گرچه این اولینبار نیست که یک هنرمند خانم، رهبری ارکستر را بهعهده میگیرد و در این سالها بانوان هنرمند دیگری چون سوسن اصلانی، شهلا میلانی، نزهت امیری و... نیز در برهههایی از زمان، عهدهدار رهبری ارکستر بودهاند. شکیبا حسینی متولد سال ۱۳۷۲ و دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته موسیقی از دانشگاه هنر تهران است. او که مدرس پیانو است علاوه بر آهنگسازی و تدریس، به تالیف چند کتاب آموزشی در زمینه موسیقی نیز پرداخته که از آن میان میتوان به کتاب «آموزش ویولنسل» و «پیشگیری از آسیبهای عضلانی اسکلتی نوازندگان ویولن» اشاره کرد. با این هنرمند درباره جایگاه فعلی بانوان بهعنوان رهبر ارکستر در موسیقی، وضعیت موسیقی کلاسیک و... به گفتوگو نشستهایم.
بهرغم آنکه موسیقی ما همواره از پیشینهای طولانی و درخشان برخوردار بوده اما فعالیت ارکسترها در چهار دهه گذشته بهدلایل مختلف؛ چندان که باید استمرار نداشته؛ اگرچه در سالهای اخیر دو ارکسترسمفونیک تهران و ارکستر ملی رونق بیشتری یافته و در کنار این دو، ارکسترهای دیگری نیز پا گرفتهاند، از دیدگاه شما چه موانعی بر سر راه ارکسترها قرار داشته است؟
همانطور که خودتان هم در سؤال اشاره کردید، در این سالها صرفنظر از فعالیت دو ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی، مجال کمتری برای فعالیت ارکسترهای دیگرفراهم بوده است.شایدبه همین خاطر است که این ارکسترها نتوانستهاندبهرغم ظرفیتهای مطلوبی که داشتهاند فعالیت مستمر داشته باشند. مهمترین نکته در این زمینه این است که ارکسترهای خصوصی اساسا هیچگاه از حامی مالی برخوردار نبودهاند و بهنظرم بزرگترین مشکلی که در حال حاضر در مسیر اجراهای کلاسیک و بدون خواننده قرار دارد همین مسأله است. موسیقی کلاسیک همیشه با کمبود سالن مناسب و آکوستیک برای تمرین و اجرا مواجه بوده و در کنار این مسائل، پرداخت دستمزد نوازندگان هم ازجمله معضلاتی است که همواره ارکسترها را با فرازونشیبهای متعددی روبهرو کرده است. درحالیکه اگر شرایطی فراهم شود که دولت به ارکسترهای خصوصی و نیمهخصوصی نیز بودجههای مناسبی اختصاص دهد و این حمایت مالی گسترش یابد، هم بر تعداد ارکسترها افزوده خواهد شد و از طرف دیگر فعالیتهای مستمر این ارکسترها میتواند زمینهساز ارتباط نزدیکتری بین مردم و موسیقی کلاسیک شود. امروز پتانسیل گستردهای از منظر نوازندگان و رهبران ارکستر توانا وجود دارد و فقط کافی است که در این زمینه فرهنگسازی شود تا مخاطبان بیشتری به این سمتوسو جذب شده و مردم بیشتر با دیگر ژانرهای موسیقی مثل موسیقی کلاسیک آشنا شوند.
متعاقب این سؤال، اگر ممکن است درباره ارکستر «رنسانس» که ظاهرا ارکستری خصوصی است هم توضیح دهید.
پایهگذار این ارکستر من و همسرم غلامرضا معصومی هستیم که اتفاقا در کنسرت اخیر، کنسرت مایستری، ارکستر را بهعهده داشت. میتوانم بگویم که ارکستر «رنسانس» فعالیت خود را به شکل رسمی از دو سال پیش شروع کرد؛ این کنسرت پنجمین اجرای ارکستر ما و اولین اجرای آن در تالار وحدت بهشمار میرود؛ چهار اجرای قبلی این ارکستر در تالار رودکی برگزار شد. این ارکستر به شکل خصوصی و بهوسیله ما اداره میشود.
