پسر او، آلوارو بارگاس یوسا، در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد که او در کنار خانوادهاش و در آرامش چشم از جهان فروبست.
گرایش از راست به چپ
یوسا در سال ۱۹۳۸ در پرو به دنیا آمد و تحصیلاتش را تا دریافت مدرک دکترای ادبیات اسپانیایی از دانشگاه مادرید ادامه داد. چندسالی در پاریس زندگی کرد و خبرنگار خبرگزاری فرانسه بود. پس از آن نیز سالها در لندن زندگی کرد. از ۲۰سالگی شروع به نوشتن داستان کرد و نخستین آثارش در نشریات ادبی کشورش منتشر شد. در این سالها او طرفدار چپگرایان آمریکای لاتین بود و بهخصوص شیفتگی خاصی به شخصیت فیدل کاسترو، رهبر کوبا داشت. نخستین رمانش «دوران قهرمان» در اوایل دهه ۶۰ میلادی منتشر شد. او از همان آغاز به نوشتن داستانهای سیاسی و روایت آمریکای لاتین در قرن بیستم که سرزمین هرج و مرج و کودتا بود، روی آورد. همین رمان اول او هم روایتی است از دخالت مکرر نظامیان در سیاست سرزمینش. دومین رمانش «خانه سبز» و سومین رمانش «گفتوگو در کاندال» به دنبال آن منتشر شد. در این دوران بود که او به همراهی تعدادی از نویسندگان آمریکای لاتین به دستگیری نویسندگان کوبایی معترض شد و روابطش با کاسترو دگرگون گشت. همین مسأله باعث شد که میان او و گروهی از نویسندگان آمریکای لاتین که هنوز به دولت کوبا علاقهمند بودند، شکاف بیفتد. داستان تاریخی دعوای قلمی و مصاحبههای یوسا و مارکز علیه هم از همین مسأله ناشی شد. یوسا چند نقد جدی بر آثار مارکز نوشت و در جریان نمایشگاه کتاب بوگوتا در سال ۲۰۰۳ دوستداران مارکز به خاطر همین اختلافنظر بهشدت به یوسا تاختند و او را از نمایشگاه بیرون راندند. البته این را هم بگوییم که وقتی مارکز درگذشت، یوسا از او و مقامش در ادبیات جهان تجلیل مفصلی کرد و نشان داد نویسندگان بزرگ جهان، ممکن است اختلافنظر سیاسی داشته باشند اما در قضاوت ادبی واقعیتها را منکر نمیشوند.
رویای ناکام ریاست جمهوری
یوسا بعد از چند دهه زندگی در اروپا به کشورش بازگشت. او یکی از مشهورترین چهرههای طرفدار جریان راستگرا در آمریکای لاتین و بهخصوص پرو بود. این امر تا جایی بالا گرفت که او یک بار در اوایل دهه ۹۰ به عنوان رهبر ائتلاف راستگرا، نامزد ریاست جمهوری پرو شد اما شکست او در انتخابات باعث شد که فتیله فعالیتهای سیاسی را پایین بکشد و به صورت تماموقت به ادبیات روی بیاورد؛ اگرچه گاه مصاحبهها و مقالات سیاسیاش باعث جنجالهایی میشد. برای مثال، او در جریان حمله آمریکا به عراق، از این حمله دفاع کرد و همین مسأله او را هدف انتقادات تند مخالفان جنگ و بهخصوص چپگرایان که پایگاه محکمی در آمریکای لاتین داشتند کرد اما همچنین در سال۲۰۲۲، در انتخابات برزیل از بولسونارو، رهبر راستگرای افراطی، در برابر داسیلوا حمایت نمود. یوسا با وجود اینکه اغلب فعالیتهای سیاسی و حزبی را کنار گذاشته بود، همیشه نویسندهای سیاسی به شمار میرفت. همه رمانهایش رگههای جدی سیاسی داشت و به تشریح وضعیت آمریکای لاتین و علیه دیکتاتورهای این منطقه بود. البته دیگر نویسندگان بزرگ این منطقه هم خواهناخواه در آثارشان به وضعیت سیاسی منطقه پرداختهاند؛ از «پاییز پدرسالار» مارکز گرفته تا «آقای رئیسجمهور» استوریاس به مسأله دیکتاتورهای خونریز و سرکوبگر آمریکای لاتین میپردازند اما این سیاسینویسی چنان در رگ و پی آثار یوسا تنیده بود که او را میتوان سیاسینویسترین نویسنده این منطقه از جهان نامید. خودش در گفتوگویی با گاردین گفته بود: «از تجربههای سیاسیام آموختم که من یک نویسندهام، نه سیاستمدار. بخشی از دلیل اینکه چنین زندگیای داشتهام، این است که میخواستم زندگیای ماجراجویانه داشته باشم اما بهترین ماجراجوییهای من، بیشتر ادبی بوده تا سیاسی.»
مشهورترین آثار
در میان آثار یوسا، سه رمان شهرتی بیش از بقیه دارد: «گفتوگو در کاندال» که داستان آن در پرو میگذرد، «سور بز» که به درگیریهای سیاسی در دومینیکن میپردازد و «جنگ آخرالزمان» که داستانش درباره شورش در برزیل است. این سه کتاب را عبدالله کوثری به فارسی ترجمه کرده است. در کنار این سه کتاب، باید از رمانهای دیگری از یوسا هم نام برد که هرکدام دارای ارزش ادبی ویژه است. «چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟» که در ایران با ترجمه احمد گلشیری منتشر شده است و «مرگ در آند» که این رمان هم با ترجمه عبدالله کوثری منتشر شده، جزو آثار مهم و مشهور این نویسنده مهم است. آخرین کتابی که از یوسا منتشر شد، «سکوتم را به شما تقدیم میکنم» نام داشت، رمانی که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد و با این کتاب، یوسا بازنشستگی خود را از نویسندگی اعلام کرد و دیگر اثری از او منتشر نشد.
قدرت ادامه دادن ندارم
یوسا را احتمالا باید آخرین برگزیده آکادمی نوبل دانست که کسی در شایستگی او برای دریافت جایزه نوبل شکی نداشت. نام او بیش از دو دهه بهعنوان نامزد دریافت جایزه ادبی نوبل مطرح بود تا اینکه در سال ۲۰۱۰ این عنوان را از آن خود کرد. بنیاد نوبل دلیل اعطای جایزه به یوسا را برای «نمایش ساختار قدرت و تصویرهای بُرنده از مقاومتها، شورشها و شکستهای فردی» عنوان کرد. بعد از او کمتر نویسندهای در سطح او برنده نوبل شد، شاید در این میان آلیس مونرو (در سال ۲۰۱۳) و پیتر هانتکه (در سال ۲۰۱۹) را بتوان استثنا کرد. یوسا بعد از برگزیده شدن به عنوان برنده نوبل، کمکار شد و بیشتر درگیر بیماری بود تا اینکه سرانجام دیروز درگذشت. خودش زمانی که رمان آخرش را در سال ۲۰۲۳ منتشر کرد، نوشته بود: «گرچه خوشبین هستم اما فکر نمیکنم آنقدر زنده بمانم که بتوانم روی رمان جدیدی کار کنم، بهویژه چون نوشتن یک رمان برایم سه یا چهار سال طول میکشد اما هرگز از کار دست نمیکشم و امیدوارم که قدرت ادامه دادن تا پایان را داشته باشم.»