در مقدمه باید گفت جملات اینچنینی از سوی ترامپ و سایر مقامات آمریکایی، لزوما بهاینمعنا نیست که این عبارتها همه خواستههای آنها را دربر بگیرد. در حقیقت، رفتارشناسی ترامپ نشان میدهد کلیدخوردن مذاکرات آنها، موضوعات و مطالبات دیگری به خواستههایشان اضافه میکند و طبیعتا هم قبول نمیکنند که نوعی تخلف از اهداف اعلانی اولیه آنها رخ داده است، بهخصوص که آن اهداف اولیه اعلانی از سوی آنها قابل تفسیر است، کما اینکه آقای ویتکاف قبل از ورود به مذاکرات در گفتوگویی صحبت از این میکند که ایران تمام تأسیسات هستهایاش را تحویل دهد و در واقع سناریوی لیبیسازی (تعطیلی کامل و تحویل تمام دستگاههای غنیسازی) راکه از زبان نتانیاهو بیان شد مطرح میکند و در عینحال، این خواسته را هم بهزعم خودشان به نوعی بهاینمعنا که میخواهند ایران فقط بمب اتم نداشته باشد، قابل فهم میدانند! چون درواقع لیبیسازی بهطریق اولی یعنی اطمینان از عدم ساخت سلاح هستهای از سوی ایران؛ همچنین اینکه برخی مقامات آمریکا امکان مطرحشدن مسائل یمن در این دور از مذاکرات را مطرح کردهاند، نشان میدهد که جمله ترامپ مبنی بر اینکه فقط میخواهم ایران بمب هستهای نداشته باشد، به اینمعنا نیست که آمریکاییها غیر از بحث هستهای بحثهای دیگری را مطرح نخواهند کرد. چنانکه میبینیم ترامپ در آن یادداشت ضد ایرانی اولیهای که علیه کشور ما امضا کرد، مجموعهای از ادعاها و مطالبات را مطرح کرد. این شکل از مذاکره به شخصیتشناسی ترامپ برمیگردد که استراتژی فریب را در پیش میگیرد؛ به اینصورت که برای ترغیب طرفهای مقابل به مذاکره ابتدا جملات کلی جذابی مطرح میکند و بعد با شروع مذاکره اقدام به طرح مطالبات دیگری میکند. این کار او در دور اول دربرابر کره شمالی و در دور دوم در برابر روسها و اوکراینیها و حتی متحدانش اجرا شده است. در عین حال شخصیتشناسی ترامپ به ما کمک میکند برای ما روشن شود که چهلوهفتمین رئیسجمهور آمریکا شاید همان برجام را صرفا با تغییراتی امضا کند اما اعلام نماید اوست که به توافقی با ایران رسیده است؛ چراکه مهمترین ویژگی شخصیتی وی خودشیفتگی است و بهخاطر همین ویژگی او در این مذاکرات اروپاییها را دخالت نداده است. البته اینکار را نه فقط در مورد ایران که در مذاکره با روسیه یا غزه هم میکند و به اروپاییها اجازه مشارکت نمیدهد؛ چون اگر دیگر بازیگران وارد شوند دیگر ترامپ اثرگذار نخواهد بود.
درنهایت باید گفت اگرچه ممکن است حذف اروپاییها، روسیه و چین از مذاکرات هستهای بهنتیجهرسیدن یک توافق را سرعت بخشد (بهخصوصکه اروپاییها در دورهای قبلی به ایران اصرار میکردند مذاکرات دوجانبه با آمریکا داشته باشد، چراکه طرف اصلی آمریکا بود) اما حالا به جز روسیه، ممکن است چین یا اروپاییها هم با نتایج یک توافق احتمالی موافق نباشند یا بهطور مشروط با آن موافقت کنند، چون با آمریکای ترامپ مشکل دارند و از این نظر ممکن است که دیگران بخواهند در روند توافق هستهای واشنگتن و تهران اختلالی ایجاد کنند.