دیدار و گفت‌وگو با جمشید هاشم‌پور، ستاره ماندگار سینمای ایران

از زینال بندری تا یول برینر

مروری بر پرونده بازیگری جمشید هاشم‌پور که این روزها درگیر بیماری است

همیشه سوپراستار

برای سینمادوستان حرفه‌ای دهه ۶۰،نام جمشید ‌هاشم‌پور تداعی‌کننده خاطراتی ماندگار است ودیدن عکس‌های جدید او که از رنج ناشی از بیماری، به‌شدت لاغر شده است، تلخ‌تر.
کد خبر: ۱۴۶۷۰۷۷
نویسنده آرش شفاعی - گروه فرهنگ وهنر
 
این روزها، قهرمان سینمای اکشن ایران به‌دلیل مشکلات ناشی از بیماری سنگ صفرا و آسیب به اندام‌های حیاتی همچون پانکراس، کلیه و کبد تحت درمان است و البته خبرها حاکی از بهبود نسبی حال او و انتقال از بخش مراقبت‌های ویژه به بخش عمومی ‌است. 
   
کناره‌گیری از سینمای قبل از انقلاب 

جمشید ‌هاشم‌پور را قدیمی‌های سینما بیشتر با نام هنری‌اش یعنی جمشید آریا می‌شناسند. او در سوم فروردین ۱۳۲۳در تهران به دنیا آمد و از ابتدای جوانی به ورزش روی آورد و در رشته‌های تکواندو، کونگ‌فو و بوکس فعال بود. در سینمای اواخر دهه ۴۰ که موج ورود چهره‌های ورزشی به سینما، باب شده بود، او نخست در دو فیلم به‌عنوان بدلکار در برابر دوربین رفت، اما در ۲۴ سالگی به کارگردان مشهور سینما ساموئل خاچیکیان معرفی شد و در «جهنم سفید» بازی کرد که در ۱۳۴۷روی پرده رفت. او در سینمای قبل از انقلاب جز این فیلم در شش فیلم دیگر هم بازی کرد که هیچ‌کدام فیلم مهمی ‌نبود و در همه این فیلم‌ها نقش‌های فرعی به او می‌رسید. فضای سینمای قبل از انقلاب برای او قابل تحمل نبود و به همین دلیل تصمیم گرفت قید سینما را بزند و به‌دنبال کار دیگری برود. خودش گفته است: من قبل از انقلاب در نزدیک به ۱۰ فیلم بازی کردم اما به دلایلی که شاید بتوانم بگویم بیشتر اخلاقی بود، بعد از بازی در آن فیلم‌ها از سینما بیرون آمدم. آن سال‌ها درسازمانی استخدام شدم که کارش امداد و نجات بود. اول یک دوره‌ای دیدیم و بعد عضو گروه امداد شدیم و کسانی که مثلا در کوه گیر می‌افتادندیاتصادف می‌کردند یاگرفتار برف و بهمن می‌شدندرانجات می‌دادیم. 
 
بازگشت قدرتمندانه 

بعد از انقلاب وقتی فضای سینما را سالم دید، سعی کرد به سینما بازگردد و از آغاز دهه ۶۰ ستاره اقبالش درخشید و نخستین فیلم مهمی ‌که بازی کرد، فیلم «نقطه ضعف» به کارگردانی محمدرضا اعلامی ‌بود که در سال ۱۳۶۲ اکران شد. او ۹ سال بعد در فیلم دیگری از همین کارگردان به نام «افعی» بازی کرد که به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران تبدیل شد. 
نقش مهم دیگری که او در آن دوران بازی کرد، بازی در «دادشاه» به کارگردانی حبیب کاوش بود که در این فیلم همبازی زنده‌یاد سعید راد بود. بازی او و سعید راد به‌زودی در فیلم دیگری هم تکرار شد، عقاب‌ها به کارگردانی ساموئل خاچیکیان که این فیلم هم به سرعت پرفروش و محبوب شد و روند توجه به فیلم‌های جنگی را در سال‌هایی که کشور درگیر جنگی تحمیلی بود، با این فیلم و فیلم‌هایی مشابه شدت گرفت. فیلم‌هایی که نشان‌دهنده شجاعت، توانایی و قدرت نیروهای رزمنده ایرانی بود و یکی از نخستین نامزدها برای بازی در چنین فیلم‌هایی که معمولا در آنها نیروهای رزمنده ایران، قدرتی خارق‌العاده داشتند و با دست خالی دشمن را مضمحل می‌کردند، جمشید ‌هاشم‌پور بود.
 
