اصلا اگر امروز فردی باورمند هستیم ومسائل وموضوعات مذهبی ودینداری برایمان مهم است،بهواسطه همین خاطرات زیبایی است که در دوران کودکی از دین، نماز، روزه و حجاب در ذهنمان نقش بسته است و بزرگترهایی که برای تربیت فرزندانی دیندارمسیری درست وراهی معقول راانتخاب کردند.بههمین خاطرهم با نهادینهشدن باورها و ارزشهای دینی در ذهنمان توانستیم در برابر شبهاتی که وجود دارد و تلنگرهایی که به دینداریمان میخورد مجدانه بایستیم و به نظام ارزشها و باورهایمان لطمهای وارد نشود.
دغدغهای برای همه پدر و مادرها
تربیت دینی فرزندان یکی از مهمترین دغدغههایی است که اغلب پدر و مادرها با آن مواجه هستند. همه ما دوست داریم فرزندانمان افرادی باورمند باشند و در تندبادهای زندگی و در مقابل توفان شبهات ایمانشان را از دست ندهند. داشتن فرزندان باایمانوتقوا حتی برای خانوادههایی که خودشان چندان مذهبی نیستند مهم است، چراکه همین ایمان تقوا موجب میشود فرزندان ما زندگی سلامتتری داشته باشند و نگرانیهای ما از حضور اجتماعی آنها و بسیاری از چالشهایی که ممکن است برای ایشان پیش بیاید کمتر شود. همین مسأله هم موجب میشود تا همه در مواجهه با افراد مذهبیتر آنها را در دلشان تحسین کنند و ترجیح دهند فرزندانشان مومن ومذهبی باشند. با وجود این اما تربیت فرزندان باورمند و مذهبی بهخصوص در دنیای کنونی و در مواجهه با فضای مجازی و شبهات آن کار سادهای نیست اما درعینحال شدنی است.
الگوی خوبی باشید
یکی از مهمترین نکاتی که در تربیت فرزندان باید به آن توجه کنیم این است که بچهها از گفتار ما درس نمیگیرند و مانند حرفهای ما رفتار نمیکنند، بلکه آنها از رفتارهای ما الگو میگیرند و مطابق با آنچه که از ما میبینند رفتار خواهند کرد. بنابراین فرزندان ما درست شبیه رفتارهای ما خواهند شد. پس نخستین و اصلیترین گام تربیتی فرزندانمان این است که خودمان را تربیت کنیم! این مسأله در موضوعات مذهبی و دینی هم به شکل پررنگتر خودش را نشان میدهد. بهطور مثال وقتی که ما خودمان را به موضوعاتی مثل حجاب یا نماز اولوقت ملزم بدانیم، بچهها با دیدن رفتار ما این باورها در ذهنشان نهادینه میشود و خودبهخود در مواجهه با نامحرم حجاب میگیرند یا با شنیدن صدای اذان برای نمازخواندن اقدام میکنند.
بالا بردن آگاهی
ما در دنیایی زندگی میکنیم که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به شکل پررنگی ایفای نقش میکنند و فرزندان ما بهخصوص در سنین نوجوانی بهواسطه حضور طولانی و زیاد در فضای مجازی با طیف گستردهای از شبهات مواجهند. شبهاتی که اگر ما برایشان پاسخی نداشته باشیم، میتواند ذهن آنها را تخریب و منحرف کند. بنابراین یکی از مهمترین موضوعاتی که برای تربیت دینی فرزندانمان باید به آن توجه داشته باشیم بالابردن اطلاعات و آگاهیهای خودمان است.
عروسک باربی فرهنگ باربی میآورد!
موهای بور،کفشهای پاشنهبلند، چشمهای رنگی که با کمک لنز تغییر رنگ میدهند و رژیمهای سخت لاغری برای شبیهشدن به عروسکهای باربی، همه نشاندهنده فرهنگی است که این عروسکها همراه خود میآورند. بنابراین، وقتی برای فرزندمان عروسک باربی همراه لباسها، کفشها و سبک زندگیاش تهیه میکنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم فرزندمان در نوجوانی و جوانی متفاوت رفتار کند. درواقع، ما با استفاده از اسباببازیها و بازیهایی که در اختیار فرزندانمان قرار میدهیم، به آنها میآموزیم که در آینده چگونه باید رفتار کنند.
حضور در اماکن و مجالس مذهبی
برای اینکه تربیت دینی در فرزندانتان شکل بگیرد حتما آنها را با خودتان به مسجد و مراسم مذهبی ببرید. این حضور در مراسم مذهبی و هیئآت نقش مهمی در تربیت دینی فرزندان ما بازی میکند. سعی کنید در مکانهای مذهبی به آنها خوشبگذرد. یادتان باشد برای شرکت در مراسمهای مذهبی بچهها را خسته نکنید. حضور یکیدوساعته در یک هیات یا یک زیارت کوتاه کافی است. همچنین یادتان باشد وقتی به چنین مراسمهایی میروید، چند اسباببازی کوچک و کمحجم و همینطور چند قلم خوراکیهای متنوع همراهتان باشد تا اگر بچهها خسته شدند و حوصلهشان سر رفت بتوانید آنها را سرگرم کنید.
آغاز تربیت دینی؛ هرچه زودتر بهتر
تربیت دینی بچهها را به تعویق نیندازید. روح فرزندان ما از همان دوران کودکی مانند مزرعهای آماده کشت است. بستگی دارد چه دانهای در این خاک حاصلخیز بکاریم. بنابراین هرقدر از سن کوچکتر موضوعاتی مانند نماز یا رعایت حجاب را به فرزندانمان یاد بدهیم، این مسأله بهتر در نظام باورهایشان نهادینه میشود. به همین خاطر هم بهتر است برای دختربچههایمان از همان ۴ ــ ۳ سالگی روسریهای رنگارنگ و چادرنمازهای زیبا تهیه و آنها را تشویق کنیم تا جلوی نامحرم روسری یا چادر سرشان کنند. یا برای پسربچهها سجاده و جانماز بخریم و مثلا مسئولیت مکبری مسجد را به آنها واگذار کنیم. البته که در این زمینه نباید افراط کرده و قبل ازسنین تکلیف بچهها را مجبوربه داشتن حجاب یا نمازخواندن کنیم. هرچند مطمئن باشید در این سنین بچهها با روی باز از حجاب و پوشیدن روسری وچادراستقبال میکنند و وقتی تربیت دینی آنها از سنین کودکی و قبل از وجوب احکام شرعی شکل بگیرد وقتی بزرگتر میشوند و به سنین تکلیف میرسند از انجام این احکام استقبال خواهند کرد.
استفاده از بیان شیوا و جذاب
علاوه بر اینکه باید در مواجهه با سوالات و شبهات بچهها و نوجوانان اطلاعات و آگاهی مناسبی داشته باشیم، لازم است با زبانی صمیمی و مهربان با فرزندانمان صحبت کنیم. همچنین باید از شیوههای جذاب برای بیان موضوعات دینی استفاده کنیم تا فرزندانمان جذب زیباییها و جذابیتهای دینی شوند.
استفاده از قصه و تمثیل
از زبان قصه و تمثیل کمک بگیرید. خیلی وقتها برای بیان احکام و موضوعات دینی میتوان از قصهها و تمثیلها کمک گرفت. بچهها در دنیای تخیلشان زندگی میکنند و اگر برای امور تربیتی ازمسیر تخیل بچهها وارد ذهنشان شویم، این موضوعات برایشان بهتر جا افتاده و ملکه ذهنشان خواهد شد. در چنین شرایطی وقتی که نظام باورهای فرزندانمان به شکل درستی طرحریزی شود به این سادگیها تحت تاثیر شبهات و تندبادها قرار نمیگیرند.
هشدار درباره محتواها و اسباببازیها
حواستان باشد چه محتواهای رسانهای و حتی اسباببازیهایی را برای فرزندانتان تهیه میکنید. بسیاری از بازیهای رایانهای و بسیاری از اسباببازیها به گونهای طراحی شدهاند تا فرهنگ و باورهای خاصی را در ذهن فرزندان ما شکل دهند و به نظام باورهای آنها ورود پیدا کنند. اگر به ظاهر و رفتار بسیاری از زنان و دختران جوان امروزی توجه کنید درمییابید ظاهر و چهره آنها بسیار شبیه عروسکهای دوران کودکیشان است!
تربیت پای سجاده مادر و مادربزرگ
هر وقت مادر سجادهاش را رو به قبله پهن و چادرنماز گلگلیاش را بر سر میکرد و نمازش را قامتمیبست، دلم ضعف میرفت و دوست داشتم من هم در کنارش بایستم و به او اقتدا کنم. وقتهایی که مادربزرگ از راه میرسید و چادر را از سر برمیداشت یواشکی سراغ چادرمشکیاش میرفتم و آن را روی سر میانداختم و شادان و خندان خودم را به آینهقدی گوشه اتاق میرساندم تا بتوانم قد و قامتم را در آینه ورانداز کنم چه دنیای زیبایی بود و فقط خود خدا میدانست وقتهایی که چادر سیاه مادر ومادربزرگ رادزدکی سرمیکنم یاسراغ سجاده مادرمیروم وچادرنماز گلگلیاش راروی سر انداخته و درسجادهاش مینشستم و ادای نمازخواندن رادرمیآوردم چگونه تابه عرش خدا میرسیدم و چگونه خودم را یکی از خوشبختترین انسانهای روی زمین به حساب میآوردم.به همین خاطر هم هیچوقت خاطره آن روزی را که بابا با یک بسته کادوشده زیبا به خانه آمد و مادر با لبخند کادو را به دستم داد فراموش نمیکنم. بابا برایم پارچه چادرنماز خریده بود. چادرنمازی با گلهای ریز صورتی. آن شب از خوشحالی تا صبح بیدار بودم. فردای آن روز مادر چادر را به قد و قامتم اندازه کرد و بعد از ساعتی چادر دوختهشده را تحویلم داد. چادرنماز گل صورتی که حتی از چادرنماز مادر هم زیباتر بود و من با آن چادرنماز پرواز کردم. حالا سالها از آن روز میگذرد و من هم درست مانند مادرم برای دخترم چادرنمازی با گلهای زیبا و صورتیرنگ دوختهام.چادرنمازی که حالا به یکی از صمیمیترین دوستانش تبدیل شده و شاید نخستین انگیزهاش برای نمازخواندن و رو به قبله ایستادن. چادرنمازی که الفبای آشنایی من و دخترم با دینداری شد و نخستین دانههای باور به اسلام و مبانی آن را به زیباترین و سادهترین روش در دل ما کاشت. دانههایی که امروز به نهالی تنومند تبدیل شده و به این سادگیها نمیلرزد و فرو نمیریزد.