در ادامه گفتوگو با طراح این کلاهبرداری را میخوانید.
خودت را معرفی کن
مسعود۳۴ساله هستم.
سابقهداری؟
خیر. اولینبار است که دستگیر میشوم.
شغلت چیست؟
نمایشگاه ماشین داشتم و خریدوفروش میکردم.
چرا به فکر کلاهبرداری افتادی؟
اوضاع بازار خراب شد و در آستانه ورشکستگی بودم. دوستم آمد و پیشنهاد داد که کلاهبرداری کنیم و من هم به خاطر شرایط مالی قبول کردم.
چگونه کلاهبرداری میکردید؟
من یک میلیارد تومان پول داشتم. دوستم هم مقداری پول آورد. با آنها چند ماشین صفر خریدیم. بعد شروع به تبلیغ کردیم که ماشین صفر را به قیمت حوالهای میفروشیم، چون قیمت زیر بازار بود افراد وسوسه میشدند بخرند.
کسی شک نکرد؟
چه شکی کنند، ما با پول اولیه با قیمت آزاد میخریدیم وبه قیمت حوالهای میفروختیم وفردخودروی خودراسر موقع تحویل میگرفت. وقتی میدید خودرو دارد به بقیه هم معرفی میکرد.
چقدر گرفتید؟
به جایی رسیدیم که ۵۰۰ میلیارد از پول مردم دست ما بود و باید ۸۰۰ میلیارد ماشین میخریدیم، گفتیم دیگر بس است و وقت فرار است، اما قبل از اینکه بتوانیم از کشور خارج شویم دستگیر شدیم.
چند شاکی دارید؟
۴۰۰ نفر به جرم کلاهبرداری از ما شکایت کردهاند. البته برخیها از شاکیان پول پنج تا هشت خودرو را به ما داده بودند.
با پولها چه کار کردید؟
بخشی را تبدیل به املاک و طلا کردیم و با بخشی ارز خریدیم که از کشور خارج شویم که نتوانستیم.
حالا چه میشود؟
باید به زندان برویم و با فروختن املاک، ارز و طلا پول مردم را برگردانیم و فکر میکنم به خاطر شرایط بازار ۴۰ میلیارد تومانی هم بدهکار شویم و فعلا در زندان آب خنک بخورم.
آیا این کار ارزشش را داشت؟
خلافکردن ریسک است. اگر من از کشور میرفتم تا آخرعمر تامین بودم وارزشش را داشت، ولی وقتی نرفتم و دستگیر شدم، معلوم است که نمیارزد.