شاید همین دو سطر از روایت رمان «ستاره میبارید» گویای درونمایه رمان باشد؛ رمانی با محوریت سالهایی که مردم ایران در کشاکش جنگ هشتساله ایران و عراق روزگار میگذراندند؛سالهایی که مردم از طرفی در تنگناهای معیشتی، دوران اجناس کوپنی وصفهایطویل روزگارمیگذراندندوازطرفی دیگرجوانانوحتی نوجوانان،گروهگروهراهی جبهههای جنگ میشدندو خانوادههایشان نگران، مضطرب، غمگین، چشمانتظار و البته با شجاعت روزگار میگذراندند.
روایت گوشهای از آن کمکهای پشتجبههای
ستاره میبارید،روایت همان سالهاست؛ همان سالهایی که خیلی از ماجنگ ایران و عراق را از طریق گوش سپردن به اخبار داخلی و خارجی از رادیو یا درپناهگاههای سست خانهها یادر دالانهای تاریک وترسناک پناهگاههای مدارس رصد میکردیم و میترسیدیم، همین کنار گوش ما، شاید هم در همسایگی خیلی از ما، زنهایی بودند که بیتوجه به شرایط سخت جنگی، برای دل خودشان و برای اینکه کمکی به رزمندهها کنند، در کار دوختودوز لباس رزمندهها و پختن غذاهای نیمهآماده، مربا، شکستن قند و... بودند؛ کارهایی که همان سالها به کمکهای «پشتجبهه» معروف شد. ستاره میبارید، روایت گوشهای از آن کمکهای پشتجبههای است.
محبوبه؛ شخصیت اصلی و راوی رمان است. او یک زن جوان و یک مادر دلسوز،فعال، خانهدار وزحمتکش است؛ زنی که علاوهبر خانواده پرجمعیت خودش، نگهداری و رتقوفتق امورخانه و خانواده پرجمعیت همسرش راهم به عهده دارد.محبوبه علاوهبر رسیدگی به دو خانواده، دغدغه جنگ، جبهه و رزمندگانی که رفتهاند یا شهید و اسیرشده وبرنگشتهاند راهم دارد؛ چراکه چند نفری از اعضای خانواده و فامیلش یا به جبهه رفتهاند یا قصد رفتن به آنجا را دارند.محبوبه،زنی است که شروع میکند به فعالیت در پشت جبهه و بعد شروع میکند به جمع کردن زنان دوست و آشنا و زنان مسجد برای کمکرسانی به جبهه که باید خواند.
جنگها سر میز بزرگان شروع میشود و بعدها؛ زمانی که تبوتابشان فروکش کرد، هنرمندان در فرمتهای ادبی، سینمایی، تصویری و... به آن میپردازند؛ برخی در تقدیس جنگها و برخی دیگر در نکوهش جنگها. رمان ستاره میبارید، اثری است در تقدیس جنگ؛ جنگی که بهواسطه حمله و نفوذ ناعادلانه عراق و در دفاع از خاک و جان میهن صورت گرفت.
ادبیات جنگ؛ ادبیات ضدجنگ
طبق یک نگاه کلی؛ ادبیات جنگ، ادبیاتی است که در آن جنگ بهعنوان یک پدیده، نقش مهمی در سیرتحول فکری و روحی نویسنده و شخصیت یا شخصیتهای اصلی اثرایفا میکند و ازآثاری که درآنها جنگ بهعنوان یک پدیده مقدس، نقش محوری در تکامل فکری نویسنده دارد، باید بهعنوان ادبیات جنگ یاد کرد و ازآثاری که در آنها به شرح دردها ورنجهای افراد درگیر درجنگ پرداخته میشود، باید بهعنوان ادبیات ضدجنگ نام برد.
از طرفی یکی از مسائل مهم در نقد خوانندهمحور، بررسی چگونگی ادبیات یک متن و ارتباط آن با فهم خواننده از متن است. منظور از این نوع ادبیات، دقیقا نوع زبان، انتخاب و چینش کلمات و ارجاعات متنی نویسنده است.
هر فصل ستاره میبارید با آیهها و دعاهایی شروع میشود که محبوبه یا یکی از شخصیتها، زیر لب میخوانند و نویسنده حواسش بوده که ذکر و آیهای انتخاب کند که مفهوم آن گره بخورد به حالوهوای آن فصل.
شخصیتهای رمان، بهخاطر زیستن و تربیت شدن در خانواده و فامیلی متدین و مذهبی، همه شخصیتهایی باورمند هستند. پسرهای رمان، آرزوی رفتن به جبهه را دارند؛ همانطور که دیدهاند برادر و مردان فامیل قبلا راهی جبهه شدهاند.
«نه. مَردَم دیگه. باید مثل بقیه مردهای خونه برم جبهه.»
«مرد. جبهه. اگه رضایت من رو میخوای، من نه راضیام، نه راضی میشم. همون داداشت رفت، برای هفتپشتم بسه. نمیتونم وایسم ببینم تو هم بری برنگردی. اگرم اختیارت با باباته که هرجا دوست داری برو.»
زنهای دغدغهمند
شخصیتهای زن رمان، زنهاییاند که نمیتوانند مستقیم در جبهه حضور داشته باشند اما دغدغهمند هستند و در یاری رساندن و کار کردن در پشتجبهه به محبوبه بسیار کمک میکنند.
«... ولی کار جبهه را تعطیل نکردیم. نمیدانم کار باعث میشد فراموش کنیم یا خیال میکردیم اگر ما خیاطی نکنیم، بافتنی نبافیم و مربا نپزیم، بچهها توی جبهه بی لباس می مانند یا بیغذا.»
محبوبه همینطور که مثل یک زن و مادر خانهدار از روزمرگیهای زندگی، آنهم یک زندگی کمامکانات دهه شصتی روایت میکند، همینطور که ذرهذره و مویهکنان از رفتن مردان زندگیاش به جنگ و تبعات نبودن آنها و غصه خوردنهای شبانهروزیاش روایت میکند، همینطور که از نگاه مردانه نسل قبل از خودش، برادرها و پدرشوهرش روایت میکند، خواننده را با فضا، مکان و حال و هوای تهران درگیر جنگ و مردمش در دهه ۶۰ شمسی آشنا میکند.اثر را که میخوانی، متوجه میشوی خانم فاطمه سلیمانی ازندریانی برای درآوردن فضاسازی دهه ۶۰ از اِلمانهای آن دهه بهدقت و با تحقیق بهره برده و در ارائه آن حال و هوا موفق عمل کرده است.ستاره میبارید، اثری با حال وهوای جنگ ایران وعراق و نه درتقدیس جنگ بلکه درتقدیس دفاع است؛ دفاع از آبوخاک کشور، در تقدیس از حس همدلی و پشتیبانی از کسانی که ازکیان وطن دفاع میکنند است؛ جنگی که بهناحق آغاز شد و بیهیچ تبلیغات و بیهیچ فراخوانی جوانان کشور برای دفاع از مرزها و جان خود و زن و بچههایشان راهی جبههها شدند. رمان را نشر ۲۷ منتشر کرده است؛ نشری که در چاپ و نشر آثار دفاعمقدس شهره است و این اثرهم اگرچه در قالب رمان، باز هم به مقوله دفاع از کشور با محوریت کمکهای مردمی در پشتجبهه پرداخته است.