بدون شک رژیمصهیونیستی نسبت به کل منطقه، نگاهی طمعکارانه و توسعهطلبانه دارد و حتی خاک کشورهایی که امروز خود را به مهرههای بازی تلآویو تبدیل کردهاند، روزی هدف این نقشه شوم قرار خواهند گرفت.
در جولان چه میگذرد؟
تنها چند روز پس از سقوط دولت سوریه، کابینه نتانیاهو موافقت کرد در جولان اشغالی شهرکسازی کند.دفتر نخستوزیری اسرائیل در بیانیهای اعلام کرد کابینه با طرح نتانیاهو برای افزایش رشد جمعیتی در بلندیهای جولان و شهر کاتزرین موافقت کرد.
در این بیانیه آمده است: «تقویت شهرکسازی در جولان به معنای تقویت اسرائیل است که در این دوره بسیار مهم است.»
موافقت کابینه نتانیاهو با شهرکسازی در جولان اشغالی سوریه در حالی است که تنها چند روز از سقوط دولت بشار اسد توسط معارضان مسلح میگذرد. بنیامین نتانیاهو فروپاشی توافق «انفصال» سوریه و اسرائیل در سال۱۹۷۴درمنطقه جولان را اعلام کرد. متعاقبا، نتانیاهو دستور داد منطقه حائل در جولان اشغالی تحت کنترل درآید. اسرائیل پس از سقوط دولت سوریه، تاکنون صدها حمله هوایی به زیرساختها وتجهیزات نظامی سوریه انجام داده وطبق گزارشها چندین منطقه درغرب این کشور وحومه دمشق را اشغال کرده است. صورت مسأله مشخص است: این الگو میتواند درقبال دیگر کشورهای منطقه نیز اجرا شود؛ ازاردن و عربستان سعودی تا امارات وترکیه.یعنی کشورهایی که با مشارکت پنهان وآشکار در برکناری حکومت مرکزی درسوریه، بحران تمامعیاری را در این کشور عربی و منطقهای کلید زده و فراتر از آن، طمع اشغالگری نامشروع صهیونیستها رادرقبال کل منطقه، ازجمله کشورهای خود برانگیختهاند.
آنچه بازیگران منطقهای درنیافتهاند!
به نظر میرسد یکی از اصلیترین پاشنه آشیلهای امنیتی و ژئوپلیتیک درمنطقه، عدم درک بازیگران و دولتهای منطقهای نسبت به بازی پیچیده و خطرناک دشمن است. درسال۲۰۰۶ میلادی، جو بایدن، رئیسجمهور کنونی آمریکا، نقشهراه خطرناکی تحت عنوان فدرالیزهکردن عراق براساس مؤلفههای قومیتی و مذهبی را ارائه کرد.فرجام طرح جو بایدن، تجزیه عراق یکپارچه به سه کشور عراق سنینشین، عراق شیعهنشین و عراق کردنشین بوده است. این طرح در ادامه مسیر سیاست خارجی و منطقهای آمریکا به یک نقشهراه کلان در قبال سایر کشورهای مسلمان تبدیل شده است. این قاعده کلان درخصوص سوریه نیز صادق است. تجزیه سوریه، هدفی است که منابع امنیتی و رسانهای غرب امروزه آشکارا از آن پرده برداشتهاند. در این میان، روایتگری بسیار ناقص و مخدوش رسانههای غربی و صهیونیستی، نوعی نشانی انحرافی و نادرست در راستای تمرکززدایی از هدف اصلی دشمنان محسوب میشود. ماجرایی که امروز در جولان رخ میدهد، نقطه آشکارساز نقشه تجزیه منطقه از سوی واشنگتن و تلآویو محسوبمیشود.
کارگردانی در آن سوی آتلانتیک
کارگردان سناریوی تجزیه منطقه، آمریکاست؛ بازیگری که از آن سوی آتلانتیک مشغول هدایت و مدیریت تحرکاتی شوم در سوریه است. اشغال جولان نیز با چراغ سبز تلآویو صورت گرفته است اما در این معادله، گزاره پنهانی وجود دارد که نه معطوف به توصیف و تحلیل وقایع کنونی، بلکه مربوط به آیندهپژوهی تحولات سوریه و منطقه است. استراتژیستهای آمریکایی در برهه کنونی نسبت به تحولات آتی سوریه با نگاهی تردیدآمیز مینگرند. آنها آینده حوزه شامات را پرریسک وغیرقابل اطمینان تلقی میکنند، زیرا برخی مهرههایی که آمریکا با حمایت پنهان و آشکار از آنها، فروپاشی حکومت سوریه را کلید زدهاند، قابلیت سرپیچی از مصدر و فرمانده اصلی خود در آن سوی آتلانتیک را داشته و دارند. به قول برخی رسانههای غربی، نگرانی استراتژیستها و تصمیمسازان حوزه سیاست خارجی آمریکادربرهه کنونی،معطوف به خلأو فضایی است که احتمال داردبهجای تعادلی نامطلوب،اما نسبتا تثبیتشده نیروها با چیزی پر شودکه آمریکا آن را حتی بدتر میداند: تصرف توسط شورشیان فرمانبردار کنونی که در آینده تبدیل به مهرههای نافرمان میشوند.واشنگتن بحران کنونی را با همراهی مطلق رژیم اشغالگر قدس خلق کرده، اما قدرت پیشبینی این بازی خطرناک را از دست داده است. این همان خطای راهبردی و عمیقی است که واشنگتن در روند خلق و تثبیت موقعیت القاعده در افغانستان و شبهقاره هند نیز با آن مواجه شد. جایی که زبگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا خلق القاعده توسط واشنگتن، آن هم بدون قدرت مدیریت آن، بزرگترین خطای کشورش در آن سوی مرزها دانسته بود.