این اندیشه در توصیف ارتباط انسان به مثابه یک خود مستقل و آزادی تا به آنجا میرود که خود انسانی را برابر نهاد آزادی او معرفی میکند. از سوی دیگر آزادی مرادف حقیقت شمرده میشود و در معنایی دیگر مقوم معنای خیر و شر نیز دانسته میشود، زیرا فقط از طریق آزادی و دستیابی به آن است که مفاهیم نیک و بد پدیدار میشود.
اما این آزادی از کجا برای انسان حاصل گشته است؟ چگونه میتوان تناقض میان آزادی انسان و همهگیری اقتدار خداوند را حل کرد؟ وجودگرایی دینی پاسخ میدهد که بالاترین نیکی که میتوان به یک موجود اهدا کرد، آزاد ساختن اوست. غالبا چنین به نظر میآید که قدرت تامه الوهی موجب وابستگی انسان به خداوند میشود. حال آن که با اندیشهورزی ژرفتر میتوان فهمید تنها خداوند است که میتواند قدرت آزادی را به انسان هبه نماید؛ زیرا تنها اوست که میتواند بخشی از دایره شمول اقتدار خود را به انسان واگذار کند بدون آنکه در عین حال ذرهای از قدرت او و فراگیری آن کاسته شود. خدا خیر مطلق است پس او بهترین عطیه یعنی آزادی را به انسان میبخشد بیآنکه اختیاری را از خود سلب کرده باشد.
از منظر این نوع وجودگرایی، انسان در ابتدا آزادی را در درون خویش کشف میکند و خیال میکند که میتواند بیآنکه هیچ بازدارندگی برای خود قائل شود، به هر چیز ممکنی میخواهد چنگ زند. این رویه در نهایت به از دست رفتن امکان منجر میشود، زیرا امکان تنها در چارچوب زمان قابلیت تحقق دارد، حال آنکه برای چنین فردی دست یافتن به هر امکان، زاینده امکانهای نوین است و این تعقیب و گریز میان فرد و امکانهای جدید تا آنجا پیش میرود که سرانجام زمان برای او به پایان رسیده و فرد بدون آنکه براستی امکانی حقیقی را در این جهان ادراک کرده و محقق ساخته باشد، با مرگ مواجه میشود.
رویه دیگر این مطلقانگاری آزادی، جبرگرایی است. در اینجا انسان آن چنان خود را در چنبره الزام و ضرورت گرفتار آمده میبیند که دیگر هیچ نشانی از آزادی را نمیتوان در وجود او یافت. از نگاه این فرد هیچ چیز به مدد تلاش آزادانه انسان ممکن نیست. همه چیز از پیش مقدر شده و مکتوب است. این نوع فهم از آزادی نیز در نهایت منجر به همان گونه زیستی میشود که صورت نخست به بار آورده بود، گونهای زندگی رها و فارغ از مسئولیت انسانی و قسمتی خوشباشیگری که انسان اسیر در چنگال سرنوشت برای تسکین خویش و فراموش ساختن ناتوانیاش در پیش میگیرد.
اما انسان پس از گذار از این مرحله، ادراکی از آزادی به عنوان خود انسانیاش پیدا میکند و خود را هم نهاد آزادی مییابد. او در این مرحله قدرت انتخابگری میان نیک و بد را کشف میکند. اما هرچه در این جستجو در قلمرو آزادی به پیش میرود، دلهرهای روزافزون او را فرا میگیرد. او آزاد است که تصمیم بگیرد، اما اگر دچار تقصیر و خطا شود از آزادیاش محروم خواهد شد.
پس از این مرحله انسان وارد ساحت دین میشود. در این ساحت آزادی در رابطهای پارادوکسیکال خود را مینمایاند. در مراتب نخستین این ساحت آزادی خود را در تکرار جلوهگر میسازد. در تکرار، آزادی با احساس اینکه هیچ کوشش انسانی راه به جایی نمیبرد، در ناامیدانهترین وضع با ایمان به این که با خدا همه چیز ممکن است و به یاری این باور که خدا خالق امکانهای محال است، امکانی نوین را میآفریند.
در بالاترین مرحله از سپهر دین، بالاترین کشف و شهود از آزادی روی میدهد؛ ضرورت تفویض بیکم و کاست آزادی به خود خدا که اهداکننده آن به انسان است. به بیان دیگر دینداری انتخاب آزادانه این است که اراده خویش را به تمامی فروگذاشته و خود را بیقید و شرط تحت قیمومیت و اراده خداوند قرار دهی و بگذاری او تو را به هر کجا که میخواهد بکشاند.
سمیه مو سوی/ جام جم
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
حسن هانیزاده در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگوی تفصیلی با جام جم آنلاین مطرح کرد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد:
گیتی خامنه از دغدغههای محیطزیستیاش میگوید
علی داوودی و پدرش در تحریریه روزنامه «جامجم»:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
گفتوگوی «جامجم» با یک متخصص تغذیه درباره اینکه چطور فودبلاگرها در فضای مجازی عادات غذایی ما را شکل میدهند