او درپی درآمد و سود خالص است؛ بهدنبال استفاده از آخرین فرصت ۴ ساله ریاستجمهوری برای پرکردن جیب خود و شرکتهای وابسته است که هزینههای کمپین انتخاباتی را برعهده داشتند. هرچههست یقینا او بهدنبال خرجکردن پول نیست. سرمستی ترامپ در عربستان و قطر و امارات و فرستادن علامت قلب بر فراز پلکان هواپیما برای حکام عرب نشان داد که چهمیزان از این کشورها دوشیده است.
در این طرف ماجرا همزمان رسانههای آیندهفروش فاز جدیدی از عملیات تبلیغی با محور بازتعریف هویت دیپلماتیک ایران را دنبال میکنند و مفاهیمی چون «پایان دشمنی»، «بازگشت به جامعه جهانی» و «عقلانیت دیپلماتیک» را صورتبندی و مدل ارتباط حکام خلیجفارس با آمریکا را بهعنوان گام شجاعانه برای پیشرفت اعتباربخشی میکنند. در این بستر دوگانهسازی از مقاومت/عقلانیت، حذف سابقه ودلایل خصومت مزمن وبرچسبزنی به گفتمان انقلاب درصدر تولیدات رسانهای قرار میگیرد و همزمان، پذیرش لوایحی چون FATF و CFT بهعنوان پیششرط «نظم جهانی» معرفی میشوند. برخلاف تجربیات موفق کسب شده و توفیقات شهید رئیسی برای شکستن حصار یکجانبهگرایی، بازهم میدان تحلیل به عرصه اقناع عمومی برای پذیرش جبری یکجانبهگرایی بدل میشود و دراین مسیر ازتوجیه مذاکره تا بسترسازی برای اصلاحات ساختاری و مهندسی ادراک جمعی برای پذیرش مدل مطلوب غرب در سیاست خارجی، بستهبندی محتوایی میشود. طبیعی است که در این عملیات باید بورس به مذاکرات گره زده شود، اقتصاد با توافق شرطی برچسب کاسبان تحریم
به منتقدان الصاق گفتمان مقاومت تضعیف و با ترویج مفهوم فرصت تاریخی، فشار برای تسلیم دیپلماتیک در برابر آمریکا معتبر شود. در این پارادایم تلاش میشود با القای فاجعه شکست مذاکرات، عزم ملی و استقلال نظام تضعیف، عوامل بنیادین اقتصادی حذف و ضرورت وابستگی به غرب برای دستیابی به پیشرفت و خلاصی از عقبماندگی القا شود. دقیقا همان تجربه تلخ دهه ۹۰ در آیندهفروشی و تبلیغات هدفمند رسانهای برای شکستن تابآوری ملی در حال تکرار است.