مواجهه با نقاشی‌های مسعود شکیبایی در نمایشگاه «درخشش زیبایی ۲»

قدری آرامش، اندکی آشوب

هنر معاصر ایران، فراز و فرود‌های فراوانی را پشت‌سر گذاشته است که تحلیل این روند، زمانی طولانی‌مدت را می‌طلبد. نگاه هنرمندان به تاریخ کوتاه‌مدت هنر مدرن کشورمان، متنوع و متکثر است.
هنر معاصر ایران، فراز و فرود‌های فراوانی را پشت‌سر گذاشته است که تحلیل این روند، زمانی طولانی‌مدت را می‌طلبد. نگاه هنرمندان به تاریخ کوتاه‌مدت هنر مدرن کشورمان، متنوع و متکثر است.
کد خبر: ۱۴۸۲۶۵۸
نویسنده سودابه سوادکوهی

از نگاه‌های انتقادی و تدافعی گرفته تا نقطه‌نظر‌های تحلیلی و حتی ستایش‌آمیز. چه بخواهیم و چه نخواهیم، تمایلات و فرهنگ غیرایرانی در هنر مدرن، نقش موثری را ایفا کرده است، اما اگر از دریچه نگاه جهانی به موضوع بنگریم، دستاورد‌های این تعامل و تلفیق برای هنر ایران کم نبوده است.

آیا حضور ایران در عرصه رقابت‌های جهانی پررنگ‌تر نشده؟ پاسخ مثبت است، اما در این بین می‌توان به تاملاتی در هنر برخی هنرمندان ایرانی رسید که راه را برای برخی استنتاج‌های متفاوت هموار می‌سازد.

روی سخن این نوشتار با هنرمندانی است که هنرشان ایرانی است؛ اما این ویژگی، همچون مانعی بر سر راه مدرنیسمِ آن‌ها عمل نکرده. مسعود شکیبایی، متولد ۱۳۵۸ از زمره آنان است؛ هنرمندی چندوجهی که به‌خوبی دریافته است چگونه این دو قطب ظاهرا نامتجانس را به یکدیگر پیوند بزند. شکیبایی، هنرمندی ابداع‌گر در نقاشیخط، طراحی صنعتی، حکاکی، سرامیک و طراحی معماری است و در اغلب این رشته‌ها دارای عناوین ملی و بین‌المللی است.

او خودآموخته‌ای دانشگاه‌دیده است. در خوشنویسی با خودکار و قلم به‌طور کامل خودآموخته است و تنها مقاطعی کوتاه در حد یک یا دو ماه، تحت آموزش استادان بوده است. در سفالگری نیز آموخته‌هایش تجربی و شخصی است و سبک هنری جدیدی در صنایع‌دستی به ثبت رسانده است. با این حال در رشته گرافیک، تحصیلات دانشگاهی تا مقطع فوق‌لیسانس دارد! سال‌ها کارگاه آموزشی داشته و خطاطی، نقاشی و هنر‌های دیگر را آموزش داده است.

به‌تازگی آثاری از این هنرمند در نمایشگاه «درخشش زیبایی ۲» به تماشا گذاشته شده است که در آن‌ها دست به فضاسازی نقاشانه روی بوم زده و تصویرها، تمثیل‌ها و مفهوم‌هایی را با تکنیک ترکیب مواد و آکریلیک اجرا کرده است. هر چند آثار شکیبایی در این نمایشگاه از بُن‌مایه‌های خطوط سنتی وام گرفته، با این حال هنرمند با کمک گرفتن از کنش نقاشانه پیشرو خود، سعی کرده از محدودیت‌های دنیای خط عبور کند. آثار این هنرمند، نشانه گفت وگوی ژرف نقاش با سنتی در پشت‌سرِ خویش است. در قطعات او شاهد اوج طنازی حروف و رهایی آن‌ها هستیم. طنازی موجود در فرم حروف، در کنار کشیدگی‌ها و رقص کلمات که منجر به ایجاد ترکیبی رقصان و در عین حال پویا می‌شود، به این ترکیب‌بندی‌ها ویژگی ممتازی می‌بخشد.

با نگاه به کنش چندگانه و متکثر او، از سفالگری و نقاشی گرفته تا طراحی صنعتی و معماری، می‌توان چنین بر نهاد که شکیبایی، همچون زائری در حال راهپیمایی طولانی از سالیان گذشته تا به امروز است. کنش نقاشانه و هنری او را می‌توان گونه‌ای از پرسه‌زنی معطوف به منطق «پاساژها» دانست.

شکیبایی همچون بنیامین، به پرسه‌زنی (Flaneur) می‌ماند که قدری آرامش و اندکی آشوب را بر پهنه بوم، بر سطح سفال و یا بر قامت یادمانی معمارانه در شهر، جاری می‌سازد. در دو اثر او در این نمایشگاه، هم‌نشینی رنگ‌های فیروزه‌ای و سبز و سفید، و معاشقه و هم‌آغوشی‌شان را بر پهنای بوم؛ می‌توان به یافتن شهری خیال‌گونه پس از پرسه زدن در ناکجاآباد تشبیه کرد، که با فراز و فرود و تیره و روشنی‌هایش، ناخودآگاه مخاطب را به سوی خود جذب می‌کند و جزئیات و گذرگاه‌هایش، ذهن را به آرامش و گاه به آشوب می‌کشاند.

او از مخاطب دعوت می‌کند تا هم به نقاشی نزدیک و هم از آن دور شود؛ درست مانند این‌که هم با تلسکوپ به اثری بنگریم و هم با میکروسکوپ. او از انتزاع به مفهومی که معطوف به تمایلات خوشنویسی اصیل ایرانی است، می‌رسد. سخن آخر درباره شکیبایی این‌که هرچند به فقدان‌ها بی‌توجه نیست؛ اما کار اصلی او دفاع از ایجابیت زیبایی، تصویر و نقاشی است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها