اگر جاده کرج به چالوس چهارمین جاده زیبای جهان است، قطعا روستاهایی که در کنار این جاده قرار دارد هر کدام در نوع خود از نظر زیبایی منحصر به فرد و بی نظیر هستند که در این مورد میتوان به روستای آزادبر، کهنه ده و مسیر گردنه عسلک که جاده چالوس را به طالقان وصل میکند را نام برد، که این زیباییها را مرحوم زرندی در رادیو البرز به بهترین وجه ممکن روایت میکرد.
البته مسیر آزادبر به گته ده که محور کرج به چالوس را به طالقان وصل میکند به دلیل جریان رودخانه و وجود قلههای مرتفع جذابیتی مضاعف دارد و باعث جذب گردشگر، طبیعت گرد و کوهنورد به این قسمت شده است.
وجود گردشگر در هر نقطه مایه برکت و گردش مالی و موجب رونق اقتصادی میشود و باید از آن استقبال کرد، حتی جامعه میزبان باید زمینه سهولت و راحتی گردشگران را فراهم کنند و فراهم کردن این خدمات باید طوری باشد که گردشگر احساس راحتی در مقصد خود داشته باشد.
خوشبختانه روستاهای اطراف جاده کرج به چالوس هر کدام به حد بضاعت توانایی جذب گردشگر را دارند و ظرفیتی ممتاز برای رونق گردشگری در آن نهفته است، در واقع وظیفه مسئولان محلی است که با ایجاد زیرساختهای مناسب موجبات جذب گردشگر بیشتر و شکوفایی اقتصاد روستایی را فراهم کنند.
یکی از ظرفیتهای پنهان گردشگری روستایی در محور کرج به چالوس مسیر آزادبر به گته ده است که به دلیل ویژگیهای جغرافیایی که ذکر آن رفت-وجود رودخانه، قلههای متعدد، گردنه عسلک و هوای مطبوع در وسط تابستان- توانسته مقصد جذابی برای گردشگران و طبیعت گردان باشد؛ به واقع اگر آخر هفته به این مسیر عزیمت کنید با حضور خیل عظیم گردشگران از شهر تهران و کرج مواجه میشوید که بیش از ۹۰ درصد از خودروهایی که در کنار رودخانه پارک کرده اند شماره پلاک تهران را دارند.
در یک آخر هفته نه به عنوان خبرنگار بلکه به عنوان یک کوهنورد برای صعود به قله کلاش ویا به این قسمت از کرج رفته بودم حوالی ساعت ۶ صبح به ابتدای جاده خاکی که به روستای گته ده در طالقان ختم میشد و گردنه معروف عسلک در آن قرار دارد رسیدم، در بدو ورود در جای جای این جاده حضور خودروهای متعدد که کمپ کرده بودند و نشان میداد از شب قبل یا حتی جلوتر از آن حضور داشتند موجب شگفتی و خوشحالی شد.
خودروها در تیپ و مدلهای مختلف نشان میداد که مردم تهران نشین خسته از فضای پایتخت به محض تعطیل شدن در عصر چهارشنبه به دل جاده زده تا دو روز آخر هفته را در کنار طبیعت بگذرانند.
تا اینجای ماجرا همه چیز نشان از استقبال مردم از این طبیعت داشت، اما متاسفانه با توجه به آگاهی و علم به این موضوع که این قسمت از استان البرز مورد استقبال گردشگران قرار گرفته هیچ زیرساختی از قبیل سرویس بهداشتی سیار، تیم هلال احمر، اورژانس سیار، نیروی انتظامی کشیک، پاکبان و ... برای راحتی گردشگران پیش بینی نشده بود.
به هنگام بازگشت در جای جای این مسیر با انبوهی از کیسههای زباله مواجه بودیم که گردشگران از خود بر جای گذاشته بودند که اگر گردشگران نیز آموزشهای لازم را داشتند متوجه میشدند که بضاعت دهیاری روستاهایی که در این مسیر هستند به اندازه حجم زباله تولید شده نیست و نمیتواند زباله گردشگران را جمع آوری کند و گردشگری که از تهران یا کرج در این فضا حضور پیدا میکند بهتر است که زباله خود را تا شهر مبدا حمل کرده و زباله را به مخزن مخصوص بسپارد.
نگارنده در نگاه نخست بر گردشگران ایراد گرفتم که چرا آنان که آخر هفته خود را در این طبیعت زیبا گذرانده اند زبالههای خود را به مبدا خود نمیبرند، اما با تغییر دیدگاه از خود پرسیدم که معاونت روستایی استانداری البرز از این ظرفیت چگونه میتواند اقتصاد روستاها را شکوفا کند؟ برای رونق اقتصاد روستایی در بخش گردشگری آیا کارگاه آموزشی برای دهیاریها در این مسیر گذاشته است؟ معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی استان البرز در این زمینه چه اقدامی انجام داده است؟ چه آموزشهایی برای جامعه میزبان داده است؟ اصلا در این رابطه دغدغهای دارد؟
بخشداری آسارا چه اقداماتی انجام داده است؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد