دونالد ترامپ در گفتوگو با اصحاب رسانه گفت که کشورهای بریکس اگر بخواهند با دلار بازی کنند، ممکن است با تعرفههای صددرصدی از سوی آمریکا مواجه شوند. ترامپ تاکید کرد که بریکس برای هدف بدی تشکیل شده و الان حتی نمیخواهند در مورد آن صحبت کنند. آنها میترسند در مورد آن صحبت کنند، زیرا من به آنها گفتم اگر میخواهند دلار را جایگزین کنند، تعرفه صددرصدی بر آنها اعمال میشود. از زمانی که من به این موضوع اشاره کردم، بریکس مرده است. رئیسجمهور آمریکا در پاسخ به این سؤال که کشورهای بریکس واحد پولی خود را ایجاد خواهند کرد، گفت: اگر چنین معاملهای انجام شود، حداقل تعرفه صددرصدی برای تنبیه آنها وجودخواهد داشت.درواقع میتوان گفت که سران تصمیمگیرنده کاخسفید از ظرفیتهای اعضای گروه بریکس برای وارونهسازی نظم اقتصادی تحت استیلای آمریکا واهمه دارند. هژمونی دلار به آمریکا اجازه میدهد که برای جنگ در جبهههای خارجی بهراحتی ارز چاپ کند، کل موجودی شرکتهای دیگر کشورها را بخرد و بدون واهمه از هرگونه پیامد منفی بهشدت زیر بار بدهی فرو رود.آمریکا توانسته است که کسری عظیم و مستمر تجارت پرداخت خود را از اوایل دهه۱۹۸۰ با کمترین هزینه مالی تامین کند. مقدار بسیار زیادی از ارز آمریکا(۲۵۶میلیارد دلار درسال۲۰۰۱)در دست غیرآمریکاییهاقرار دارد وبه واشنگتن کمک میکندکه در قالب ارز خود قرض بگیرد و در نتیجه از ریسک نرخ ارز بپرهیزد.تهدید جایگزینی ارز واحد بریکس بهجای دلار قابلیت راهاندازی یک منازعه جدی بین آمریکا و اعضای این گروه درحال توسعه را دارد. اگرمقدر باشد که همانند دهههای ۱۹۲۰و ۱۹۳۰ منازعه ارزی میان قدرتهای جهان شعلهور شود، این درگیری بینالمللی هزینههای سیاسی و اقتصادی قابلتوجهی را بهدنبال خواهد داشت. چهبسا نظام پولی بینالمللی واحد به بلوکهای منطقهای تقسیم شده که هر بلوک حول یکی از ارزهای جهانی شکل خواهد گرفت.
تولد نظم جهانی
اصطلاح بریک (BRIC) توسط جیمز اونیل، اقتصاددان برجسته بریتانیایی در سال ۲۰۰۱ برای اشاره به رشد بالای اقتصادی چین، روسیه، هند و برزیل بهوجود آمد. اولین نشست مشترک وزرای خارجه بریک در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل سال ۲۰۰۶ با هماهنگی فدراسیون روسیه برگزار شد. نخستین نشست مشترک رهبران بریک سال ۲۰۰۹ برگزار شد و این اجلاس اولین واکنش کشورهای درحالتوسعه به بحران مالی سال ۲۰۰۸ ارزیابی میشود. این گروه سال ۲۰۱۰ با پذیرش عضویت آفریقایجنوبی نام خود را به بریکس (BRICS) تغییر داد.طی یک دهه گذشته، کشورهای ایران، مصر، اتیوپی، اندونزی و امارات نیز به این بلوک اقتصادی ملحق شدند و مؤسسان بریکس از عربستانسعودی برای عضویت در این گروه دعوت بهعملآوردند. در سالهای اخیر، بیش از ۴۰ کشور علاقهمندی خود را جهت پیوستن به بریکس اعلام کردند. اکنون، اعضای این بلوک اقتصادی ۳۵درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را برحسب برابری قدرت خرید تشکیل میدهند.بزرگترین دستاورد بریکس، در زمینه مالی ایجاد وام اضطراری صدمیلیارد دلاری در سال ۲۰۱۶ برای اعضای گروه و تاسیس بانک بریکس در سال ۲۰۱۵ است. بانک توسعه جدید این گروه، ۳۳میلیارد دلار برای ارتقای زیرساختهای اقتصادی کشورهای در حال توسعه وام تخصیص داده و در ایام شیوع ویروس کرونا، یکمیلیارد دلار جهت مقابله با اپیدمی به آفریقایجنوبی پرداخت شد.
