با اين تهيهکننده و پژوهشگر پيشکسوت گپوگفتي داشتيم. او 15 سال است تهیه کنندگی این برنامه را بر عهده دارد و پیش از آن نیز به عنوان پژوهشگر همراه برنامه بود.
شما سالهاست در راديو در کسوت تهيهکننده مشغول به فعاليت هستيد، راديو برايتان چه ويژگيهايي داشت که با اين رسانه همکاري خود را آغاز کرديد؟
حدود سي سال است که در راديوايران فعاليت ميکنم. ابتدا بهعنوان نويسنده وارد راديو شدم، بعدها تقريبا بسياري از کارها ازجمله هماهنگي، پژوهشگري و حتي کارهاي گزارش، کارشناسي، اجرا، سردبيري و تهيهکنندگي را انجام دادم. راديو برايم جذابيت بسياري داشت و رسانهاي موفق و گرم بود.
بعد از اين همهسال همچنان با شوروعلاقهاي که وارد راديو شده بوديد، کار ميکنيد؟
زماني که وارد راديو شدم، تا سالها بعد ميتوانم بگويم چندينبرابر علاقه داشتم و گاهي بابت کاري که ميکردم، پول نميگرفتم و آنکار زمان و انرژي زيادي ميبرد و من بسيار لذت ميبردم. بعد از اينهمه سال، ميتوانم بگويم نميگذارم خللي، حتي ذرهاي، با وجود سني که دارم، در کارم پيش بياید.
از آنجايي که رشته دانشگاهيام تاريخ بود و توسط آقاي دکتر شريفخدايي جذب گروه تاريخ راديو شدم بالتبع برنامههاي تاريخي را به من محول کردند. البته برنامههايي با موضوع ادبيات، فرهنگ و سياست که به تاريخ مربوط ميشدند را نيز تهيه کردهام. فعلا برنامه «تقويم تاريخ» را تهیه میکنم که در تمام طول سال، هر روز صبح، از راديو ايران پخش ميشود و هيچ تعطيلياي ندارد؛ بهطور مثال امسال چون سال کبيسه است، 366 روز برنامه داريم. پژوهشگر، نويسنده، و تهيهکنندهاش من هستم و من اين کار را انجام ميدهم. مطلبي که بچههاي راديو درخصوص شغل تهيهکنندگي ميدانند، ولي مردم ممکن است ندانند، اين است که تهيهکنندگي متشکل از چند شغل است. اين شغل، همان کارگرداني کارهاي تلويزيوني و سينمايي است؛ يعني تمامي عوامل، زيردست تهيهکننده هستند. اشاره به این نکته خالي از لطف نیست حتي براي بچهها و عزيزاني که تازه به راديو آمدهاند و بيشتر از همه براي مخاطبين اين موضوع را ميگويم که وقتي ما آمديم اين شغلها وجود داشت ولی الان تمامش، لااقل در برنامه خودم، همهاش را خودم انجام ميدهم؛ مثلا قسمت پژوهش، نويسندگي و سردبيري برنامه، يعني نويسندهها تحت امر و مديريت يک سردبير باشند، و هماهنگي با عوامل برنامه؛ حتي قديمها اديتور داشتيم، اما تمام اينها بهعلاوه آن قسمت کارگرداني که ما در راديو بهآن ميگوييم تهيهکنندگي راديو، تمام اينها، درحال حاضر به عهده من است.
بیشتر علاقهمند هستید درباره کدام بخش از تاریخ برنامهسازی کنید؟
چون علاقه و تخصصم «قرون میانه اسلامی» است هم بیشتر در این زمینه بلدم و هم علاقهمند هستم ولی خب دورههای دیگر تاریخ را بیشتر از من درخواست میکنند، یعنی به من دستور داده میشود و من چون در سازمان هستم بایستی خواسته دوستان را برآورده کنم. چیزی نیست که بخواهد روی علاقه من باشد.
تقویم تاریخ رادیو ایران یکی از برنامههای قدیمی رادیوست. شنیدن این برنامه برای مخاطبان تا چه میزان نوستالژی است؟
مسلما تقویم تاریخ برنامهای نوستالژی است بهخاطر اینکه شاید بیش از 35 سال که این برنامه پخش میشود، موسیقی آرمش عوض نشده، البته گوینده چندبار عوض شده و بیش از 30 سال است که آقای عبدا... فجری بودند و در حال حاضر گویندههای دیگری هستند که با این برنامه همکاری دارند از جمله آقای کیوان همتی.
