او در گفت و گوی خود با جام جم بیش از هر چیزی روی کاهش ارزش ملی پول ایران تاکید میکند و بابت اینکه پول حاصل از فروش نفت در زمینه خرید مواد غذایی مصرف میشود نقدهای زیادی دارد.
ماحصل گفت و گو با دبیرکل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران به شرح زیر است:
شعار سال مبنی بر سرمایه گذاری برای تولید چقدر در جریانهای اقتصادی کشور تبدیل به واقعیت خواهد شد؟
در ابتدای هر سال شعاری انتخاب و اهدافی تعیین میشود اما گویا برخی فقط میشنوند ولی همراهی نمیکنند. عملی شدن شعار سال دغدغه همیشگی سال بوده است. ما شعار را میشنویم اما چقدر دستگاههای ذیربط آن را سرلوحه کار قرار میدهند؟ وقتی موضوعی که به عنوان شعار سال اعلام میشود ما باید آن را به عنوان عملیات اجرایی در نظر بگیریم. این شعارها یک پله رو به بالا است. ما قرار نیست برگردیم و اسم پله را عوض کنیم. آن موضوعات را باید پشت سر بگذاریم. موضوعات هم باید یک روال مستمر برای ما داشته باشد. اگر در مورد جهش تولید صحبت میکنیم بعد از اتخاذ تصمیمات باید روال را طی کنیم. الان اگر بحث سرمایهگذاری در تولید مطرح میشود باید بررسی کنیم اگر میخواهیم این موضوع محقق شود چگونه باید بسترسازی کنیم؟ سرمایه گذاری در تولید چیزی نیست که یک روزه و یک شبه اتفاق بیفتد. اقداماتی در این راستا باید به انجام رسد تا سرمایه گذاری شکل بگیرد!
چه چیزی لازم است تا سرمایه گذاری شکل معقولی به خود بگیرد؟
مهمترین موضوع این است که اقتصاد باید با امنیت همراه باشد. جایی که امنیت نباشد سرمایه گذاری هم نخواهد شد و برعکس فرار سرمایه اتفاق خواهد افتاد. از سوی دیگر باید ترتیبات و تصمیمگیریهای لازم فراهم شود تا سرمایه گذاری انجام شود. سرمایه گذار به این نگاه میکند چقدر تضمین وجود دارد تا در بستر کاری مالکیت سرمایه او محفوظ باشد و مخاطرات و تهدیدات به حداقل برسد و ریسکی نداشته باشد. همچنین تصمیمات خلق الساعه هم حذف شود. این چیزی است که سرمایه گذار باید با پوست و گوشت خودش حس کند. متاسفانه عملکرد ما در بخش سرمایه گذاری خوب نیست. بخش خصوصی نمیتواند چندان سرمایه گذار جذب کند و سرمایه گذار خارجی هم به ایران نمیآید. دلایل متعددی دارد که باید بررسی کنیم. آیا در ایران توانستهایم محیط خوبی برای کسب و کار جهت حضور سرمایه گذار فراهم کنیم؟ آیا کاری کردهایم که سرمایه گذاری در بخش تولید سودآور به نظر برسد تا سرمایه گذار سرمایه خود را از بخشهای غیرمولد خارج کرده به در بخش مولد انتقال دهد. به نظر میرسد که در این زمینه موفق نبودهایم. ایران در زمینه ریسک سرمایه گذاری شاخص خوبی نسبت به کشورهای پیشتاز جهان ندارد.
