وقتی میگوییم «فرهنگ» یعنی دقیقا زیربنای ساخت یک اجتماع و سرزمین.بزرگان گفتهاند فرهنگ، از بزرگترین نیازهای انسان و موتور محرکه نشاط و زندگی در جوامع بشری است.دستیابی به فرهنگ به مفهوم اخص کلمه و سلامت آن، حتما در توسعه اقتصادی، انسانی، اجتماعی واخلاقی ایفای نقش میکند، به طوری که این نقش و تاثیرگذاری حتی از دید معمولیترین شهروندان هم پنهان نخواهد ماند.در این میان، زبانها، گویشها، نگارهها و نوشتهها هم اهمیت پیدا میکنندوخودشان ابزار انتقال وصدور فرهنگی محسوب میشوند. آیا تا امروز، اصلا به این موضوع فکر کردهایم که در جهان رنگارنگ امروز،چه کاره هستیم؟! تاثیرگذاریم یا تاثیرپذیر؟ ظاهرنماییها و تلونهای خیرهکننده، میتواند یا توانسته ما رابه سمتهایی از پیش طراحی شده ببرد؟! یا اینکه ما توانستهایم یااراده آن راداریم که جاذبههای فرهنگی خودمان رابه صحنهملی وحتی بینالمللی بیاوریم وبتوانیم باغرورخالص ایرانیمان، از صادرات فرهنگی حرف بزنیم؟ این که گبه، فرش، زعفران و پسته و خیلی ازصنایع و محصولات وطنی ما هنوز هم مشتریهای ویژه خودش را در دنیا دارد به جای خودش؛اما برای عرضه و تبلیغ فرآوردههای هنری،فکری وادبیمان تاحالا آستینی بالا زدهایم یا نه؟! امکانات خودرابرای این امر - که خیلی هم مهم است - ارزیابی کردهایم؟! آیا تا به حال دولتها با این نگاه، به گزینش سفیران ورایزنهای فرهنگی کشورمان در دیگر ممالک وسرزمینها،پرداختهاند یا ...؟! نمره ما در این زمینه چند است؟!
شوربختانه عمده پاسخها منفی و عاری از دلگرمی است! در طول این سالها مساله «مهجوریت فرهنگ» از زبان آگاهان و دلسوزان کم شنیده نشده، کاش فقط یک بار، متخصصان و صاحبنظران دور هم مینشستند و راهکاری پخته و تعیینکننده میدادند تا وزن واقعی و قد و قامت تفکر، هنر و ادبیات ایرانزمین با ملتی که سابقه تمدنی دیرپا دارد، دوباره دنیا را به خود معطوف کند! صد البته که حافظ و سعدی و مولانا و نظایر آنها تکرارناپذیرند اما نباید دستمان در جهان جدید تا این حدخالی باشد که ترجمههای ادبی کمعمق و فیلمهای محتواگریز و محصولات تولید شده در آن سوی مرزها باچاشنی و سفارش تخریبی و سیاسی به داخل کشور سرازیر شود وهیچ خبری ازکنش سریع و خنثیکننده با زبان وقدرت فرهنگ وهنر، نباشد! ضعف است یا بیتفاوتی، فرقی نمیکند... هردوآسیب است.جهان جدید فناوری وسیاست ورسانه دراختیار دارد و مسیرهای سخت را با لطایفالحیل میپیماید، دست روی دست بگذاریم از بیراهه «تحمیل و تحمیق» کارش راجلو میبرد، بنابراین باید در راهبرد فرهنگی و رسانهای قوی شد؛ این اتفاق به اراده جدی مسئولان فرهنگی وهمراهی وهمدلی جامعه هنرمندان و اندیشهورزان نیاز دارد، اگر میخواهیم طعمه دنیایی نباشیم که آدمها را - متحدالشکل - در قالب ربات میبیند، باید کاری کنیم!