متأسفانه تجربه سالهای گذشته نشان داده که باوجود انتخابهای درست در شعار سال، تحقق عملی آنها با کمتوجهی و بیمهری روبهرو بوده است؛ چه در سطح دولت و چه در نهادهای حاکمیتی. این بیتوجهی موجب میشود که شعارها صرفا در قالب تابلو، بنر و گزارشهای رسمی باقی بمانند و عملا در زیست اقتصادی کشور اثر ملموسی نداشته باشند. این مسأله، نگرانی عمیقی در میان فعالان اقتصادی و بخش خصوصی ایجاد کرده است؛ اینکه با وجود اهمیت حیاتی موضوع سرمایهگذاری در تولید، این شعار نیز قربانی نگاههای شعاری و غیرعملیاتی شود.سرمایهگذاری، فرآیندی پویا و وابسته به احساس امنیت است. سرمایهگذار باید حس کند که منابع مالیاش در بستری امن، شفاف و با چشماندازی روشن قرار میگیرد. فرقی نمیکند این سرمایه در بخش خدمات، تولید، بازرگانی، مسکن یا حتی بورسهای مالی و کالایی جریان یابد. آنچه تعیینکننده است، حس امنیت و سودآوری معقول برای سرمایهگذار است.اگر هدف آن است که سرمایهها بهسمت تولید سوق داده شوند تا تولید ناخالص داخلی افزایش یابد، اشتغال رونق گیرد، صادرات تقویت شود و سایر شاخصهای کلان اقتصادی بهبود یابند، باید بستر تولید را جذاب، سودآور و قابل اعتماد کرد. تا زمانی که تولید با انواع چالشهای مالی، سیاستگذاری ناپایدار، بروکراسی اداری فرساینده و نبود مشوقهای مناسب مواجه است، نباید انتظار داشت که سرمایهگذاران انگیزهای برای ورود به این عرصه داشته باشند. جذب سرمایهگذاران -چه داخلی و چه خارجی- نیازمند فضایی رقابتی، باثبات و شفاف است. اگر تولید نتواند با بخشهای غیرمولدی چون طلا، ارز، سکه یا سفتهبازی رقابت کند، سرمایههای خرد و کلان بهسمت فعالیتهای غیرمولد سوق پیدا میکنند. کمااینکه در سالهای گذشته، شاهد انباشت میلیاردها دلار سرمایههای خرد خانوارها در قالب طلا، ارز و سکه بودیم که بهدلیل بیثباتی اقتصادی و سیاسی، از چرخه تولید و اقتصاد مولد خارج شدهاند.
برای تغییر این مسیر، باید سراغ مهمترین پیشران این فرآیند برویم: اعتمادسازی. فضای روانی و سیاسی کشور -چه در سیاست داخلی و چه در روابط خارجی - بهشدت بر تصمیمات سرمایهگذاران اثر میگذارد. اگر روند مذاکرات خارجی بهسمت آرامش، رفع تحریمها و کاهش تنشها حرکت کند، بیتردید زمینه جذب سرمایهگذاریهای خارجی، فراهمتر خواهد شد. امروز بخش تولید نیازمند نفس تازه است. میلیونها دلار سرمایه در حاشیه اقتصاد کشور منتظر فرصتی برای ورود به فعالیتهای مولد هستند. تنها با اصلاح ساختارها، ثباتبخشی به اقتصاد، رفع موانع تولید و ایجاد فضای رقابتی میتوان این منابع را به چرخه تولید بازگرداند. حمایتهای واقعی از تولید داخلی، تسهیل مجوزها، اصلاح قوانین مالیاتی، توسعه صادرات، ثبات در مقررات و ایجاد بازارهای مطمئن، از جمله الزامات تحقق شعار سال هستند. اگر قرار است برنامه هفتم توسعه به رشد اقتصادی ۸درصدی خود برسد،راهی جزحرکت در مسیر تولید و سرمایهگذاری در آن وجود ندارد. اگر بناست اقتصاد کشور در برابر نوسانات ارزی، تحریمها و فشارهای خارجی مقاوم شود، تولید باید به ستون فقرات اقتصاد ملی تبدیل گردد. شعار امسال، صرفا یک عبارت زیبا نیست. «سرمایهگذاری در تولید» نهتنها مأموریتی ملی بلکه ضرورتی حیاتی برای آینده ایران است؛ ضرورتی که تحقق آن در گرو اعتمادسازی، عقلانیت اقتصادی و اصلاح واقعی بسترهای تولید است.