به گزارش جامجمآنلاین از ایرنا، احیای این کهنشهر نهتنها ضرورتی برای حفظ هویت تاریخی ایران، بلکه فرصتی راهبردی برای بازتعریف نقش فرهنگی ایران در نظم منطقهای و جهانی است.
در جهانی که هویت ملی و حافظه تاریخی به مؤلفههایی اساسی در معماری نظم بینالملل بدل شدهاند، بیتوجهی به میراث فرهنگی، مسالهای محلی یا فرهنگی نیست؛ بلکه بازتابی از جابه جاییهای عمیقتر در هرم قدرت جهانی و اولویتهای ژئوپلیتیک است.
شهر دهدشت، با نام تاریخی بلاد شاپور، نمادی از این فراموشی استراتژیک است. سرزمینی که روزگاری در امتداد شوش و پارسه، دروازهای به سوی شرق باستانی تلقی میشد، اکنون در حاشیه تحولات ژئواکونومیک و ژئوکالچرال قرار گرفته است.
در عصر بازگشت به تاریخ، که ملتها در پی بازتعریف هویت خود بر پایه گذشتهای بازآفرینیشدهاند، نادیدهانگاری میراث تمدنی نهتنها به تضعیف سرمایه نمادین منجر میشود، بلکه موجب تضعیف موقعیت ژئوپلیتیکی کشورها نیز خواهد شد.
همانگونه که بندیکت اندرسون در کتاب «اجتماعات خیالی» (Imagined Communities, ۱۹۸۳) خاطرنشان میکند، ملتها نه بر پایه خطوط مرزی، بلکه بر بستر حافظه تاریخی شکل میگیرند. در چنین نگاهی، بلاد شاپور فراتر از یک شهر مخروبه، یک واحد تحلیل در فهم جایگاه ایران در نظم نمادین جهانی است.
تحلیل نظری: از هویت فرهنگی تا قدرت نرم
از دیدگاه نئورئالیسم، قدرت سخت (Hard Power) همچنان اصلیترین متغیر در رفتار بازیگران بینالمللی است، اما نئولیبرالها، بهویژه جوزف نای در نظریه «قدرت نرم» (Soft Power, ۲۰۰۴)، تأکید دارند که فرهنگ و میراث تاریخی نیز ابزارهای مؤثر در اعمال نفوذ جهانیاند.
بر همین اساس، تمدنهای باستانی نظیر چین، هند، مصر و حتی ترکیه و عربستان سعودی با بازسازی میراث خود، در پی افزایش قدرت نرم هستند.
در این میان، ایران که یکی از کهنترین بسترهای تمدن انسانی را در اختیار دارد، با از دست دادن فرصت بهرهبرداری ژئوکالچرال از مواریثی، چون بلاد شاپور، خود را از یک مزیت رقابتی راهبردی محروم کرده است.
به تعبیر پیتر کاتزنشتاین (۱۹۹۶)، «هویت فرهنگی، عنصر بنیادینی در تنظیم روابط بینالملل است، چرا که سیاست خارجی بازیگران، بازتابی از درک آنها از خود و دیگری است». از این رو، فراموشی تمدنی در دهدشت، نه فقط نشانهای از ضعف در سیاستهای فرهنگی، بلکه مصداقی از بی توجهی به ظرفیت میراث فرهنگی در راهبرد کلان سیاست خارجی است.
پویایی قدرت و منافع بازیگران: مرکز و پیرامون در عرصه هویت
در نظامهای سیاسی متمرکز، معمولاً نوعی «هژمونی مکانی» شکل میگیرد؛ جایی که مرکز، پیرامون را از نظر سرمایهگذاری، برنامهریزی و نمادسازی به حاشیه میراند. در مورد دهدشت نیز، پویاییهای قدرت داخلی به گونهای رقم خورده که بازیگران سیاسی و اقتصادی مرکز، انگیزهای برای احیای این میراث ندارند. این در حالی است که کشورهای منطقه با سرمایهگذاری در بازیابی میراث خود، در حال ساخت روایتهایی جدید برای مشروعیت بینالمللی هستند.
به عنوان نمونه، عربستان سعودی با پروژه «العلا» و ثبت کاروانسراهای خود در یونسکو، در تلاش برای بازتعریف هویت پیشااسلامی خویش است؛ حرکتی که تحلیلگران، چون ناتان براون (Brookings, ۲۰۲۲) آن را تلاشی برای بازآفرینی مشروعیت پسا-نفتی در چارچوب نظم منطقهای جدید میدانند. در مقابل، فرسایش تدریجی میراثی، چون بلاد شاپور، تضعیف جایگاه ایران در «نقشه فرهنگی غرب آسیا» را در پی خواهد داشت.
چارچوب تحلیلی: جغرافیای حافظه و دیپلماسی تمدنی
برای فهم بهتر وضعیت بلاد شاپور، میتوان از چارچوب «جغرافیای حافظه» استفاده کرد؛ مفهومی که پیر نورا (Pierre Nora, ۱۹۸۴) آن را در قالب «Lieux de mémoire» معرفی کرد. به باور نورا، مکانهایی، چون کاروانسراها، بازارها و بقایای تمدنی، حاملان حافظه جمعیاند که در فقدان روایت رسمی، به خاموشی میگرایند.
بر این اساس، بلاد شاپور نهفقط یک ویرانه، بلکه یک «مکان حافظه خاموششده» است. زوال تدریجی این مکانها به معنای افول سرمایه روایی ایران در دیپلماسی تمدنی است. این امر از نظر رئالیستهای تدافعی مانند استفن والت نیز دارای اهمیت است؛ چراکه ضعف در بُعد نمادین، به کاهش قدرت بازدارندگی غیرنظامی منجر خواهد شد.
نتیجهگیری: احیای حافظه، بازسازی قدرت
اگر روابط بینالملل را صرفاً بهمثابه تعامل بازیگران سیاسی نبینیم، بلکه آن را عرصهای برای رقابت روایتها و حافظهها بدانیم، بلاد شاپور بهمثابه یک «گرهگاه تمدنی فراموششده»، از جایگاهی راهبردی برخوردار است. بازگرداندن آن به حافظه ملی و جهانی، مستلزم تلفیقی از سیاستگذاری فرهنگی، برنامهریزی شهری و سرمایهگذاری دیپلماتیک است.
چنانکه هابرماس (۲۰۰۱) تأکید میکند، جوامع مدرن تنها در صورتی میتوانند به انسجام برسند که «تاریخ مشترک خود را آگاهانه روایت کنند». بنابراین، احیای بلاد شاپور نه صرفاً احیای یک مکان، بلکه گامی استراتژیک در بازسازی هویت ملی و افزایش قدرت نرم ایران در سپهر ژئوپلیتیکی جهانی است.
چشمانداز آینده ایران در روابط بینالملل، در گرو بازتعریف پیوند میان تاریخ و سیاست است؛ و بلاد شاپور میتواند یکی از نخستین کانونهای این بازتعریف باشد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان