پایی در غزه به گردآوری ابراهیم اکبری دیزگاه مجموعهای است از روایت ۱۶ نویسنده مختلف درباره غزه و مقاومت مردم فلسطین درباره نسبت خودشان با غزه و در جواب به سؤال «ما چه نسبتی با غزه داریم؟» چند هفته بعد از شروع طوفانالاقصی، مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری تعدادی از داستاننویسان را دعوت کرد تا درباره فاجعهای که در غزه رقم خورده، گفتوگو کنند. پس از این جلسه ابراهیم اکبری دیزگاه با همفکری بهزاد دانشگر، مدیر دفتر ادبیات داستانی حوزه هنری از تعدادی از نویسندگان دعوت کردند تا در این رابطه بنویسند. این کتاب را حوزه هنری و انتشارات سوره در ۲۶۴ صفحه به تازگی چاپ کرده است و جلسه نقد و بررسی آن با حضور محمدرضا وحیدزاده، نویسنده و منتقد ادبی برگزار شد.
در ابتدای این نشست نقد و بررسی، محمدرضا وحیدزاده درباره کتاب «پایی در غزه» اظهار کرد: «پایی در غزه» کتابی گروهی است که با دبیری اکبری دیزگاه گردآوری شده است.
او ادامه داد: من تمام قد در برابر این اراده میایستم و برایم انگیزهای که دیزگاه و ۱۶ نویسنده درباره غزه نوشتهاند، بسیار محترم و حسرت برانگیز است ولی در همه این سالها برایم خلأیی وجود داشت که با خواندن این کتاب بیشتر شد.
این منتقد ادبی عنوان کرد: در حدود نیم قرنی که از انقلاب میگذرد، این روزها و در بازه زمانی کوتاه حوادث و اتفاقاتی عجیب رخ داده است و درست در همین روزهای عجیب دیزگاه با خود فکر میکند نسبت من با غزه چیست و این سؤال بسیار مهمی است. این سؤال او را به حرکت واداشته و به اندازه امکانات، قلم و البته تلفن در دست گرفته و با نویسندگان زیادی تماس گرفته و حاصل آن کتاب پایی در غزه است.
نویسنده کتاب «نقاشی و اعتراض» ادامه داد: یکی از مهمترین دغدغههای انقلاب اسلامی مسأله فلسطین است. ادبیات، بخشی از هویت ماست و به ما معنا میدهد و از همان ابتدا شاهد این هستیم که چگونه انسان ایرانی با مسأله فلسطین درگیر و در زمینه ادبیات به آن پاسخ میدهد. افرادی چون موسوی گرمارودی، جلال آلاحمد، طاهره صفارزاده، شفیعی کدکنی از دهه ۴۰ آثار مهمی را در داستان و شعر در مورد فلسطین خلق کردند. حال امروز در سال ۱۴۰۳ - که دیگر نمیتوانیم به حال و روز قبل از طوفانالاقصی برگردیم- اتفاقاتی رخ داده که همه ما را درگیر کرده، ما را به بازنگری وا داشته و هیچکس نمیتواند نسبت خود با مسأله فلسطین و غزه انکار کند.
در ادامه برنامه اکبری دیزگاه؛ گردآورنده کتاب پاییدر غزه گفت: روایت من حدود ۳۰ هزار کلمه است که حدود ۵۰۰۰ کلمه آن در اینجا آمده است. پیشتر از خودم پرسیدم من به عنوان انسان ایرانی چه نسبتی با غزه دارم. این پرسش میتواند احساسی یا سیاسی به نظر برسد ولی وقتی از این لایهها عبور کردم و به عمق رسیدم، متوجه شدم اگر در دورهای سرنوشت آدمها در منزل و محله و قبیله رقم میخورد، در دورهای دیگر سرنوشت آدمها در شهر رقم میخورد.
این نویسنده عنوان کرد: فلسطین، مسأله و تقدیر ماست. مسأله غزه برای امام خمینی(ره) در دهه ۲۰، یعنی ۶۳ سال پیش مطرح میشود. او میفهمد سرنوشت مسلمانان در نسبت با فلسطین رقم میخورد آن هم به سه معنا؛ اول اینکه این ماجرا پروژه عرفانی است و قدس مکانی است که انسان در آنجا امکان عروج دارد، دوم اینکه بخشی از مسلمانان در خطر هستند و سوم و از همه مهمتر اینکه اسرائیل به عنوان غده سرطانی در حال رشد و برهم زدن نظم جهانی است.
او با مرور طول تاریخ بشری و وجود همیشگی جنگ در همه این سالها گفت: اتفاقاتی که در طول ۷۰ سال در فلسطین رقم میخورد از هیچ منطق بشری تبعیت نمیکند، منطق آن غالب و مغلوب نیست، بلکه حذف است. اسرائیل میگوید باید فلسطین پاکسازی شود و فلسطینیها از اینجا بروند.
این پژوهشگر اظهار کرد: مسألهای که در این متن و پیش از این متن با آن مواجه شدم این بود که من هیچ وقت نمیخواستم درباره غزه کتاب بنویسم، میخواستم درباره خودمان و انسان ایرانی کتاب بنویسم و کتاب پایی در غزه، کتابی درباره انسان ایرانی است اما نسبت انسان ایرانی با مسأله غزه.
این نویسنده بیان کرد: مواجهه انسان ایرانی با ماجرای فلسطین در این ۷۰ سال اغلب سیاسی بوده است و به دلیل اینکه موضع روشنفکران ما با حکومت پهلوی همساز نبود و حکومت پهلوی هم نسبت همدلی با اسرائیل داشت، نویسندگان ما به سمت فلسطین رفتند اما بعد از انقلاب نویسندگان سه دسته شدند، تعداد قابل توجهی سکوت کردند چراکه جمهوری اسلامی همسو با فلسطین است و عدهای موافق اسرائیل شدند و از آن دفاع میکنند- که آدم در این مورد شرمش میآید- و عدهای هم مثل ما هستند که میخواهیم با این موضوع فراتر از مواجهه سیاسی حرکت کنیم.
او ادامه داد: به طور شخصی رویاروییام با ماجرای غزه، فلسفی و وجودی است. من در رسالهام توضیح دادم چرا بیانیه انجمن حکمت و فلسفه درباره غزه، هیچ فرقی با بیانیه بسیج دانشجویی ندارد و چرا مواجهه فیلسوف ما با ماجرای غزه اینقدر مبتذل است. شما تصور کنید از ۶۰ نویسنده برای نوشتن روایتهای این کتاب دعوت کردم و ۴۰ نفر آنها چون ماجرا را سیاسی میدیدند، آن را قبول نکردند و اساسا دماغ انسان ایرانی، سیاسی است.
اکبری دیزگاه با بیان خاطرهای از روند دعوت نویسندگان برای نوشتن روایتهای کتاب پایی در غزه گفت: از میان ۶۰ نفری که به آنها گفتم در این کتاب روایت بنویسند، یکی اعلام آمادگی کرد، بعد از نزدیک به دو هفته گفت من میخواهم بنویسم، اما میترسم، گفتم از چه میترسی؟... گفت میترسم که من را بزنند. سپس پرسید میشود با نام مستعار بنویسم؟ ...گفتم، بنویسی هم من آن را چاپ نمیکنم چراکه نویسندهای که بترسد، نویسنده مرده است و من میخواهم نویسندهای زنده روایتهای این کتاب را بنویسد.