اسدزاده در کارزار ایستادگی و مقاومت زنی را نشان میدهدکه شوهرش بر اثر قمار بیاندازه زندگیاش را باخته است. به بهانه اکران این فیلم با این کارگردان به گفتوگو نشستهایم.
چه شد که نام فیلم از «گواهی امضا» به کارزار تغییر کرد و آیا این تغییر روی داستان اصلی تأثیر گذاشت یا خیر؟
هر شخصی بخواهد احراز هویت کند، باید گواهی امضا بگیرد و به همین دلیل اسم اولیه فیلم بود، اما در دو فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» و «گواهی امضا» امیر آقایی بازی کرده بود و این تشابه نام باعث میشد دیگران به اشتباه بیفتند که آیا این فیلم را دیدهاند یا خیر؛ بنابراین با وزارت ارشاد صحبت کردیم و چند اسم دادیم و سیروس الوند بهعنوان مشاور پروژه نام کارزار را انتخاب کرد که چند معنی دارد. یک معنی کارزار، تقابل و رویارویی است. معنی دیگر این است که میگویند کار طرف زار است و معنی سوم زار نیز به ترکی تاس میشود. این تغییر نام در روند قصه اصلی هم تغییری ایجاد نکرد.
به نظر میرسد قصد داشتید این فضای اجتماعی را در قالب «کارزار» که پیامدهای قماربازی را نشان میدهد، روایت کنید. با توجه به اینکه نویسنده این فیلم هم بودید؛ چه ویژگی یا دغدغهای موجب شد که به سمت این داستان بروید؟
قمار در این فیلم یک بهانه است و به نظرم قمار تنها نشستن دور یک میز و بازیکردن نیست و شامل ریسکهایی که هر یک از اعضای خانواده بدون پشتوانه انجام میدهند، هم میشود. انگار بعضی منتظرند که چیز رایگانی مثل بختآزمایی و جایزه به دست بیاورند و همه اینها از یک خانواده هستند، اما مکر و حیله در بعضی روابط و جوامع وجود دارد که باعث تنبلشدن آدمها میشود. همین امر موجب میشود آدمها پیش خودشان فکر کنند که بروند و ریسک کنند تا شاید چیز رایگانی به دست بیاورند. در واقع نه اینکه به قمار نپرداخته باشم، پرداختهام و شغل شخصیت اصلی داستان اعتیاد به قمار است، اما تمرکزم بیشتر روی شخصیت زنی است که از سوی جامعه و خانوادهاش آسیب میبیند، اما با تدبیر، صبر و نجابت زندگی را نگه میدارد؛ یعنی قصد داشتم شجاعت و ازخودگذشتگی زن ایرانی را در جامعه ملتهب ایرانی نشان دهم. از سویی دیگر این فیلم هشداری برای قماربازان است که انتهای این ماجرا به کجا ختم خواهد شد. در بسیاری از موارد دیده و شنیدهام که هم خانمها و هم آقایان در سطح شهر قمارهای سنگین انجام میدهند و گاهی افراد یکشبه زندگیشان را از دست میدهند. آدمها وقتی بار اول به شکل ناچیزی برنده میشوند، طمع میکنند و با تکرار این ماجرا به آن معتاد میشوند و هستی خود را از دست میدهند. بههرحال، شرایط ملتهب موجب میشود آدمها در موقعیتهای مختلف تصمیمات اشتباهی بگیرند. بخشی از اینکه شخصیت قصه سر میز قمار مینشیند، بهدلیل نبود ثبات اقتصادی است. جملهای هم در فیلم در این رابطه داریم؛ «بچه ۲۰ساله از خارج جنس میآورد و به اندازه ۱۰ مغازه در بازار سود میکند. این اقتصاد نیست، جنگه!» بنابراین، وقتی اقتصاد مدیریت نشود، به تکتک مردم جامعه رسوب میکند و بهتدریج به سمت رفتارهای پرخطر و پرریسک میروند.
چه مابهازایی برای این داستان دیدید که قصه خود را بر آن استوار کردید؟
همه فکر میکنند شاید من شخصیتی قمارباز را دیدم که چنین بلایی سرش آمده، اما اصلا اینگونه نیست و همانطور که گفتم جوهره اصلی قصه نجابت و ایستادگی یک زن در خانواده است که میتواند در چنین جامعه ملتهبی گلیم خود را از آب بیرون بکشد. محور بحثهای مطرحشده در بیشتر فیلمهایی که ساختم، خانواده است و این امکان وجود داشت که شخصیت اصلی مرد مشاغل مختلفی داشته باشد. بههرحال، پیام مثبت کارزار این است که هرکس آن را ببیند، دیگر نمیتواند به قمار ادامه دهد، حتی نگاه امیدوارانهای را هم دنبال کردیم که همیشه راه برای بازگشت باز است و نهاد خانواده همیشه امیدبخش است.
ساختار این فیلم دایرهای، چندلایه و موازی است که از اول پایان داستان رامیبینیم. چرا ازابتدا دنبال یک قصه سرراست نرفتید؟
بیشتر فیلمهایی که کار کردم، همین سبک روایی را داشتهاند؛ یعنی هیچکدام ساختار خطی نداشتهاند و به این دلیل است که این سبک روایی چندلایه را نسبت به ساختار سهپردهای کلاسیک بیشتر دوست دارم. در همین قصه کارزار اگر داستان جوانان را حذف کنیم، قصه شخصیت اصلی با بازی امیر آقایی و نسیم ادبی خطی میشد، اما به نظرم ادغام این داستانها برای مخاطب جذابتر است. به طور کلی، با نشان دادن صحنههای شوکبرانگیز که مخاطب پیگیر ماجرا شود، نمیخواهم مخاطب را فریب دهم، بلکه قصهای وجود دارد که باصبوری مخاطب متوجه اصل ماجرا خواهیم شد. اصلا شاید در بخشهایی قلم بچرخد و متفاوت با آنچه در طرح اولیه نوشتهام خلق شود.
