این یادداشت در پی آن است تا بر پایه همین تأکیدات، ویژگیهای الگوساز مدیریت رئیسی را بازخوانی کند. نخستین شاخصه برجسته، مردمی بودن بهمعنای واقعی کلمه بود. رئیسی نه فقط با سفرهای متعدد و حضور در مناطق دورافتاده، باعث کاهش فاصله میان دولت و مردم شد، بلکه در عمل نشان داد که فهم مسائل کشور بدون شنیدن صدای مردم، ممکن نیست. او برخلاف بسیاری که دیدارهای مردمی را به نمایشهای تبلیغاتی تقلیل میدهند حضور در میان مردم را بهعنوان سازوکار شناخت مسأله و اولویتبندی راهحلها میدانست. همین صداقت و رویکرد میدانی بود که سرمایه اجتماعی دولتش را با وجود هجمههای رسانهای گسترده، همچنان حفظ کرد. شاخصه دوم، عزتمندی توأم با تعامل در سیاست خارجی است. رئیسی با تکیه بر اصول انقلاب، ضمن حفظ استقلال سیاسی، باب تعامل هوشمند با همسایگان و قدرتهای جهانی را گشود. او هرگز مرعوب لبخند دشمن نشد و در عینحال، عقلانیت راهبردی را قربانی شعارزدگی نکرد. نگاه متوازن او به شرق و غرب، بهویژه تقویت جایگاه ایران در سازمانهای منطقهای، به کشور نفسی تازه داد و عملا الگوی سیاست خارجی متکی بر عزت، حکمت و مصلحت را در میدان عمل پیاده کرد. سومین مؤلفه، باور به توان داخلی و عبور از نگاه غربمحور بود. او نه منتظر گشایش بیرونی ماند و نه اقتصاد را به برجام گره زد؛ بلکه با تکیه بر ظرفیتهای داخلی، پروژههای بزرگی را به ثمر رساند که سالها روی زمین مانده بود. از انتقال آب بینحوضهای گرفته تا توسعه پالایشگاهها و از احیای صنایع تعطیلشده تا ساماندهی کشاورزی. رئیسی ثابت کرد که میتوان با نگاه به درون، کشور را به حرکت درآورد. ویژگی چهارم، روحیه خستگیناپذیر و عملگرایی جهادی بود. برخلاف بسیاری از مدیرانی که در برابر هجمهها منفعل میشوند رئیسی با وجود طعنهها، تحریفها و تخریبها، ذرهای از تلاش خود برای خدمت عقب ننشست.
او میداندار بود، نه پشتمیزنشین؛ در متن بحران حضور داشت، نه در حاشیه گزارشها. در نهایت، بعد اخلاقی و معنوی شخصیت رئیسی، مدیریت او را از یک رویکرد صرفا فنی، به یک الگوی فرهنگی ارتقا داد. تواضع، سادهزیستی، بردباری در برابر منتقدان و تکیه بر ذکر و توسل، نشان داد که میتوان هم مدیر مقتدر بود و هم انسان اخلاقمدار. در روزگار تردیدافکنیها، یادآوری این الگو نه فقط ادای دین به یک خدمتگزار صادق بوده، بلکه ضرورتی برای آیندهسازی کشور است. مدیریت شهید رئیسی، پاسخی روشن به همه تهمتها و تحریفهاست؛ الگویی که همچنان زنده است و باید مبنای انتخاب و ارزیابی مدیران آینده قرار گیرد.