ناگهان ممنوع‌الکاری

در کنار فیلم‌های جنگی، فیلم‌هایی با مضمون مبارزه با قاچاق مواد مخدر هم در دهه۶۰ روی بورس بود. در این فیلم‌ها هم گروه‌های بین‌المللی قاچاق با اتکا به پول و خشونت توسط نیروهای جان برکف امنیتی و پلیس ایران، به سزای اعمال‌شان می‌رسیدند و معمولا هم یکی از جذاب‌ترین بازیگرانی که با اتکا به توانایی‌های بدنی خود می‌توانست در صحنه‌های تعقیب و گریز و درگیری‌ها لحظات جذابی را برای مخاطب رقم بزند، ‌هاشم‌پور بود. یکی از مشهورترین فیلم‌هایی که او در این ژانر بازی کرد، «تاراج» به کارگردانی ایرج قادری بود که نقش او یعنی زینال بندری را به یکی از نقش‌های مشهور دهه۶۰ تبدیل کرد و با فروش خیره‌کننده‌ای که داشت، فیلم مهمی ‌در سینمای دهه۶۰ محسوب می‌شد. او سال بعد در فیلمی از همین جنس یعنی «تیغ و ابریشم» به کارگردانی مسعود کیمیایی بازی کرد.در آن دوران و در زمانی که ‌هاشم‌پور در اوج محبوبیت بود ناگهان، تصمیمی ‌که دلیلش هیچ‌وقت مشخص نشد باعث شد او چند سالی از سینما دور شود. تصمیم‌گیران سینما بعد از فیلم «یوزپلنگ» ساخته ساموئل خاچیکیان ناگهان او را ممنوع‌الکار کردند. این تصمیم باعث دلخوری او شد و چون دلیلی هم برای این مسأله اعلام نشده بود، تصمیم گرفت به ممنوع‌الکار شدن، اعتراض نکند؛ البته این ممنوعیت با اصرار و پیگیری‌های کارگردان جوان و موفق آن دوران، یعنی کیانوش عیاری حل و فصل شد. عیاری که برای فیلم «روز باشکوه»، هیچ بازیگری را برای شخصیت فیلمش جز ‌هاشم‌پور پیدا نکرده بود، چندین جلسه به وزارت ارشاد رفت و آن‌قدر اصرار کرد تا بالاخره ممنوع‌الکاری‌ هاشم‌پور رفع شد و او یک‌سال بعد در فیلمی ‌بازی کرد که با مجموعه کارنامه کاری او متفاوت بود، «مادر» به کارگردانی زنده‌یاد علی حاتمی.
 
دهه جذاب ۷۰

سیر صعودی بازی‌های جذاب‌ هاشم‌پور در دهه ۷۰ هم ادامه یافت. او که این دهه را با بازی در فیلم پرفروش «افعی» شروع کرده بود، در این دهه چند فیلم مهم بازی کرد. یکی از این فیلم‌ها تکرار همکاری او با علی حاتمی‌ در فیلم «دلشدگان» بود که به ماجرای ضبط آثار موسیقی سنتی ایران در دوران قاجار می‌پرداخت. 
دیگر کاراکتر مهم او در این دهه نقش بوکسوری بود که در فیلم «جوانمرد» به کارگردانی مهدی ژورک بازی کرد و آمادگی بدنی خود را به رخ کشید. او دهه ۷۰ را با بازی در یک فیلم دیگر تمام کرد که با نقش‌های معمولش تفاوت داشت، فیلم «مسافر ری» به کارگردانی داوود میرباقری. شاید یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که برای او در  همین دهه روی داد، شروع همکاری‌اش با زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور بود. 
 