راهکار شما برای تسهیل چالشها چیست؟
ما قانونی به نام بهبود مستمر محیط کسب و کار داریم. بر اساس این قانون محیط کسب و کار باید جهت سرمایه گذاری بهبود یابد. برای تمام این موضوعات در دنیا شاخص و متر و معیار وجود دارد. در حال حاضر رتبه ما در محیط کسب و کاری دنیا رتبه خوبی نیست. رتبه ما هیچ وقت زیر 100 نبوده و همیشه در رتبه 140 به بعد رتبه داشتهایم. در کل به این منوال است که وقتی شما کسب و کاری را شروع میکنید، ارزیابی میشود که چقدر زمان برای شما صرف میشود و چه مقدار زمان می برد تا مجوز بگیرید. در کشور همسایه مجوز کسب و کار یک روزه صادر میشود اما در ایران تعلل زیادی وجود دارد. پس به راحتی اینجا متوجه میشویم یکی از شاخصههای کسب و کار را نداریم. از سویی سرمایه گذار خارجی وقتی متوجه میشود سیستم بانکی ما سرعت بالایی ندارد دلسرد میشود. موضوع بهبود شاخصها باید تبدیل به یک رویکرد و پروژه شود و تمام دولت نیز باید به آن باور داشته باشد. امسال اگر تمام توان ما روی عملی کردن شعار سرمایه گذاری برای تولید است باید در پایان سال حساب کنیم چه کارهایی در این حوزه اجرایی شده است. ما وقتی که با شعار سال روبرو میشویم رو به جلو حرکت میکنیم بدون اینکه برنامهای داشته باشیم. قوانین باید اصلاح شود تا آن را اجرا کنیم. باید اصلا تعیین کنیم وظیفه هر دستگاه در این موضوع چیست؟ زمانی که موضوعی تعیین میشود، هر کسی باید برای خودش مشخص کند من کجای این برنامه هستم. اگر بر فرض من متصدی بنگاه اقتصادی هستم باید ببینم چطور میتوانم دیگران را ترغیب به سرمایه گذاری در این زمینه کنم؟ چه چیزهایی باید فراهم کنیم تا سرمایه گذار جذب شود؟ اگر در مجلس هستم، چه تسهیلاتی میتوانم فراهم کنم؟ چطور میتوانم سرمایه گذار را مجاب کنم تا سرمایه مالی و پولی خود را برای توسعه کشور هزینه کنند؟ انجام اینها زیرساخت، بستر و مشوق میخواهد. اگر لازم باشد معافیت مالیاتی برای سرمایه گذاران بگذاریم و سایر تسهیلات را فراهم کنیم. برای تولید تجهیزات پیشرفته لازم است برای سرمایه گذار مانع ایجاد نکنیم تا از حضور در تولید دلسرد نشود. اگر قرار است بدون برنامه پیش برویم شعار سال در حد همان شعار باقی میماند. شعار سال را باید تبدیل به شعور سال کنیم. در این زمینه حتما باید برنامه داشته باشیم، بدون برنامه حرکت کردن و باری به هر جهت حرکت کردن ما را به جایی نمیرساند.
شاید راه رسیدن به هدف را نیاموختهایم!
ما یک هدف را تعیین میکنیم و در مسیر رسیدن به آن به هر نقطهای برسیم میگوییم به هدف رسیدهایم چون برنامهای نداشتیم. این موضوع از آن دست کارهاست که تکلیف همه باید در آن مشخص باشد، از بخش خصوصی و مجلس گرفته تا سایر افراد و نهادها. نقش هر کسی باید تعیین شود. امسال 1404 است، سال پایان سند چشم انداز کشور. قرار بود در یک نقطهای از افتخارات باشیم و صد افسوس که نیستیم و در حال حاضر فاصله ما هم با آن نقطه زیاد است. بهترین کشور منطقه شدن در زمینههای صنعت، سلامت، تجارت و سایر موارد که در سندچشم انداز تدوین و تکلیف برای همه شده بود امکان پذیر نیست. اصلا درباره ای سند چشم انداز صحبت هم نمیکنیم. انگار نه انگار که باید به این هدف میرسیدیم و نرسیدیم. چرا جا ماندیم؟ باید آسیب شناسی کنیم و ببینیم چه چیزهایی باعث شد که به اهداف سند چشم انداز نرسیم. یکی از کارهای مهم این است که باید برای سرمایه گذاری در بخش تولید کار کنیم چون یک شبه به آن نمیرسیم. اینطور هم نباید باشد که بگوییم امسال به این هدف نرسیدیم و این شعار محقق نشد و برای شعار سال جدید آماده میشویم. همه هم فکر میکنیم شعار سال آینده هم اقتصادی و برای بخش تولید خواهد بود. وقتی ما که کاری انجام نمیدهیم باید همه سال شعار ما اقتصادی باشد.
برای افزایش مشارکت اقتصادی در حوزه های مالی مولد و پایدار؛ چه حمایتهایی از چه کسانی و از چه نهادهایی لازم است؟
چه کسی باید حمایت کند؟ ابتدا باید ببینیم چه کسی سیاست گذاری میکند؟ ریل باید درست سر جای خودش قرار بگیرد. هر کسی باید نقش خود را بداند. وقتی از حمایت میشنویم یاد دولت میافتیم. همینطور حمایت قانونی را از مجلس و یا قوه قضاییه میطلبیم. ما باید موضوعات را دسته بندی کنیم. موضوع مان را با نگاه بلندمدت یا میان مدت و کوتاه مدت باید ببینیم و چارهجویی کنیم. یک سری موضوعات بزرگ وجود دارد مثل آنچه که در چند روز اخیر در کشور ما در رابطه با مذاکرات با آمریکا وجود داشته است. موضوع بهبود مناسبات بینالمللی و رفع تحریمها را باید بسیار پراهمیت تلقی کنیم. این موضوع باید حل شود و ما باید بیرون از مرزها به دنبال مناسبات قابل قبول بینالمللی باشیم. هم محترم باشیم و هم احترام بگذاریم. باید بدانیم در بازی معاملات بین المللی کجا هستیم و سهم ما از اقتصادی بین المللی چقدر است. کشور با وجود پتانسیلی که دارد از سهم خود در مناسبات بینالمللی دور مانده است.
با این ساختار، نقش مجلس در اقتصاد کشور را ارزیابی میکنید؟
مجلس در حال تصویب کردن طرحی است که بر اساس آن پنج شنبهها را تعطیل رسمی اعلام کند. از طرف دیگر هم علی رغم علم نظرات کارشناسی در برابر تغییر ساعت فصلی هم مقاومت میکند! این موضوع یعنی غیر اتلاف انرژی به دلیل ثابت ماندن ساعت رسمی، تعداد روزهای کاری هفته به نصف تقلیل پیدا می کند! اصلا انگار برای قانون گذاران مهم نبود که سال گذشته شعار جهش تولید داشتیم و امسال شعار سرمایه گذاری برای تولید. پافشاری زیادی هم روی این موضوع وجود دارد. این چه همسویی با شعار سال دارد؟ یک روز کامل اقتصادی را قرار است از چرخه اقتصادی ایران بگیریم. در اقتصاد بینالملل یک پنجشنبه تعطیل یعنی یک روز کار نکردن با دنیا. در شرایطی که ما میخواهیم پنجشنبه را تعطیل کنیم جمعه را هم از قبل تعطیل داشتیم. در دنیا هم که روزهای شنبه و یکشنبه تعطیل است. پس چهار روز با دنیا قطع ارتباط میشویم. قطعیهای برق را هم امسال داشتیم. در برابر این اصرار مجلس، چه مقدار برای حل این چه زمانی برای این بحران انرژی که در دو سال اخیر شدت پیدا کرد تدبیر اندیشید؟ مجلس باید برای بحران انرژی پا پیش بگذارد. طرح های تشویقی و تنبیهی در این رابطه خالیست. مجلس باید به این موضوع ورود کند. سرمایه گذاری در تولید زمانی اتفاق می افتد که زمینههای سرمایه گذاری جذاب باشد. وقتی که این جذابیت و منفعتی نداشته باشد چه نوع سرمایه گذاری توسعه پیدا خواهد کرد؟
حس امنیت برای سرمایه گذاران چطور ایجاد خواهد شد؟
قوه قضاییه که یکی از قوای سه گانه کشور است یکی از ارکانی که میتواند در ایجاد حس امنیت برای فعالان اقتصادی کار کند قوه قضاییه است. نوع برخورد قوه قضاییه با فعالان اقتصادی باید تخصصی باشد. نمیتوان آن را با سایر محاکم قضایی آن را مقایسه کرد. باید دادگاهها به صورت تخصصی به امور اقتصادی رسیدگی کنند و قضات در مورد موضوعات تخصصی از آگاهی کامل برخوردار باشند. دادگاههای تخصصی در این زمینه باید تشکیل شود. قوه قضاییه باید از مالکیت بخش خصوصی صیانت میکند و حتی اگر یک مدیر دولت ترک فعل کند از سوی قوه قضایی مورد بازخواست قرار میگیرد. موضوع سرمایه گذاری یک موضوع مهم وجود دارد، ایجاد جذابیت. ایران را باید به عنوان یک محیط قابل سرمایه گذاری جلوه بدهیم. سرمایه گذار چقدر از زمینهای که برای سرمایه او ایجاد کردهایم رضایت دارد؟ او از محیطی که در آن کار میکند چقدر رضایت دارد؟ اگر سرمایه گذار خارجی ببیند سرمایه گذار داخلی مالش را در دستش گرفته و به دنبال جایی برای سرمایه گذاری در خارج از ایران است هرگز به کشور ما نمیآید. هیچکس وارد چنین محیطی نمیشود. فرض کنید میخواهید سکه طلا بخرید. وقتی میبینید همه صف بستهاند که سکه طلا بفروشند قطعا از خرید پشیمان میشوید. دچار تردید میشوید. وقتی همه صف بستهاند تا سرمایه خود را بفروشند و از اینجا بروند چرا یک نفر باید بیاید سرمایه گذاری کند؟ بنابراین بحثی که وجود دارد این است باید آنهایی که دستشان در آتش سرمایه گذاری کشور است به سرمایه گذاری بیشتر در کسب و کارها تشویق شوند. بسیاری از کسانی که کار سرمایه گذاری در کشور انجام میدهند از جان مایه میگذارند و سودی هم منتفع نمیشوند. در واقع سفرهای پهن کردهاند و بانی زنجیره اشتغال هستند. این کسب و کار باید ادامه پیدا کند تا بلکه گشایش و فرجی شود. اینها را باید دریابیم. اینها یکی از بهترین منادیان اقتصادی کشور هستند. اصلا کسانی هستند که میتوانند برای سرمایه گذاری مذاکره کنند و سرمایه گذار خارجی هم بیاورند و دیگر داخلیها را نیز وارد این چرخه کنند. اینطور نیست که ما بخواهیم در باغ سبزی برای سرمایه گذاری به نام ایران به خارجیها نشان بدهیم. باید بستر آن را فراهم کنیم.
بورس میتواند عاملی برای فرار سرمایه گذاری باشد؟
ما تاکیدی از سوی رهبر معظم انقلاب داشت مردم چطور سرمایه های خرد و کلان خود را برای تولید بگذارند. فاجعهای در بورس کشور اتفاق افتاد. افراد معدودی در بورس کار میکردند و همه چیز را بلد بودند و کار معامله را انجام میدادند. از یک تاریخی ما جمع کثیری از مردم را وارد بورس کردیم. خیلیها صاحب کد بورسی شدند و بورس ما نسبت به جمعیتی که کشور دارد بسیار بزرگ شد. در این بازار یک سری اتفاقات افتاد که همه حس کردند روند صعودی است. خیلیها شروع کردند به خریدن سهام. این اتفاق به دلیل خطای دولت که زمام و مسئولیت در قبال این شرایط دارد رخ داد. این تغییرات منجر به اتفاقات ناگواری در بورس شد. دولت باید قانونا، شرعا و به عنوان مسئول هشدار میداد و نداد. مسئولین وقت دولت بابت اتفاقاتی که در بورس افتاد مدیون مردم هستند. جایی که سهام جمع و تبدیل به سرمایه بزرگ میشود باید به عنوان یک محرک بزرگ اقتصادی کشور باشد. اما در آن مقطع بزرگترین آسیب به اعتماد مردم وارد شد و سرمایه اجتماعی از بین رفت. بورس که می توانست جایی برای مولد شدن پول مردم باشد به اعتمادها خدشه وارد کرد. با توجه به آسیبی که بورس خورد خیلی از کسانی هم که از قبل آنجا سرمایه گذاری میکردند به دنبال این بودند و به دنبال این هستند که سرمایه خود را از بورس بیرون بکشند. نیروی گریز از مرکزی در بورس وجود دارد که تا آمد پا بگیرد همه چیز را به هم ریخت. دولت باید برنامهای جدی داشته باشد تا اعتبار را به بورس برگرداند. جایی که مردم به آن اعتماد کنند و سرمایه خود را در آن قرار بدهند. مردم آن خاطره تلخ را باید فراموش کنند و سرمایههای خود ولو بسیار کوچک به بورس بسپارند. بانکها و شرکتهای سهامی عام، صندوقهای تامین سرمایه که برای تولید تامین نیاز میکنند باید دوباره بستری برای سرمایه گذاری مردم باشند. ما باید اعتبار و اعتماد به بورس پس بدهیم.
ارز هم همچنان میتازد. با این چالش و موضوع یارانههای بیهدف در نهایت چه باید کرد؟
در چند سال اخیر سقوطهای مکرری ارزش ریال داشت. ما میگوییم ارزش ارز بیشتر شد اما نمیگوییم ریال سقوط کرد. به هر حال بیسیاستی، بیتدبیری و سومدیریتها باعث سقوط ارزش پول ملی ما شد. روز به روز ارزش پول ما پایینتر میآید. البته اتفاقی که رخ داده خارج از توان و ظرفیت بخش خصوصی بود. سیاستهای اقتصادی کشور بر مبنای رشد نیست و نتوانسته آن رشد مورد نظر را محقق کند. ریسکهای مختلفی در این زمینه وجود دارد و با تحریم هم روبرو هستیم. محدودیتها هم زیاد است. ما در این میان با یک اتفاق روبرو هستیم، در واقع تحمیل میشود که ارز باید در یک نقطه مشخص باقی بماند. اتفاق بعدی که میافتد این است که دولت قدرت نگه داشتن ارز در آن نقطه را ندارد. اختیار از دست خارج میشود و سپس ما به صورت جهشی قیمت ارز را حس میکنیم. این از لحاظ روانی بیشتر آسیب میزند. البته به هر نقطهای هم میرسد خاصیت چسبندگی پیدا میکند. منظور این است که من به عنوان یک شهروند برای مقابله با تورم بخشی از مال خود را تبدیل به طلا و ارز میکنم. این باعث میشود که من دلم نخواهد قیمت ارز کم شود. دلمان نمیخواهد ارزش پول ملی بالا برود چون فکر میکنیم ضرر کردهایم. منافع کوچک خودمان را به هر چیزی ترجیح میدهیم. این بیباوری به اقتصاد کشور به وجود آمده است. این چسبندگی به وضعیت کنونی باعث شده بسیاری از افراد بگویند اگر ارزانی شود چه اتفاقی میافتد؟ ارزش خانه و ماشین و داراییهای من پایین بیاید و این خوب نیست، پس کاش هیچ وقت پایین نیاید. ما فکر میکنیم با پایین آمدن قیمتها ما فقیرتر میشویم اما اصلا به این فکر نمیکنیم که این در کوتاه مدت و یا بلندمدت همه چیز را در ابعاد مختلف اقتصادی بهتر میکند. قدرت خرید افراد با قدرتمندتر شدن ارزش ریال بیشتر خواهد شد و این چیزی است که خیلیها متوجه آن نیستند. دولت قشر بزرگی کارمند دارد و حقوق بگیر دولت هستند. ما یک دولت حجیم و فربه هم داریم. هزینههای اجرایی و اداری دولت برای این جمعیت بالاست و روند بوروکراسی سنگینی به کشور تحمیل شده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
بهمناسبت نوزدهمین سالگرد تاسیس رادیو گفتوگو با مهدی شهابتالی، مدیر این شبکه گفتوگو کردیم
در گفتوگوی اختصاصی خبرنگار روزنامه «جامجم» در بیروت با حسن عزالدین، عضو بلندپایه حزبالله و نماینده پارلمان لبنان مطرح شد