چقدر در ایجاد این فضای داستانی، تدوین به شما کمک کرده است؟
به نظرم تدوین از داخل فیلمنامه شروع شده، اما هنری که تدوینگر به کار برده در ایجاد فضایی که میخواستم روی روند قصه تأثیر زیادی گذاشته است. به عبارتی، فیلم به قدری روان است که مخاطبان از دیدن آن خسته نمیشوند، اما باز هم اگر ایرادی باشد، میپذیرم، چون سینما محصول جمعی با امضای فردی کارگردان است.
در بیشتر فیلمهایی که شما ساختید عنصر امید دیده میشود. به نظر شما سینما باید امید را در دل مخاطبان زنده نگه دارد یا صرفا مسئولیت بیان بخشی از حقایق را به عهده دارد؟
اگر امید نباشد که اصلا زندگی جاری نمیشود؛همه آدمها به امید زندهاند. اگرمشکلی هم در خانواده وجود داشته باشد، ذات ایرانیها به گونهای است که مهربان هستند و به یکدیگر دلداری میدهند. در واقع، حرف خانواده برای ما در اولویت است. همانطور گفتید در فیلمهای من همیشه امید وجود دارد، اما این هشدار را هم میدهم که امکان دارد چیزی که تصور میکنیم، اتفاق نیفتد و چیزی پیش بیاید که ما برایش برنامهای نداریم.
در آثار قبلی شما نسیم ادبی و نادر فلاح در فیلم طاقباز حضور داشتند و در کارزار هم بازی میکنند. اول اینکه چطور شد تصمیم گرفتید دوباره با این بازیگران کار کنید و دوم اینکه چطور زمینه اولین همکاری با امیر آقایی فراهم شد.
دلیل انتخاب نادر فلاح و نسیم ادبی بیشتر به شایستگی این شخصیتها، توانایی و هنرشان برای ایفای نقش برمیگردد. انتخاب علیرضا استادی بر اساس صحبتی که باهم داشتیم، همین شخصیت بود و بهخوبی باهم کار کردیم. روی امیر آقایی هم بحثی نیست که همیشه حضورش به فیلم کمک میکند. هر دوی این شخصیتهای امیر آقایی و علیرضا استادی آمادگی ارتکاب خطا و اشتباه را دارند، اما در آخر تمام شخصیتهای ما از کاری که انجام دادند، پشیمان میشوند. همیشه یکی از نشانهها و امضاهای فیلمهایی که میسازم، حضور پیشکسوتان در فیلمم است. مرحوم سیامک اطلسی یکی از شریفترین و منظمترین و حرفهایترین شخصیتهایی بود که با او کار کرده بودم. متأسفانه به دلیل کرونا در چرخه اکران فیلم وقفه افتاد و یکسال هم طول کشید تا بتوانیم پروانه نمایش دریافت کنیم و ایشان فوت شد و قسمت نشد فیلم را روی پرده ببیند.
چه چالشهایی در فرآیند تولید کارزار داشتید؟
سرمای محله تجریش، فقدان بودجه و اینکه هر بازیگر سر یک کار بود، از جمله مهمترین چالشهای ما بود. به دلیل سرپروژه بودن، شرایط کار سخت بود و حتی خانم ادبی در میانه فیلمبرداری مجبور شد سفری به آلمان داشته باشد. اما حسن کار به این بود که تعدادی از بازیگران جدید را با این فیلم وارد سینما کردم. در کارهایی که انجام میدهم چهار بخش را در نظر میگیرم؛ اول پیشکسوتان که دستبوسشان هستم؛ بازیگران حرفهای، بازیگران تئاتر و بازیگران جدید. در خصوص فیلمهای اجتماعی از لحاظ حمایتی کمکاری زیاد اتفاق افتاده و مراکز تجاری خصوصی از فیلمهایی مثل کارزار حمایت نمیکنند.
مرگ خاموش ژانرهای سینما
اسدزاده در پاسخ به این پرسش جامجم که چه راهکاری برای بهبود فروش و مخاطب فیلمهای اجتماعی به نظرش میرسد، گفت: جدول اکران سازمان سینمایی باید به شکل متنوع چیده شود و برخورد نسبت به فیلمهای اجتماعی منصفانهتر باشد، حتی معتقدم فیلمهای کمدی هم نباید با یکدیگر تا این اندازه رقابت داشته باشند. من به صاحبان سالن سینما حق میدهم و مشکلی با فیلم کمدی طنز ندارم، اما شکل اکران فیلمها میتوانست با درایت، برنامهریزی و مدیریت بیشتری باشد تا افرادی مانند من که با سرمایه شخصی وارد شدند، از ادامه کار پشیمان نشوند. حتی ما یک بلیت هم نتوانستیم از جایی برای فیلم بگیریم تا از کار حمایت شود. در واقع این روش تقسیم بندی ناتراز برای فیلمهای ژانرهای مختلف عادلانه نیست و هشدار میدهم که سینما در حال تکبعدی شدن است و این یعنی مرگ خاموش ژانرهای دیگر سینما.