سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران در حاشیه طرح دستگیری سارقان و مالخران و کشف اموال مسروقه که صبح دیروز برگزار شد، در جمع خبرنگاران اظهار کرد: طی چند روز گذشته همکاران ما در پایگاههای آگاهی تهران بزرگ موفق به دستگیری ۱۱۲سارق و مالخر شدند که از این تعداد ۲۵نفرمالخر حرفهای هستند و اموال مسروقه بسیاری از آنها کشف شده است. وی با بیان اینکه کارآگاهان پلیس آگاهی به صورت هفتگی از صنوف مختلف بازدید به عمل میآوردند، گفت: در صورت مشکوک شدن به فردی، سریعا اقدامات لازم صورت میگیرد و پرونده تشکیل خواهد شد که درجریان همین بازدیدها همکاران ما توانستند ۶۱۷ تلفن همراه مسروقه راکشف کنند.رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ ادامه داد: دراین طرح ۱۹خودرو و۳۴ موتورسیکلت مسروقه نیز کشف شده است. ولیپور گودرزی در پاسخ به سوالی درخصوص تعداد مجرمان دستگیر شدهای که دارای پابند الکترونیکی بودهاند، عنوان کرد: در این طرح مجرمی با پابند دستگیر نشد، اما طی چندماه گذشته، ۱۲نفر ازسارقان دستگیر شده پابند الکترونیکی داشتند. رئیس پلیس آگاهی در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره تعداد مجرمان سابقهداری که در این طرح بازداشت شدهاند، اظهار کرد: نزدیک به ۶۰ درصد از مجرمان دستگیر شده سابقهدار بودهاند که هیچکدام از تخفیف در مجازات بهرهمند نخواهند شد.
سرقتهای عجیب دزد تحصیلکرده
وحید یکی از همین سارقهاست. او ۲۳ سال بیشتر ندارد اما به عشق داشتن داروخانه تبدیل به یک سارق حرفهای و البته عجیب شده است. دزدی که با همدستی دختر مورد علاقهاش داروهای یک داروخانه را دزدید تا بتواند خودش یک داروخانه باز کند. لیسانس صنایع غذایی دارد و تصور نمیکرد که روزی به جای داروخانه راهی زندان شود. این دزد تحصیلکرده درخصوص دزدیهای عجیبشان به خبرنگار ما میگوید: «من با دختر مورد علاقهام در یک داروخانه کار میکردیم. همیشه از نوجوانی آرزو داشتم که یک داروخانه برای خودم داشته باشم. اینکار را دوست داشتم. وقتی نتوانستم در رشته داروسازی قبول شوم، درسم را ادامه دادم با این حال در یک داروخانه مشغول به کار شدم. همانجا نیز عاشق شدم. ما با هم کار میکردیم تا اینکه صاحب داروخانه مرا بیدلیل اخراج کرد. از صاحب داروخانه کینه به دل گرفتم و دنبال فرصتی بودم تا از او انتقام بگیرم. دختر مورد علاقهام که هنوز در آنجا کار میکرد گفت که از داروخانه سرقت کنیم. او داروها را سرقت میکرد و به من تحویل میداد. هر روز مقداری دارو در ظرف غذایش یا داخل جیب یا کیفش میگذاشت و سرقت میکرد، البته همیشه همراه خودش کیف کوچکی به داروخانه میبرد تا صاحب داروخانه به او شک نکند. همدستم طمع کرده بود و علاوه بر سرقت دارو از دخل هم سرقت میکرد. صاحب داروخانه پس از چند ماه مشکوک شد و به پلیس خبر داد. پلیس هم وقتی دختر مورد علاقهام را بازداشت کرد مقداری داروی سرقتی از ظرف غذایش کشف کرد و دست ما رو شد. صاحب داروخانه مدعی است حدود چهار میلیارد تومان دارو سرقت شده است.»
دزدی ورزشکاران برای غذای سگهای ولگرد
به گفته خودشان استعدادهایشان در ورزش بینظیر است اما از این استعداد در جای درستی استفاده نمیکنند. سه ورزشکاری که به سارقان حرفهای تبدیل شدهاند. یکی از آنها درخصوص دزدیهایشان میگوید: «من پارکوکار حرفهای هستم و قبلا هم آموزش میدادم، بعد دیدم اگر ورزش پارکو را در سرقت به کار ببرم جذابیتش بیشتر است و تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. یکی دیگر از همدستانم هم راننده حرفهای است. در خیابان ولیعصر، میخواستم گوشیاش را سرقت کنم که به خاطر دست فرمان خیلی خوبی که داشت، مانعم شد. همین باعث شد تا من و او یک تیم را تشکیل دهیم.همدست دیگرم هم کاراتهکا است. من لیسانس مکانیک و لیسانس مدیریت دارم. دو همدست دیگرم هم لیسانس دارند. یکی ازآنها سال۱۳۸۱از پیست اتومبیلرانی آزادی بیرون آمد و بعد از آن کمکم افتاد در کار خلاف. کلی مدرک قهرمانی دارد.ما بهراحتی گوشی راطوری سرقت میکنیم که ۱۰دقیقه بعد صاحبش متوجه میشود گوشی در دستش نیست. من گوشی را میگیرم و با حالت پارکو از پنجره وارد ماشین میشوم و حمید هم به راه میافتد. البته سرقت ماشین هم میکنیم. ماشینهای داخلی را دو تا سه ثانیه و ماشینهای خارجی را نهایت در پنج ثانیه سرقت میکنیم، البته ما پولهایی که از سرقتها بهدست میآوردیم را بیشتر خرج مواد غذایی برای سگهای ولگرد میکردیم.»
مالخری که به ۵ زبان تسلط دارد
تسلط کامل به پنج زبان خارجی دارد. ادعا میکند که پاسپورت انگلیسی دارد و شهروند آنجاست اما حالا به اتهام مالخری خودروهای سرقتی بازداشت شده است. به قول خودش سالها در کشورهای خارجی بهعنوان مترجم فعالیت کرده است. این مجرم نیز به خبرنگار ما اینگونه میگوید: «یک ماشین مزدا ۳ را از من گرفتهاند که دزدی بوده است. من خودروها را با مبلغ پایین میخریدم و بهواسطه سالهایی که در خارج از کشور زندگی کردم، آشناهایی پیدا کرده بودم که خودروها را از من خریداری و از کشور خارج میکردند. خودروها را از ۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان میخریدم و با کمی افزایش قیمت میفروختم. من ۴۱ سال در خارج از کشور زندگی کردم. از زمانی که ۱۸ سالم بود از ایران رفتم و در کشورهای ترکیه، رومانی، اتریش، آلمان، سوئد، انگلیس، ژاپن، فرانسه، آمریکا و... زندگی کردم. به همین دلیل هم زبانم خیلی خوب است و به غیر از زبان فارسی که زبان مادریام است رومانی، آلمانی، فرانسه، انگلیسی و ترکی خوب صحبت میکنم. بهواسطه زبانهایی که بلد بودم به هر کشوری که میرفتم بهعنوان مترجم توریستها مشغول به کار میشدم. درآمدم هم خیلی خوب بود و پولهایم را میفرستادم ایران و پدرم برایم خانه و ملک میخرید، اما هفت سال قبل پدرم فوت کرد و مادرم تنها شد و من مجبور شدم به ایران بیایم.»