به گزارش خبرنگار جامجم، نیمه دوم مرداد امسال خانوادهای تبعه افغانستان با حضوردراداره چهارم پلیس آگاهی تهران شکایت کردند وقتی از مهمانی به خانهشان در جنوب تهران بازگشتند، دختر۱۳سالهشان خانه نبوده و تلفنش هم خاموش بود. خانه دوستان و اقوام رفتند و حتی از همسایهها پیگیر او شدند، اما کسی ازدخترشان خبری نداشت وموفق به یافتن وی نشدند. با دستور دادیار دادسرای جنایی تهران تحقیقات ماموران برای یافتن ردی از سرنوشت او آغازشدتا اینکه چند روزبعد خانواده وی به پلیس آگاهی آمدندو اطلاع دادند، از فرزندشان پیامکی دریافت کردند که در آن نوشته بود: «همه شمارادوست دارم، نگرانم نباشید. من به دنبال پسر مرد علاقهام و عشق زندگیام رفتم شاید بهزودی همدیگر را ملاقاتکنیم.»
خانواده این دختر نمیدانستند او عاشق فردی شده و بابت آن ازخانه فرار کرده است. ماموران در جریان تحقیقات به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد، آخرین مرتبه با مردی ۴۰ ساله دیده شده و ازسوی همین فرد مبلغی پول به حسابش واریز شده بود. این مرد متاهل تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و دو روز پیش رد او در بومهن شناسایی و بازداشت شد. متهم به پلیس آگاهی تهران منتقل شد و در تحقیقات اولیه مدعی شد دختر نوجوان گمشده را نمیشناسد واشتباهی بازداشت شده است، اما در ادامه تحقیقات وقتی متوجه شد در مظان اتهام پلیس قرار دارد، بهناچار اعتراف کرد و گفت: آن شب به خانهام بازمیگشتم که دیدم چهار زن با دختر نوجوان دعوا کرده و درحال کتک زدن اوهستند که او را از دستشان نجات دادم. با اوحرف زدم و فهمیدم باپسری دوست شده وبرای دیدن اواز خانهشان در تهران فرار کرده است. میخواست به رستورانی که او کار میکرد برود، اما پولش تمام شده و نشانی او را به درستی پیدا نکرده بود. او جا و مکانی نداشت، به همین دلیل او را به خانهبردم.
وی افزود: مادر،همسروفرزندم در خانه بودند. آنها میگفتند بایدبه پلیس موضوع را اطلاع دهم تا نزد خانوادهاش برود. دختر نوجوان ترسیده بود و نمیخواست نزد پلیس و خانوادهاش برود.او فقط میخواست نزد مردموردعلاقهاش برود. بعد ازچند ساعت یکدفعه فرار کرد، دنبالش رفتم که سرکوچه او را یافتم. کمی پول به حسابش واریز کردم و خواستم آواره نماند او را سوار موتورم کردم و با خودم بردم تا تحویل جوان مورد علاقهاش دهم که وسوسه شده و تغییر مسیر دادم.
متهم به قتل ادامه داد: او راسمت بیابانهای رودهن بردم که به این رفتارم اعتراض کردکه توقف کردم. پیاده شد و دعوایمان شد. مدام به من فحاشی میکرد. عصبانی شدم و چوبدستی از خورجین موتورم برداشته و دو ضربه به گردن او زدم. او بیهوش شد و افتاد. سراغش رفته و فهمیدم مرده است. در آن حوالی درهای بود که جسدرا آنجا انداختم تا جنایتم فاش نشودو به خانه بازگشتم. به خانوادهام گفتم او را تحویل خانوادهاش دادم.
روحانیزاده، دادیار شعبه اول دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جامجم گفت: با اعتراف متهم به قتل دختر نوجوان او در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات پلیس جنایی پایتخت برای کشف پیکر مقتول ادامه دارد.