همکاری با رسول 

قرار بود‌ هاشم‌پور با بازی در فیلم «روبان قرمز» با ابراهیم حاتمی‌کیا همکاری کند، اما این همکاری با رسیدن نقش به پرویز پرستویی منتفی شد. این ماجرا باعث ناراحتی‌ هاشم‌پور شده بود که در همین زمان، اتفاق جالبی برای او افتاد. خودش ماجرا را چنین تعریف کرده است: یک روز زنگ خانه‌مان را زدند. رفتم دم آیفون که ببینم چه کسی پشت در است، دیدم این صدا آمد که من ملاقلی‌پور هستم. بیا پایین ببینم. بیا بیرون. تو غلط می‌کنی در فیلم من بازی نکنی. آخر قبل‌ترش به وی گفته بودم حوصله بازی ندارم. خلاصه نشستیم چای خوردیم و همان موقع رفتیم دفتر و شروع کردیم به تست گریم که شد فیلم «هیوا».بازی در هیوا، راه را برای همکاری بیشتر‌ هاشم‌پور با ملاقلی‌پور باز کرد. او در فیلم‌های «قارچ سمی»، «مزرعه پدری» و «میم مثل مادر» هم با ملاقلی‌پور همکاری کرد. او بازی در قارچ سمی را به‌عنوان یکی از قله‌های کارش می‌داند و می‌گوید: «اگر بخواهم در میان تمام نقش‌هایم یک فیلم را دوباره بازی کنم، آن یک فیلم «قارچ سمی» است. به نظرم فیلم قشنگ و تاثیرگذاری بود، اما آن‌طور که باید از سوی مردم دیده نشد و مورد بی‌مهری قرار گرفت. فیلم با پس‌زمینه جنگ و دفاع‌مقدس روایت می‌شد و کمی ‌‌ثقیل بود. مردم بیشتر دنبال این هستند که بخندند و چنین فیلم‌هایی خیلی با ذائقه آنها جور نیست.»
وقتی داوران جشنواره فجر بازی او را در فیلم قارچ سمی به‌خوبی ندیدند، اعتراض بسیاری از فعالان سینمایی کشور را در پی داشت و شاید به همین دلیل بود که او سال بعد به خاطر بازی در فیلم «واکنش پنجم» نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد. او در طول دوران بازیگری خود یک‌بار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را برای بازی دریافت کرده است، آن هم برای نقش مکمل مرد در فیلم «دارکوب» در سی‌و‌ششمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر. یک‌بار هم برای بازی در فیلم هیوا دیپلم افتخار گرفته است.
 
هاشم‌پور در نقش هاشم‌پور

جمشید ‌هاشم‌پور گرچه در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ در فیلم‌های متفاوت زیادی بازی کرده است، اما همچنان سینمای ایران او را با همان نقش خاطره‌انگیز مردی با سر تراشیده، قدرت بدنی و توان بالا برای پیروزی در درگیری‌های شخصی و تن به تن می‌شناسد.اگر به کارنامه کاری او در این دو دهه نگاهی بیندازیم، فیلم متفاوت کم ندارد: «یک بوس» کوچولو به کارگردانی بهمن فرمان آرا، «واکنش پنجم» ساخته تهمینه میلانی، قاعده بازی به کارگردانی احمدرضا معتمدی، «استشهادی برای خدا» به کارگردانی علیرضا امینی، «هیس»! دخترها فریاد نمی‌زنند از پوران درخشنده، «دارکوب» از بهروز شعیبی، نفس ساخته نرگس آبیار، «درخونگاه» از سیاوش اسعدی، سریال «شهرزاد» از حسن فتحی و...اماهمه این نقش‌های متفاوت که نشان‌دهنده قدرت بازیگری اوست، نتوانسته کلیشه ذهنی سینمادوستان از جمشید آریای دهه ۶۰ را از بین ببرد. خود همین کاراکتر ویژه باعث تولید فیلم‌هایی با محوریت جشمید ‌هاشم‌پور به‌عنوان سوپر‌استار دهه شصتی شده است که نشانه‌هایش را در فیلم «گیج‌گاه» به کارگردانی عادل امینی یا سریال «نیسان آبی» به کارگردانی منوچهر‌ هادی می‌بینیم. او در این فیلم‌ها در نقش خودش، به‌عنوان جمشید‌ هاشم‌پوری بازی می‌کند که قهرمان آرزوها و رویاهای دهه شصتی‌هاست. 