پرواضح است که برنامه حس سابقش را دارد، البته باید توجه داشته باشیم نسل جوان متفاوتتر از والدین خود هستند. بهتر است بگوییم، پدر و مادرهایی که هستند حس نوستالژی برایشان وجود دارد.
اگر قرار باشد رادیو را در یک جمله تعریف کنید چه خواهید گفت؟
تعریفهای بسیاری میتوان از رادیو کرد. این بستگی به این دارد که از چه منظری باشد. 100 سال پیش رادیو، رسانهای جدید بود و همه چیزش نو بود. رادیو در بدو ورود، مخالفان و موافقانی داشت یا اکثرا شناختی روی آن نداشتند و بعد از مدتی این رسانه بین مردم جا افتاد و یکی ازخاصترین و جذابترین رسانهها شد. الان رادیو در ایران چیزی حدود 84 سال از عمرش گذشته است.
تنها نکتهای که امید دارم رادیو حفظ کرده باشد اینکه همچنان رسانهای گرم است ولی اینکه آن رسانهای باشد که حرف اول و آخر را مثل سابق بزند، مانند 20 سال پیش، این دیگر وجود ندارد.
شاید ما بچههای رادیو مقصر باشیم ولی پرواضح است که وجود رسانههای دیگر هم بیتأثیر نیست.
خودتان تا چه میزان شنونده برنامههای رادیو هستید؟
به خاطر دارم در بچگی، رادیوی خانه روشن بود. نوجوانی و جوانی من با رادیو گذشته. قبل از اینکه وارد سازمان بشوم، یکی از شنوندههای پروپا قرص و عاشق رادیو بودم و آنموقع یک شبکه بیشتر نبود. آن موقع که من هم جذب سازمان شدم یک شبکه بیشتر نبود.
یکی از برنامههای مورد علاقه من برنامه «راه شب» بود. صبحهای زود چون سرباز بودم و پادگان میرفتم، رادیوی راننده که روشن بود برنامه «تقویم تاریخ»پخش میشد. من هیچوقت فکر نمیکردم و از مخیلهام رد نمیشد که زمانی کوچکترین دخالتی بخواهم در تهیه این برنامه داشته باشم، ولی انرژی خیلی زیاد و مثبتی به من میداد و برخلاف بچههای مدرسه که میگویند استرس میگرفتیم که بریم مدرسه، من از آنجایی که لباس نظامی داشتم و باید به صبحگاه عمومی میرسیدم و جلوی فرمانده رژه میرفتیم و خوابآلود بودم، بیاطلاع هم از تاریخ نبودم. مطالعه آزاد تاریخ داشتم.
وقتی این برنامه را به حالت چرت داخل تاکسی گوش میدادم. تا به پادگان برسم، حس و انرژی مثبتی در من ایجاد میشد از آن جا که شب بیدار بودم و مطالعه میکردم عاشق برنامه راه شب بودم و بسیار راه شب را دوست داشتم. بعدها سعادت داشتم در این برنامه نویسنده، هماهنگکننده، کمک سردبیر و کمک تهیهکننده باشم و در سالهای اخیر نویسنده و تهیهکننده یکی از راه شبهای هفته در رادیو باشم. خب اینها همه نعمت و شانسهایی بوده که به من رسیده و عطا شده است.
اولین برنامهای که نویسندگی آن را بر عهده داشتید چه بود؟
اولین برنامهای که نویسندگی کردم و بسیار پژوهشمحور بود، «تاریخچه ضرب سکه» در ایران بود که چند سال روی آنتن بود و برای اولین بار در ایران چنین برنامهای تولید میشد.
ضرب سکه موضوعی است که شما باید با چشم ببینید و همه اساتید رادیو معتقد بودند این برنامه تلویزیونی است و نه رادیویی!
من با کمک سردبیران بسیار مقتدر، قوی و هوشمند، آقایان مسعود عابدیننژاد و مجید شریفخدایی، چگونگی نوشتن در رادیو را یاد گرفتم. حتی در این مهم از افعال مربوط به دیدن استفاده نمیکردیم. آن موقع سختگیری بسیار زیاد بود و میگفتند برنامهای بسیار موفق است.
اینطور برایتان بگویم که در همه برنامههای تاریخی رادیو یا تهیهکننده بودم یا دستاندرکار آن.
در گذشته حدود صد نفر از بزرگان سیاست، ادبیات، هنر و تاریخ به خصوص با گروه تاریخ رادیو ایران همکاری داشتند و مسئولیت گوشهای از کار هم بر عهده من بود.
خیلی از این بزرگان در قید حیات نیستند و برنامههایی که ساخته میشد و من دستاندرکار آن بودم خیلی متنوع بود. از فرهنگ عامه مردم بگیرید تا تاریخ معاصر ایران؛ شخصیتهای ادبی مثل بیهقی و شخصیتهای علمی گذشته مثل ابوریحان بیرونی از برنامههایی بود که من ساختم. از شخصیتهای معاصر هر آنچه فکر کنید، برنامه ساختهام. به خصوص تاریخ معاصر ایران. بسیار بسیار از من خواسته شده و من برنامه ساختهام ، به طوری که مثلا مرا متخصص این کار میدانند. برنامههایی متنوع راجع به فلسطین، افغانستان و یمن. برنامههایی بسیار قوی با گروه نویسندگان و سردبیران قوی و تهیهکنندگانی که برخیشان امیدوارم در سلامت باشند و برخی هم مثل جناب استاد مختاری در میان ما نیستند. گویندگانی بسیار قوی که هنوز هم داریم. به تدریج تهیهکنندگی این برنامهها را به نسل من دادند.
ما شاگردان نسلهای قبل هستیم و آنچه میخواستم بگویم این بود که تنوع برنامهها زمانی که من دستاندرکارش بودم خیلی زیاد بود. اگر بخواهم به حافظهام مراجعه کنم و روی کاغذ بنویسم، مطمئنم یک دهم آن را نگفتهام. به طور مثال برنامههایی که در خصوص جنگ ایران و عراق، کشورهای همسایه، کشورهای مهم جهان، وقایع مهم جهان و شخصیتهای علمی و ادبی ایران تهیه کردهام.
اصولا من تهیهکننده برنامههایی که درخصوص گستره ایران در هر موردی صحبت میکنند مثل «از هامون تا ارس» و «ایرانشهر» نبودم، ولی دستی در آنها داشتم.
سردبیر برنامه «گستره سبز»، مسعود عابدیننژاد و تهیهکنندهاش، مرحوم مختاری بود. برخی کشورها را من و برخی دیگر را آقای احمد خالصی و بقیه همکارها انجام میدادند.
در این برنامه هر ماه یا چند ماه، تاریخچه کشوری بیان میشد. برای تهیه قسمتهای انتهایی برنامه، به دفتر مطالعات وزارت امور خارجه مراجعه کرده و کارشناس مورد نظر را از آنجا میآوردیم. این کارشناس میتوانست سفیر، رئیس میز مربوط یا مؤلف کتاب مرتبط باشد. برنامه مذکور یکی از موفقترین برنامههای دهه 70 بهشمار میرفت.
آرامش با «راه شب»
از سلیمانی درباره اهدافی که در تهیه و تولید برنامه «راه شب» داشتند میپرسیم، که میگوید: زمانی که تهیه برنامه راه شب را بر عهده داشتم چندین هدف را دنبال میکردم. اولین هدف که در همه برنامههای رادیو موظفیم آن را انجام دهیم «جذب مخاطب» است.
دومین هدف که مربوط میشود به کل برنامههای راه شب، این است که برنامه «آرامشبخش» باشد و مانند برنامههای روزانه یا برنامههای سنگین، به ارائه نصیحت یا آموزش مطالب و اخبار نپردازد.
اعتراف میکنم خیلی سلیقهای بیشتر از تصنیفها و ترانههای قدیمی استفاده میکردم، کما اینکه قبل از من راه شبها اینطور بودند و ترانههای طولانیمدت پخش میشد. اینگونه نبود که ترانهای سه دقیقه یا کمتر باشد. بهتر است بگویم موسیقیهای باکلام طولانی انتخاب میکردم و موضوعاتی را مورد توجه قرار میدادم که برای مردم حالت نوستالژیک داشت. این سلیقه من بود. گاهی در یک شب به فولکلور یا فرهنگ عامه منطقهای میپرداختم و موضوعاتی از تکواژهها انتخاب میکردم. موضوعاتی مثل کرسی، دفتر مشق، باران، حوض آب و... .
حتی یادم هست که مطلب جمعکردن برای این برنامه خیلی سخت بود، چون باید در مورد این تکواژهها شعر بگویی، شعر پخش کنی، متن رادیویی بنویسی و از موسیقیای استفاده کنی که مناسب حس و متن برنامه باشد. موسیقی باید به حس و نوشته شما بخورد. حوض آب؛ این چیزی است که من از راه شبهای خودم یادم هست.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد