البته روایت مبارزات مردم فلسطین هم آنقدر متنوع نبود که بتوان با افکتهای خاص از مبارزاتشان گفت. وقت، وقت انتفاضه بود وتولیدات کمتری هم به این مسأله پرداخته بودند. مجموعه هفتسنگ به کارگردانی سیدعبدالرضا نوابصفوی همان زمان تولید و پخش شد تا نشان دهد که امکان تولید یک اثر قابل قبول در حد و اندازه قدرت مردم فلسطین، وجود دارد. اثری که مهدی سجادهچی آن را نوشت و با نقشآفرینی بسیاری از چهرههای تلویزیون، سینما و تئاتر آن روزها که هنوز هم ماندگار ماندهاند، از تلویزیون پخش شد. این روزها که غرب آسیا دوباره تبدار شده و چشم بسیاری از مردم به باریکهای نازک به نام غزه و یاور همیشگیاش لبنان دوخته شده، مجموعه هفتسنگ هر روز ساعت ۱۲:۱۵ از شبکه آموزش روی آنتن میرود تا خاطرات آن روزها را زنده کند. نسخه سینمایی این سریال نیز امشب ساعت ۲۳:۳۰ از شبکه یک سیما پخش میشود. در گزارش پیش رو، خاطرات و نقاط برجسته هفتسنگ را مرور کردیم؛ اثری که شاید بتوان گفت اگر بیشتر به سمت احیای امثال آن برویم، کمتر شاهد تحریف تاریخ خواهیم بود.
یک قلم ماندگار
شاید در ابتدا، بتوان علاوه بر کارگردانی حرفهای این اثر، به قلم نویسنده آن اشاره کرد که با سابقه طولانی تولید آثار ماندگار، هفتسنگ را هم در حافظه مخاطبان جاودانه کرد. مهدی سجادهچی، نویسنده این مجموعه، آثاری مثل خاک سرخ و شهریار را در کارنامه خود دارد و با همین قدرت، قلم چرخاند تا قصه مردم فلسطین را ماندگار کند. سجادهچی در این سریال سراغ یک قصه ضداسرائیلی رفت تا نشان دهد آوارگی مردم فلسطین به درازای تاریخ است و ادامه دارد. قصه هفتسنگ از جایی آغاز میشود که «داوید» پسر «خاخام اسحاق» با «شریف» پسر «خالد» (شهردار شهر الخلیل) در سفری از اروپا به مقصد فلسطین با هم آشنا میشوند. با ورود آنها، نهتنها یک مقام امنیتی اسرائیلی ترور میشود، بلکه پس از اندکی، به اتومبیل «گورین» جانشین و مقام امنیتی جدید شهر هم سوءقصد میشود. مقامهای امنیتی اسرائیل تصمیم میگیرند داوید را قربانی کنند تا به این ترتیب، یک بهانه قانونی برای جنگ مستقیم با «شیخ کریم» (رهبر مذهبی جنبش انتفاضه) پیدا کنند. شیخ کریم از میان همه سلاحهای گوناگون، در حمایت از انقلاب فلسطین، سنگ را انتخاب کرده و به نهضت معروف «انقلاب سنگ» شکل جدیدی میبخشد.
انقلابی از سنگ
آنچه با عنوان انقلاب سنگ در این سریال مطرح میشود همان انتفاضه اول فلسطین یا انقلاب سنگ، شکلی از اشکال اعتراض مردم فلسطین علیه اوضاع نابسامان کشورشان در اردوگاهها، افزایش بیکاری، تبعیضنژادی و سرکوب مردمشان به دست دولت اسرائیل بود که بهواسطه استفاده از ابزار سنگ، انتفاضه سنگ نیز نامیده میشد. این انتفاضه در ۱۸ آذر ۱۳۶۶ (پاییز ۱۹۸۷) در جبالیا در نوار غزه آغاز شد و به دیگر شهرها، روستاها و اردوگاههای فلسطینی انتقال یافت. از این منظر باید گفت که پرداختن به روایت این انتفاضه، اهمیت بسیاری داشته است.
بازنویسی سهجانبه
سجادهچی در رفتن به سراغ سوژههای مقاومت تجربیات خوبی دارد. کمااینکه در خاک سرخ هم، چنین کاری کرد و با استفاده از بازیگران حرفهای، قصهای متفاوت از دفاعمقدس رقم زد. هرچند که هفتسنگ جزو اولین کارهای تلویزیونی سجادهچی بود، اما میتوان گفت قلم او در نگارش یک قصه فلسطینی قابل توجه است و همین هم باعث شد تا این سریال در میان آثار تلویزیونی ماندگار شود. یکی دیگر از نکات مهم، بازنویسی فیلمنامه آن بوده که توسط عبدالرضا نوابصفوی، داریوش ارجمند و حسین حسنیزاده صورت گرفت.
نوابصفوی پس از ساخت هفتسنگ، بلافاصله فیلم قاعده بازی را به تولید رسانده بود. در قاعده بازی هم، بحث فلسطین مطرح شده بود و نشان داده میشد که یک هواپیمای ۴۷۴ که از وین عازم تلآویو است، توسط نیروهای مبارز فلسطینی ربوده میشود و ۳۵۰ مسافر آن به گروگان گرفته میشوند. دولت صهیونیستی برای استفاده تبلیغاتی، ترجیح میدهد که مسافران به نحوی از بین بروند و درصدد نقشهای برای انجام این برنامه برمیآید. نوابصفوی که فارغالتحصیل دانشگاه صداوسیما بوده، فعالیتش را از سال ۱۳۶۴ با نوشتن فیلمنامه فیلم کوتاه خرچنگ آغاز کرد و کارش را با ساخت حدود ۲۰ فیلم مستند ازجمله گذری به اصفهان ادامه داد. او از سال ۱۳۶۹ نیز در تلویزیون در زمینه کارهای تحقیقی فیلمنامهنویسی و تهیهکنندگی مشغول شد. او در کارنامه خود، اثری مثل هفتسنگ را ماندگار کرد تا برای همیشه صدای مردم مظلوم فلسطین ثبت شود.
بازیگرانی ایرانی برای یک قصه جهانی
نکته مهم دیگر در مورد هفتسنگ، استفاده از بازیگران ایرانی برای روایت یک قصه غیرایرانی اما مهم بود. در چند سال اخیر بخش زیادی از آثار این حوزه با استفاده از بازیگران غیرایرانی و ایرانی به شکل همزمان، تولید شده است. اما در هفتسنگ، هرچقدر که چشم بگردانی، چهرههایی را میتوانی ببینی که هرکدام برای تبدیل شدن یک اثر به یک کار ماندگار کافی هستند؛ بازیگرانی مثل داریوش ارجمند، امین تارخ، بیژن امکانیان، آتیلا پسیانی، بهروز بقایی، اصغر همت، عباس امیریمقدم، نیکو خردمند، حمیرا ریاضی، پوپک گلدره، علی اوسیوند، مجید مشیری، حبیب رضایی، محمود بنفشهخواه و جمشید اسماعیلخانی که هرکدام برای جذب مخاطب تلویزیون، به تنهایی توانمند هستند. هرچند که حالا و بعد از گذشت ۲۶سال از تولید این مجموعه باید عنوان «مرحوم» را در کنار بسیاری از این بازیگران گذاشت. امین تارخ، آتیلا پسیانی، پوپک گلدره و جمشید اسماعیلخانی فقط برخی از چهرههای هفتسنگ بودند که دیگر میان ما نیستند و یادشان با این مجموعه در خاطر مخاطبان مانده است. تدوینگر این اثر هم در میان افرادی است که درگذشته و عباس امیری و نیکو خردمند را هم باید از دیگر افرادی دانست که دیگر در میان ما نیستند.
شاید بسیاری از مخاطبان به یاد داشته باشند که پیش از این بسیاری از آثار تلویزیونی و سینمایی، با دوبله حرفهای و گاهی با صدای یک دوبلور دیگر عرضه میشد. این مسأله از دیگر نقاط قوت سریال هفتسنگ بود که با یک دوبله حرفهای به مخاطب ارائه شد تا قد و قواره یک مجموعه سرراست و کاملا کیفی را پیدا کند.
چهرهپردازی
یکی از مواردی که در مورد اثر هفتسنگ میتوان بیان کرد، مسأله چهرهپردازی این اثر تلویزیونی است که توانست نقشهایی خاص را برای این مجموعه رقم بزند. ازجمله این نقشها باید به نقشی اشاره کرد که بهروز بقایی آن را بازی کرد و با گریم حرفهای که داشت، توانست در نقش پسر امین تارخ بازی کند. هنرمندی که چهرهپردازی این اثر را در دست داشت جلالالدین معماریان بود که در اثری مثل سرب با مضمون ضدصهیونیستی به کارگردانی مسعود کیمیایی هم حضور داشت. در هنرمندی این چهرهپرداز باید به این اشاره کرد که او اولین برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی از جشنواره فیلم فجر برای فیلم سرب بوده و توانسته تنها برنده جامجمزرین بهعنوان بهترین چهرهپرداز باشد. معیریان تا بهحال شش بار نامزد دریافت «سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی» از جشنواره فیلم فجر بودهاست و سه بار این جایزه را دریافت کردهاست. از جمله آثار او میتوان به کشتی آنجلیکا، مریم مقدس و شب واقعه اشاره کرد که در هرکدام با هنری که داشت، نقشهای ماندگار خلق کرده بود.
