عدم درک گروهکها و برخی جریانات سیاسی از نوع دموکراسی تا آنجا که در عنفوان جوانی این نظام به لشکرکشی مسلحانه و درگیریهای خیابانی منجر شد یکطرف، چگونگی فعالیت، مبارزه و کسب قدرت دولتی جناحهای درون نظام طرف جدی دیگری است که بازهم به دلایل مختلفی با روشهای غیردموکراتیک و بعضا علیه رشد و توسعه کشور در عرصهها و زمینههای مختلف همراه بوده است. البته این بحثی پردامنه و نیازمند تحقیق بیشتر و فرصتی مفصلتر است اما طرح این مقدمه خیلی موجز و کلی از این رو آمد که اشارهای به تغییرات بروکراتیک پس از تغییر روسایجمهور و دولتها کرده باشیم. این قلم موضوع مطروحه را در عرصه فرهنگ و خصوصا سینما مطمح نظر دارد. بیتردید حق رئیس جدید دولت هر تغییر مد نظر اوست ولی در حوزه سینما تغییرات پاییندستیها تا حد مدیرکلها و حتی پایینتر همواره باعث و بانی آسیبهای جدی شده است. سینما مدیوم و صنعتی دیربازده است و از همین رو تغییر مدیران در بخشهای برنامهریزی و اجرایی با انتقادهای زیادی پیش از این روبهرو بوده است کما اینکه عمر طولانی مدیران فرهنگی ازجمله دبیران جشنوارههای غربی بهعنوان راهبردی اصولی زبانزد بوده و عدول از آن و پیشهکردن رویه کوتاهی عمر مدیران فرهنگی در کشورمان جزو ضعف و خطای استراتژیک متوجه محیطهای هنری بوده است. وقتی میدانیم که یک پروژه سینمایی بعضا بیشتر از عمر یک دولت به طول میانجامد، حالا در نظر بگیرید که با تغییرات ایجادشده یک دولت چه وضعیتی برای برنامهریزیهای تولید و توسعه در سینمایی پیش میآید که غالب محصولاتش دولتی و شبهدولتی است. درواقع تغییرات معروف به «اتوبوسی» بلای پوکی و تهی ماندن و درجا زدن و بعضا بازگشت به عقب سینما میشود. خصوصا که فرصتطلبان (اپورتونیستها)ی باندباز و پروژهبگیرهایی وجود دارند که همیشه و همهجا هستند و معمولا هیچچیز برایشان مهمتر از منافع فردی نیست. اینان با درک روال غلط تغییرات، چند ماه مانده به انتخابات بادبانهایشان را در جهت باد تنظیم میکنند، منتقد گذشته میشوند و کاتولیکتر از پاپ، در مقام تئوریپرداز و نظریهانداز و ایدهساز ظاهر شده و عریضهنویسی را پیشه میکنند که صدالبته به مطامع چربوشیرین این دنیایی خود دست مییابند اما دریغ که مانند ویروسهای سرطانی پیکره محیط را درگیر و آلوده کرده و میکنند. کوتاه اینکه تغییرات اتوبوسی حرکتی ضد تخصص و تعهد است. سابقه چنین اتفاقهایی که به سرکوب ایدهها و خلاقیتها منجر شده و افسردگی نیروهای کارآمد و سدشکن را در پی داشته است طی ادوار گذشته بهعینه دیدهایم. برای مثال تغییرات اتوبوسی وزارت ارشاد دولت آقای روحانی را به یاد داریم تا آنجا که دربرخی زیرمجموعههای سینما حتی به کارمندان معمولی و ایضا متولی آرشیوها هم رحم نکردند، چنانچه در یکی از مراکز برای مدیر مربوط مجالی قائل نشدند تا پوشه و کارتابلهای خود را دستهبندی کند و تحویل دهد (برخلاف روش و منش مثلا صفارهرندی که اولویت را با نیروهای شاغل همراه میدانست). این روزها که کمیتههای مختلف درحال رتقوفتق تعیین وزیر و مدیر برای دولت آقای پزشکیان هستند چه عالی میشود که ایشان با تمرکز بر تفاوت حوزه سینما با دیگر عرصهها، شخصابراین وضعیت نظارتواعمال اتوریته کنند تاخدایناخواسته همانندبرخی دورهها،کادرهای پرتجربه، متخصص ودارای تعهد شغلی وسازمانی،قربانی امیال برخی ازمسافران«ویآیپی»اتوبوس ضداخلاقی/اسلامی و غیردموکراتیک نشوند.