خشونت خانگی مصادیق بیشماری دارد اما طبق آمار رسمی منتشر شده در رسانهها، تنها اخباری از این دست مورد توجه قرار میگیرد که این نوع خشونت در آنها به ایستگاه آخر رسیده باشد. قتل زن، شوهر، مادر و دختر یک خانواده چند روز محدودی سرتیتر خبرها میشود و هنوز پرونده مختومه نشده که بهدست فراموشی سپرده میشود.در گزارش پیشرو نگاهی آماری به این نوع خشونت داشتهایم و با نقد بر مسکوت ماندن لایحه خشونت علیه زنان، نظرات کارشناسان آسیبهای اجتماعی را در این زمینه جویا شدیم.
دلیل نیمی از طلاقها
در سالهای گذشته اعتیاد، عدمپرداخت نفقه و مسئولیتپذیری از مهمترین دلایل درخواست طلاق زنان در دادسراهای خانواده بهحساب میآمدند. اما اکنون دلیل اصلی بیش از ۵۰درصد درخواست طلاق از سوی زنان بهطور واضح خشونت خانگی عنوان شده است. مدیرکل بهزیستی استان خراسانرضوی با اشاره به این موضوع اعلام میکند که درخواست طلاق توسط آقایان تنها ۱۱درصد این آمار را دربر میگیرد: «براساس آمار موجود زنان ۵/۵برابر بیشتر از مردان اقدام به درخواست طلاق میکنند؛ بهطوریکه اکنون ۵۸درصد از متقاضیان طلاق را زنان تشکیل میدهند. طبق همین آمارتنها۱۱درصد ازآقایان برای درخواست طلاق پیشدستی میکنند و باقی جداییها در زندگی مشترک نیز بهطور توافقی بین زوج و زوجه انجام میشود. نکته قابل توجه در زمینه دلیل اصلی این درخواستها به ترتیب خشونت خانگی یا پرخاشگری مداوم، اعتیاد، خیانت، اختلال روانپزشکی، مهارتهای زندگی و ارتباطی ضعیف و مشکلات یا اختلالات جنسی است.»
رشد خشوت منجر به قتل
اگر کمی به عقب برگردیم آمار جامعتر در سه سال گذشته از این هم گویاتر خواهد بود. براساس گزارشهای منتشر شده در سه ماه نخست سالهای ۱۴۰۱، ۱۴۰۲و ۱۴۰۳ پروندههای خشونت خانگی منجر به قتل با رشد روبهرو بوده است. در طول این سالها ۸۵ زن در استانهای مختلف کشور توسط پدران، همسران، برادران و در مواردی مردانی با نسبت فامیلی نزدیک به بهانههای مختلف و در جریان خشونت خانگی جان خود را از دست دادهاند. براساس بررسیهای انجام شده تهمتهای ناموسی عموما ثابت نشده (در برخی موارد در حد تصورات پایهای پارانوئید)، فشارهای جامعه سنتی و متعصب و فشارهای اقتصادی و معیشتی و اختلاف میان زنان و مردان در خانوادهها منجر به این قتلها بودهاند. در جوامع شهرهای کوچک حاشیهای و دور از مرکز، قتلها با بهانه ناموسی بیشتر و در جوامع شهری مدرن خشونتهای خانگی منجر به قتل زنان بهدلیل مسائل اقتصادی و خانوادگی بیشتر بوده است.
آموزش کنترل خشم باید از کودکی آغاز شود
آموزش مهارت حل اختلاف، تابآوری در مشکلات و کنترل خشم در موقعیتهای مختلف پیش از ازدواج زوجها باید جدی گرفته شود. در این زمینه خانوادهها و مدرسه بهعنوان اساسیترین ارکان نظام آموزشی و تربیتی باید با درک اهمیت این موضوع برای آن زمینهسازیهای علمی و مهارتی انجام دهند. سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاری ایران در اینباره میگوید: «تمام این موارد قابل آموزش است.کنترل خشم درمدارس بهعنوان یک مهارت وسبک رفتاری میتواند به دانشآموزان منتقل شود. این مهارتها در زندگی آینده این دانشآموزان تأثیرگذار است و با کمک آنها میتوانند در شرایط ناملایم زندگی، وضعیت خود را مدیریت کنند. حل تعارض در مشاجرههای خانوادگی بسیار مهم است چرا که همین مسائل هستند که منجر به ایجاد خشونتهای خانگی جدی میشوند.»
لایحهای که همچنان مسکوت مانده است
روند تصویب لایحه حمایت از زنان طولانی شده است. فقدان قوانین کارآمد نقطهضعف جدی در پروندههای خشونت خانگی علیه زنان است. قانون حمایت از زنان برای نخستینبار در سال۱۳۹۰ جدی گرفته شد. در همین سال بود که برنامه پنجم توسعه کلید خورد و در ادامه تهیه و تدوین سند ملی امنیت بانوان و کودکان در روابط اجتماعی مورد توجه قرار گرفت. متولی این امر معین نشد و این برنامه بین قوه قضاییه، نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی کشور، شهرداریها، وزارت کشور، شورای عالی استانها، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و تعاون و مرکز امور زنان و خانواده ریاستجمهوری پاسکاری شد.تحت فشارهای مددکاران اجتماعی و فعالان این حوزه لایحه حمایت از زنان سرانجام به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کرد اما از سال ۱۳۹۹تاکنون این لایحه بهدلایل مبهمی به تصویب نرسیده و بین دولتها و مجلسهای مختلف چرخیده و در نهایت مسکوت مانده است.»