ظهور و افول نظام اقتصادی غرب
نظام تجاری و پولی بینالملل بعد از جنگ جهانی دوم در نتیجه گفتوگوهای تعارضآمیز میان مذاکرهکنندگان انگلیسی و آمریکایی در کنفرانس برتن وودز (Bretton Woods) درسال ۱۹۴۴ متولد شد. نمایندگان آمریکا بهواسطه برتری صنعتی خود خواهان تجارتآزاد و باز شدن هرچهسریعتر بازارهای جهانی بودند.سال ۱۹۴۸، آمریکا و شرکای اصلی اقتصادیاش موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت موسوم به گات (GATT)رابا هدف بهبود وارتقای تجارت آزادترازطریق کاهش تعرفههای دولتی بهطورمذاکرهای ایجادکردند. ناکارآمدی این موافقتنامه درزمینههای کشاورزی، خدمات، حقوق مالکیت و سرمایهگذاری مستقیم خارجی، زمینهساز تشکیل سازمان تجارت جهانی (WTO) دردور اروگوئه(Uruguay Round) در سال ۱۹۹۵ شد.صندوق بینالمللی پول(IMF) برای استفاده از کمکهای کشورهای عضو و همچنین ارائه اعتبار به کشورهایی طراحی شد که درگیر مشکلات پرداخت بینالمللی هستند و علاوهبراین، نظام پولی باید سیاستهای پولی اعضایش را در برابر برخی معیارهای عینی ثابت نگه میداشت تا جلوی بروز تورم یا کاهش رسمی نرخ ارز را در سطح جهانی بگیرد.بحران بدهیها در دهه ۱۹۸۰ و اتخاد دکترین تعدیل ساختاری (تاکید بر بازارهای آزاد، آزادسازی تجاری و کاهش نقش دولت در اقتصاد) نقش صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را تغییر داد. این صندوق با ارائه وامهای میانمدت برای کشورهای خواستار کمکهای مالی از نقش پیشین خود فاصله گرفت. نکته حائز اهمیت آن است که شرایط اعطای وام گسترش یافت و تغییر در سیاستهای اقتصاد کلان و اقتصاد خرد نیز مدنظر این نهاد قرار گرفت.بازندگان نظم پساجنگ جهانی دوم جوامع غربی پس از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ حول محور رهبران پوپولیست دستراستی علیه وضع موجود متحد شدند. پیادهسازی سیاستهای تجویزی نهادی مالی و پولی منجر به صنعتیزدایی در کشورهای توسعهیافته گردید. بهعنوانمثال، در شهر منچستر انگلستان، در دهه۱۹۷۰ بیش از ۵۰هزار شغل از دست رفته و معادن جنوب ولز متروکه شدند. در فرانسه، ۱۵۰هزار نفر در شهر ساحلی مارسی مجبور به مهاجرت بهدلیل از دست دادن شغل خود بهواسطه انتقال کارخانهها به جنوبشرق آسیا شدهاند. صنایع قدرتمند خودروسازی آمریکا در دیترویت در رقابت با محصولات ژاپنی و کرهای بازار فروش را واگذار کردندوجمعیت این شهرصنعتی از۱.۸میلیوننفربه کمتراز ۷۰۰هزارنفر کاهش یافت. دونالد ترامپ،با اتخاذ راهبرد تجارت راهبردی همچنین واگذاری به تعبیرپل ساموئلسون، اقتصاددان نقش فانوس دریایی نظم اقتصادی، بستری مناسب رابرای اعضای بریکس جهت تلاش برای ایجاد اجماعی مشترک حول محورنظم مالی وپولی مدنظر کشورهای جنوب اقتصادی نظام بینالملل شکل داده است.