برخی معتقدند در سالهای اخیر ذائقه مخاطبان موسیقی بهخصوص نسل جوان، باغلبه موسیقی پاپ نازل شده است.به نظر شما کنسرتهایی ازجنس کنسرتی که شماطی روزهای گذشته اجراکردیدچقدرمیتواند درارتقای سطح شنیداری مخاطبان تاثیرگذار باشد؟
همیشه بر این باور بودهام موسیقی که تولید میشود سلیقه مخاطب را شکل میدهد. متاسفانه در سالهای اخیر برخی از آثاری که در حوزه موسیقی پاپ تولید میشود باعث شده تا سطح سلیقه مخاطبان افت کند. طبعا برگزاری کنسرتهای فاخر در قالب موسیقی کلاسیک و موسیقی اصیل ایرانی میتواند سلیقه مخاطبان را در این زمینه تغییر دهد، البته مشروط بر آن که زیرساختهای حمایت از این نوع موسیقیها نیز در جامعه شکل بگیرد.
با این حال امروز وضعیت موسیقی ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که مانوازندگان زبده و تحصیلکرده در این سالها کم نداشتهایم. ازاین منظر موسیقی مابه پیشرفت و جهش مطلوبی دست یافته است. برگزیدگان دورههای مختلف جشنوارههای موسیقی نیز نشانگر این موضوع هستند؛ بهویژه جشنواره موسیقی جوان که هرسال نوازندگان ازگروههای سنی مختلف دراین رویداد حضور یافته وسطح نوازندگیشان مورد محک و آزمایش قرار میگیرد. البته از آنجایی که فعالیت ارکسترها درکشور مابیشترمحدود به دو ارکستر ملی وسمفونیک تهران بوده، ارکسترهای دیگر، فرصت کمتری برای فعالیت داشتهاند ومسلما هرچقدر که بر این تجربهاندوزیها اضافه کنیم، موسیقی ماهم به استانداردهای جهانی نزدیکتر خواهد شد.
چطور شد که تصمیم گرفتید رهبری این ارکستر را بهعهده بگیرید؟
من و همسرم هر دو فوقلیسانس رشته موسیقی از دانشگاه هنر هستیم و رهبری ارکستر همیشه جزو کارهایی بوده که دلم میخواسته روزی محقق شود. خوشبختانه مقدمات این مسأله دو سال پیش فراهم شد و شرایط دست به دست هم داد که بتوانم روی صحنه بروم.
مواجهه فعلی مردم با موسیقی کلاسیک که عمدتا بدون خواننده نیز هست را چطور ارزیابی میکنید؟
بله؛ در این زمینه همیشه کمبودهایی وجود داشته اما من مثبت فکر میکنم و بر این باورم که میتوان با آموزش و فرهنگسازی بیشتر در این حیطه، مردم را به این نوع ازموسیقی علاقهمند کرد. درسالهای اخیر، نسل جوانی درموسیقی پدید آمدهاند که از جهات مختلف با نسل پیشین تفاوت دارند. از اینرو با مرور زمان وحمایت دولت و استمرار ارکسترها میتوان امیدوار بود که موسیقی کلاسیک بیش از پیش جایگاه مطلوبی در جامعه پیدا کند. البته نباید این نکته رافراموش کردکه درسالهای اخیر،خروجی دانشکدههای موسیقی در مقاطع لیسانس و فوقلیسانس رضایتبخش بوده است. در عینحال همین که اغلب مردم به شکل خودجوش و بیش از گذشته به موسیقی گرایش پیدا کرده و تمایل دارند فرزندانشان به فراگیری سازهای مختلف بپردازند جای خوشبختی دارد و نشان میدهد که خانوادهها یادگیری موسیقی را برای کودکان خود در اولویت و جزو موارد ضروری زندگی میدانند و به اهمیت موسیقی پی بردهاند. بهعنوان مثال اگر در سالهای گذشته در نقطهای از تهران، پنج هنرجوی موسیقی وجود داشت، امروز در همان منطقه، تعداد هنرجویان چند برابر شده است.