مهارت گفتوگو را در خانواده تقویت کنیم
بهنظر میرسد با وجود آمار فزاینده در زمینه انواع خشونت خانگی علیه زنان و دختران، تعلل در به تصویبرسیدن این لایحه در مجلس شورای اسلامی ادامه دارد. حال با وجود فراگیر شدن مشاجرات خانوادگی، مشکلات معیشتی و اقتصادی در خانواده و آمار بالای مبتلایان به اختلالهای روانی و ناهنجاریهای رفتاری چطور میتوان از بروز خشونتهای خانگی پیشگیری کرد. زهره خلج، کارشناس آسیبهای اجتماعی در گفتوگو با جامجم در این زمینه راهکارهای مؤثری را پیشنهاد میدهد: «پیش از هرچیز باید این را درنظر داشته باشیم که خشونت خانگی علیه زنان و دختران در تمام نقاط سرزمین ما به صورت یکسانی بروز نمیکند. در نقاطی از برخی استانها تعصبات جوامع سنتی نسبت به زنان بسیار بالاست. همین پراکندگی باعث شده تا با انواع مختلفی از خشونت خانگی روبهرو باشیم. در هرحال برای پیشگیری از این نوع خشونت در شاخه علوم پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، آموزش مهارتهای مؤثر در زندگی و مراودات اجتماعی حرف اول و آخر رامیزند.»این مددکار اجتماعی با اشاره به اینکه این مهارتها باید از دوره کودکی آغاز و دردوره نوجوانی جدیتر گرفته شود، ادامه میدهد: «ببینید این موضوع بسیار جدی است که اگر مهارتی مانند گفتوگو کردن برای حل تعارضها از کودکی و نوجوانی آغاز نشود، بعید است که بتواند در جوانی و میانسالی در فردی نهادینه شود. در مشاورههای پیش از ازدواج روانشناسان و زوجدرمانها توانایی این را دارند که پیشبینی کنند زوجی تا چه اندازه میتوانند کنارهم به حل چالشها نزدیک شوند یا از آن مهمتر اینکه هرکدام از زوجها در مواقع سختیها و چالشهای جدی چه برخوردهایی از خود بروز میدهند. البته هیچیک از اینها قطعی نیست اما آموزش مهارتهای زندگی برای کنترل خشم و پیشگیری از خشونت در خانواده بهطور قطع امری ضروری تلقی میشود.» خلج میگوید: تنها در خانوادههایی اثری از خشونت نیست که باب گفتوگو برای حل تعارض در آنها همیشه باز است: «در پروندههای منجر به قتل هیچکسی یکباره تصمیم به قتل زن و دختر خانواده نگرفته است. مشکلاتی وجود داشته که در طول زمان بهوجود آمده و بدون گفتوگو و حل نشده باقی مانده و در نهایت منجر به اتفاقی تکاندهنده شده است.»
با این شماره تماس بگیرید
حال سؤال بسیاری از کنشگران و فعالان حقوق زنان در خانواده این است که اگر مردی برای رفع مشکلات تمایلی به گفتوگو نداشته باشد و این اختلافات و خشونتها ادامه پیدا کند، چه باید کرد؟ این مددکار اجتماعی میگوید: متاسفانه در سنین میانسالی بهندرت کسی که سالها درگیر خشونت خانگی بوده از این شرایط رهایی پیدا میکند چرا که در این سنین ایجاد تغییر در سبک رفتاری بعید و دور از دسترس بهنظر میرسد: «خوشبختانه با وجود تعلل نظام قانونگذاری در زمینه روشنشدن تکلیف لایحه خشونت علیه زنان در خانواده، اکنون در دادسراهای خانواده، قضات از قوانین موجود برای رفع خشونت خانگی و قطع ادامه آن استفاده میکنند.اگرخشونتهادرخانواده علیه زنان ودختران ادامه داشت باشمارهگیری۱۲۳وکمکگرفتن ازاورژانس اجتماعی، این زنان میتوانند با سرعت و سهولت بیشتری ازوضعیت وخیم پیشآمده بیرون بیایند و درصورت تمایل اقدام به تشکیل پرونده و شکایت کنند.» خلج در ادامه به این موضوع اشاره میکند که عدم آگاهی یا زیست زنان و دختران در جوامع سنتی گاهی باعث استفاده نکردن از خدمات این سامانه شبانهروزی در وضعیتهای بحرانی است: «توصیه ما به شهروندان این است که اگر بهطور قطع از خشونت خانگی توسط یک فرد و ادامهدار بودن آن مطلع هستید با آگاهیبخشی به فرد قربانی میتوانید قدم مؤثری در زمینه کاهش آسیب بردارید و اگر شاهد درگیری و وضعیت بحرانی و موارد مشابه بودید، حتما باید این موضوع را به کارشناسان این سامانه اطلاع دهید. تماس شما برای همیشه در این سامانه محرمانه خواهد ماند.»