خواننده این سریال که موسیقی شنیدنی و ماندگاری با هنرمندی زندهیاد امیرعباس نوابصفوی دارد، جواد یادگاری است که با نوای ارکستر سمفونیک صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران همراه شده بود. او پیش از این آثار بسیاری را در مدح ائمه معصومین سروده بود.
یادگاری، سرودههایی را هم پیرامون فلسطین داشته که از آن جمله میتوان به سرود «یا ارضنا» اشاره کرد که با همراهی گروه کر اجرا شد. متن این شعر به زبان عربی بود و اشاره به خاک فلسطین داشت که برای مردم است و باید دست دشمن از آن کوتاه شود.
نقشهای هفتسنگ
همچنین امین تارخ در نقش خاخام الیاس و بهروز بقایی در نقش پسر او، از دیگر نقشهای ماندگار هفتسنگ بود. نکته جالب نزدیکی سن این دو بازیگر به یکدیگر بود که با استفاده از گریم، موفق به ایفای نقش پدر و پسر شدند. اما از دیگر نقشهای این مجموعه میتوان به داریوش ارجمند در نقش شیخکریم، امین تارخ در نقش خاخام الیاس، بیژن امکانیان در نقش انور، آتیلا پسیانی در نقش گورین، کمند امیرسلیمانی در نقش هانیه، بهروز بقایی در نقش داوید پسر خاخام، مهناز انصاریان در نقش مادر داوید و زن خاخام، اصغر همت در نقش شریف، عباس امیری در نقش ابراهیم، جمشید اسماعیلخانی در نقش خالد، نیکو خردمند در نقش مادر شیخکریم، حمیرا ریاضی در نقش راشل، پرستو گلستانی در نقش راحله، علی اوسیوند در نقش سرهنگ، مرتضی ضرابی در نقش ابوقاسم، فاطمه نقوی در نقش دکتر یهودی و داریوش موفق در نقش اسماعیل اشاره کرد. بعد از گذشت سالها، هنوز هم وقتی این مجموعه روی آنتن میرود، میتوان توانمندی بازیگران در خلق متفاوت نقشها را مشاهده کرد. از داریوش ارجمند که نقش شیخ را با آن دیالوگهای ماندگار ایفا میکرد تا علی اوسیوند در قامت یک مامور رژیمصهیونیستی و گریم خاصی که داشت یا بهروز بقایی که با گریم توانست نقش پسر امین تارخ را بازی کند.
کلامی از دل تاریخ
یکی از نقشهای ماندگار این سریال، کاراکتری بود که داریوش ارجمند از خود بهجا گذاشت. او در نقش شیخکریم ظاهر شد که دیالوگهای ماندگاری داشت. او در یک دیالوگ میپرسد: آیا دین موسی مجوزی برای این کشتارهای غیرانسانی صادر کرده است؟ و بعد در اتهامات واردشده به خودش، اینطور پاسخ میدهد: «من این دادگاه را فاقد صلاحیت اعلام میکنم. اگر جرمی صورت گرفته باشد، این جرم در سرزمین فلسطین انجام شده و یک دادگاه فلسطینی و یک قاضی مسلمان فلسطینی باید درباره آن حکم کند.» ارجمند انگار نمایندهای از مردم فلسطین باشد که در مقابل امین تارخ، نماینده رژیمصهیونیستی ایستاده تا صدای مردم مظلوم فلسطین را از گلوی خود بیرون آورد. او میگوید: «دموکراسی اسرائیلی؟ مگر شما به صاحبان حقیقی این سرزمین، شریعت و قوانین آن احترام گذاشتید؟ من یک مرد فلسطینی هستم، اینجا فلسطین است.»
موفقیتی برای هفتسنگ
هفتسنگ در زمان خود پرمخاطب بود و حتی نسخه سینمایی آن در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر بهنمایشدرآمد و تحسین شد. خلاقیت هفتسنگ در پرداختن به یک روایت متفاوت و گیرا برای مخاطب آن روزها و اشاره به مبارزه مردم فلسطین، توانست ماندگار شده و به مدد قصه گیرا، بازیگران حرفهای و روایت تلویزیونی، به یک سریال پرمخاطب تبدیل شود. در چند سال گذشته، مجموعههای بسیاری با حالوهوای مبارزه مردم فلسطین و لبنان روی آنتن رفته که بخش زیادی از آنها، با کنار هم قرار گرفتن بازیگران غیرایرانی در کنار هنرمندان ایرانی تولید شده است. بااینحال، مجموعههایی مثل هفتسنگ بهواسطه بازیگران چهره کاملا ایرانی، فضا را به سمت یک قصه آشنا برای مخاطب کشاند تا بتواند با یک روایت واقعی همراه شود. هفتسنگ با وجود گذشت این همه سال از تولید و پخش آن، هنوز هم میتواند الگویی در تولید آثار حوزه مقاومت باشد و مجموعههای دیگری شبیه به آن تولیدشود.