اما به گفته برخی از هنرمندان، مقوله آموزش هم در این سالها بهدلیل ورود افراد ناکارآمد و غیرمتخصص مغشوش شده است.
شاید یکی از دلایل این مسأله این باشد که تعداد خروجیها از دانشگاههای معتبر در مقاطع لیسانس و فوقلیسانس انگشتشمار بوده است. در نتیجه عرضه و تقاضا با هم نمیخواند و این هم خودش دلیلی است که چون از محافل آکادمیک، به اندازه کافی نوازنده بیرون نمیآید، آموزشگاهها بهناچار از استادانی برای تدریس استفاده میکنند که تحصیلاتشان در زمینه موسیقی نبوده است.
رهبری ارکستر همواره با چالشهای متفاوتی توام بوده است، بهخصوص اینکه یک خانم عهدهدار رهبری ارکستر باشد. البته در این سالها هنرمندان دیگری چون سوسن اصلانی، شهلا میلانی، نزهت امیری و...در این جایگاه بوده ورهبری ارکسترهایی را بهعهده داشتهاند. با توجه به تجربه اخیرتان، این حیطه را چطور میبینید؟
مسلما این شغل هم مانند دیگر مشاغل نه فقط در ایران که در همه جای دنیا چالشهای مخصوص به خود را دارد و صددرصد رهبری ارکستر برای خانمها بهمراتب سختتر و چالشبرانگیزتر هم هست؛ ضمن اینکه تعداد رهبران ارکستر خانم در دنیا همیشه نسبت به رهبر ارکستر مرد کمتر بوده است. درکشور ما بهدلیل مسائل فرهنگی، رهبری ارکستر بهوسیله یک خانم مشکلات بیشتری داشته است. هرچند درسالهای اخیر این رویه بهتر شده و حالا خانمها هم میتوانند در این حیطه فعالیت بیشتری داشته باشند. درباره تجربه خود من از رهبری ارکستر نیز که پرسیدید باید بگویم، تجربه دشوار ولی لذتبخشی را پشتسر گذراندم، به این خاطر که قرار گرفتن در چنین موقعیتی هم میتواند الهامبخش موزیسینهای دیگر باشد و علاوه بر این، رهبری خانمها در ارکسترهای بزرگ یا کوچک موجب میشود تا این مسأله به مرور جا بیفتد و عادی شود. خوشبختانه با وجود تمام مشکلات و محدودیتهایی که در این سالها بر سر راه رهبری ارکستر بانوان بوده اما هنرمندانی که در سؤال هم به نام برخی از آنها اشاره کردید همواره در این زمینه تلاشهای مثمرثمری انجام دادهاند تا این مسیر برای نسلهای آینده هموارتر شود. اگرچه رشته رهبری ارکستر بهخصوص در میان نوازندگان خانم کمتر طی این سالها مجالی برای فعالیت آنها فراهم کرده و دانشکدههای موسیقی هم به آن شکلی که باید فضایی را به این رشته اختصاص ندادهاند. بنابراین اگر پیشرفتی هم در این سالها در رشته رهبری ارکستر بهوجود آمده، به شکل خودجوش از سوی برخی هنرمندان بوده است. البته گسترش شبکههای اجتماعی و پیشرفت تکنولوژی نیز باعث شده تا هنرمندان ایرانی در سالهای اخیر دسترسی بیشتری برای شرکت در کلاسهای آنلاین رهبری ارکستر داشته باشند ولی در مجموع، از نظر تجربی؛ امکاناتی وجود ندارد که خانمها بتوانند در این حوزه بیشتر کار کنند.