یک فصل برای یک تیم گذشته‌ایم و وارد تعدد مدیر در یک باشگاه شده‌ایم. مدیریت وقتی تثبیت شده باشد یک مربی می‌آورد که او هم تثبیت شده باشد. مربی تثبیت شده نیز بازیکن‌سازی می‌کند. الان در فوتبال چیزی به نام شکفتن وجود ندارد. فقط می‌گویند برو نتیجه بگیر، اگر نگیری باید بروی. هیچکس برنامه‌ریزی بلندمدت در این فوتبال ندارد. فوتبالی که جانش به مسائل غیرفوتبالی گره خورده همین می‌شود.
     مربیان بدون رزومه در فوتبال
 الان در فوتبال ما مربیانی از خارج می‏آیند که بدون رزومه تیم می‌گیرند. این اتفاق کاملا غیرحرفه‌ای است. الان دیگر هیچ چیز درست نمی‎شود و فقط باید همه چیز را از اول ساخت. بعد از این‌که ساختیم باید درباره فوتبال جوانان و سایر رده‎ها صحبت کنیم. فوتبال نیم قرن است به المپیک نرفته. نیم قرن است که جایی در المپیک نداریم اما الان می‌دانید سرمربی تیم امید چه کسی است؟ دقیقا بعد از روزی که باز هم در راه رسیدن به المپیک ناکام بودیم آقایان کجا قرار گرفتند؟ هر کسی به فکر خودش بود. ما چه رزومه‎ای داریم و چه برنامه‎ریزی از خودمان نشان داده‎ایم؟ به گزینه‎های مربی‎گری تیم‌ملی امید توجه کنید. اصلا این گزینه‎ها چرا باید به زبان آورده شوند؟ به ضرس قاطع می‌گویم که فرآیندهای غیرفوتبالی در فوتبال ما کاملا دخیل هستند. این یک آسیب بزرگ برای فوتبال ماست. فقط گریه و افسوس داریم برای جوانان پرامیدی که در این فوتبال 
حضور دارند. 
     دلال‎ها بزرگ‌ترین آسیب را زده‎‌اند
دلال‎ها جزو لاینفک فوتبال ما هستند. یعنی یکی از ابعاد فوتبال ما همین دلال‌ها به شمار می‌روند. ما بازیکنی در تیم ایکس داریم که شاید ۲۰ درصد هم کارایی نداشته اما می‌بینید که با یک شرایط فوق‌العاده بهتر در یک تیم بهتر بازی می‌کند. این آسیب بزرگی برای فوتبال ماست. زمان ما چیزی جز قابلیت فنی بازیکن را به تیم بهتر نمی‌برد اما الان شرایط متفاوت است. نسل قبل‌تر از ما هم که کار بسیار سخت‎تری برای پیشرفت داشت. در زمان ما بازیکن باید تلاش خود را می‌کرد و در کنار آن یک رابط وجود داشت که کمک می‌کرد شما یک پله بالاتر بروید. الان رابط می‌گوید هیچ کاری نکن، من سال بعد تضمین شده تو را به تیم دیگری می‌برم. دلال‎ها سال گذشته نزدیک ۱۰۰ میلیارد درآمد داشته‌اند. وقتی آنها هستند و خیلی راحت بازیکن را به تیم دیگری می‌برند چرا یک جوان باید تلاش کند تا بهتر شود؟ این باعث می‌شود بازیکن به جای این‌که تمام ذهن و تمرکزش روی فوتبال باشد مدام به مهمانی و سفره‌خانه می‌رود چون می‌داند با حضور دلال خیالش بابت فصل بعد راحت است. ولی در زمان ما دو بازی پشت سر هم اشتباه فردی مرتکب می‌شدی عملا سرنوشت تو تغییر می‌کرد و آینده‌ات تحت تاثیر قرار می‌گرفت. باید سعی می‌کردی ضریب اشتباهاتت به حداقل ممکن می‌رسید. 
     رزومه‌ای به نام VAR
VAR هم مثل صعود به جام‌جهانی برای فوتبال ایران تبدیل به رزومه شده است. آیا ما برای استفاده از VAR برنامه‏ریزی داشتیم؟ وقتی یک اتومبیل مدل بالا داریم باید بنزین سوپر بزنیم. اما وقتی بنزین سوپر نیست بنزین معمولی می‎زنیم تا به تدریج به اتومبیل آسیب وارد شود. VAR هم همین است. ما فقط آن را وارد کردیم که فقط بگوییم بالاخره VAR را آوردیم و کار بزرگی کردیم. در فوتبال ایران برای بزرگ شدن نمی‎توان برنامه داشت، انگار برای حواشی و پایین آمدن برنامه داریم. چیزهایی که باید باعث پیشرفت ما شود بیشتر به ضرر ماست. این خودش یک آسیب اجتماعی است. سال‎هاست در فوتبال ایران درباره VAR صحبت می‎کنیم و چقدر درباره آن سلیقه‎ای تصمیم‎گیری شد؟ درباره کدام حق و حقوق صحبت می‎کنیم؟ فدراسیون از تمام باشگاه‎ها به طور مساوی پول نمی‎گیرد؟ پس چرا باید برای برخی از بازی‎ها به صورت سلیقه‎ای عمل شود؟ 
     چرا با ۳۰ و چند ساله‎‌ها به جام‌جهانی برویم؟ 
در فوتبال ما یک باشگاه در طول فصل چند بار مربی و مدیر عوض می‎کند و یک مربی بدون رزومه به راحتی تیم می‎گیرد. پس این فوتبال برای امثال ما نیست و نمی‎توانیم به آن گره بخوریم. این فوتبال اصلا جذابیت ندارد و الان نمی‌توان عاشق آن بود. همه ما عاشق آن ذات فوتبال هستیم اما از ذات آن دور هستیم. دیگر ابعاد فرهنگی و ورزشی در فوتبال ما دیده نمی‎شود. در همین لیگ یک شما باید هوچی‎گری بلد باشی و لب خط داد بزنی تا موفق باشی. در این لیگ برخی با بطری‎های حاوی مایع زرد در دو طرف دروازه در حال آبیاری هستند. فوتبال ما فقط به کمک استعدادهای خودجوش به حیات خودش ادامه می‌دهد. تیمی که به جام‌جهانی رفته اثری از موفقیت در تیم‎های پایه خود می‌بیند؟ چرا باید با بازیکنانی سی و چند ساله به جام‌جهانی برویم؟ تمام مافیاها در فوتبال وجود دارند. ما نمی‌توانیم به طور واضح درباره فوتبال صحبت کنیم. اگر فوتبال به طور کامل در جامعه گره خورده بود اکنون درگیر مسائل مختلف نمی‌شدیم. امیدوارم جام‌جهانی به خیر بگذرد اما برای بعد از این رقابت‌ها هیچ برنامه‎‌ای نداریم. الان به تنها چیزی که فکر می‎‌کنیم صعود از مرحله گروهی جام‌جهانی است که اصلا درست نیست. پشت این اتفاق تمام نواقص فوتبالی پنهان می‌شود. فوتبال خیلی عقب است. در همین لیگ هم همه چیز برای وایرال شدن انجام می‌شود. باید آرزو کنیم فوتبال ما از مرحله گروهی جام جهانی صعود کند. بعد از آن هم وارد تونل وحشت می‎شود. چون هیچ برنامه ای نیست. هیچ امیدی هم نیست. فوتبال ما همین است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
جا مانده از نسل هوش مصنوعی

در گفت‌وگو با یک جامعه‌شناس، تهدیدات و فرصت‌های هوش مصنوعی برای خانواده‌های ایرانی را بررسی کرده‌ایم

جا مانده از نسل هوش مصنوعی

نیازمندی ها