آرزوی سلامتی برای ۲ بازیگر دیگر
این مطلب را درحالی برای جمشید هاشم‌پور و با دعا برای سلامتی‌اش می‌نویسیم که همزمان دو بازیگر خاطره‌ساز قدیمی، ‌یعنی صفر کشکولی و صدرالدین حجازی هم با مشکلات بیماری درگیرند‌.صفر کشکولی، بازیگر سینما و تلویزیون که به‌دلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری بود، مرخص شد. خودش در این‌باره گفت: به‌گفته پزشکان سه تا از رگ‌های قلب من گرفته است. در این چند روز با تلاش پزشکان و پرستاران یکی از رگ‌های قلبم باز شد. قرار است امروز از بیمارستان مرخص شوم و به مدت دو هفته در منزل دارو مصرف کنم. اگر دو رگ دیگر قلبم با دارو یا آنژیوگرافی باز نشود، مجبور می‌شوم که عمل قلب باز انجام دهم.این بازیگر بیان کرد:من نگذاشتم کسی متوجه شوددر بیمارستان بستری هستم. در این یک روز که مردم متوجه شده‌اند مدام برای عیادت به بیمارستان می‌آیند و بسیار به من لطف دارند.سونیا شکیبا، همسر صدرالدین حجازی هم درباره بیماری این بازیگر به ایسنا گفت: متاسفانه حال آقای حجازی اصلا خوب نیست و مهم‌ترین مسأله این است که بیمار خاص محسوب می‌شوند و من به‌سختی داروهای ایشان را تهیه می‌کنم. این در حالی است که ایشان هنرمند این مملکت هستند، ولی در این مدت بیش از یک‌سال که درگیر درمان آقای حجازی هستم، با مرارت‌ و مشقت‌های زیاد هزینه‌های درمان و بیمارستان را تامین می‌کنم. اگرچه بیمه بازنشستگی دارند، ولی در مراجعاتی که به بیمارستان، مراکز درمانی و تهیه دارو داشتیم بیمه فعلی پاسخگو نبوده و از یک‌سال قبل پولی هم به ما پرداخت نکرده‌اند. وی افزود:‌ آنچه در حال حاضر احتیاج دارم، تغییر بیمه تکمیلی آقای حجازی است که با توجه به عضویت در انجمن بازیگران خانه سینما امیدوارم این کار سریع‌تر انجام شود، اما می‌گویند باید تا شهریور صبر کنیم در صورتی که الان به حمایت بیمه‌ای نیاز داریم. همچنین نگران هستم که با شرایط شیمی درمانی آقای حجازی هر زمان که به بیمارستان احتیاج داشته باشند کجا باید بستری شوند که بتوانیم از عهده تامین هزینه‌ها برآییم. این دغدغه بزرگی است که بتوانیم با این شرایط بیمه‌ای در هر زمانی که حال ایشان اورژانسی شد در یک بیمارستان مشخص بدون پرداخت هزینه بستری و درمان را انجام دهیم. آرزو می‌کنیم هر سه هنرمند به سرعت از بستر بیماری برخیزند و به فعالیت خود در عرصه هنری بازگردند. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها