در چنین حالتی وقتی به دنبال ردپای واقعه عاشورا به عنوان یکی از کلیدیترین ذخایر فرهنگ شیعی در سینما میگردیم، به آثار مستقلی نمیرسیم که بتوان آنها را دستهبندی کرد و جدا از سینمای دفاعمقدس یا سینمای معناگرا، به عنوان روایت سینما از عاشورا از آنها یاد کرد اما سینمای دفاعمقدس چه ظرفیت قابلی داشته که توانسته بهترین زمینه و بستر برای بیان عاشورانگاری سینماگران شود؟ با اینکه تصویر سینمای دینی ما از عاشورا، تنها منوط به نمایش دستههای عزاداری یا هیئات مذهبی در تعدادی از سکانسها میشود و کمتر شاهد روایت مستقیمی از خود عاشورا بودهایم اما از سوی دیگر برای ما قابل درک است که دست و دل سینماگران معتقد برای ساخت فیلمی در مورد یک واقعه تکاندهنده بلرزد؛ همانطور که زندهیاد رسول ملاقلیپور نیز گفته بود: سالهاست درباره امام حسین(ع) فیلمنامههای مختلفی را کار کردهام اما همیشه گفتهام اگر قرار است فیلم امام حسین(ع) را من بسازم و خدای ناکرده به این شخصیت و خانوادهاش خدشهای وارد شود، امیدوارم دست و پایم بشکند و هرگز نروم پشت دوربین بگویم صدا، دوربین و بازیگر چه کار کند. چون جرات میخواهد. میشود راحت ساخت، قصههای زیادی هم نوشتهام ولی انسان چطور به خودش اجازه دهد که از این راه ارتزاق کند، از راه دیگری ارتزاق میکنم. وی گفته بود که از ساخت فیلم برای امام حسین (ع) میترسد و اینطور اظهار کرده بود: اگر این فیلم را ساختم و مُردم، بعد چشم باز میکنم وامام حسین(ع) و خانوادهاش و اهل بیت (ع) ایستادهاند. از من میپرسند شما که هستی؟ میگویم آقا من رسول ملاقلیپور، فیلمسازم. حضرت بفرمایند مرد حسابی میرفتی مجنونت را میساختی. با خانواده من چهکار داشتی؟
سینمای دفاع مقدس؛ تجلی عاشورا
درحقیقت آنچه به سینمای دفاعمقدس ایران هویت بخشیده و توانسته در نوع خود یک قالب یا دستهبندی مشخصی باشد، تفاوت سینمای جنگی ما با سینمای جنگی مرسوم دنیاست. جنگی که در فیلمهای دفاعمقدس مشاهده میکنیم، همانطور که در جنگ تحمیلی نیز بهواقع شاهدش بودیم، نبرد حق علیه باطل بود و پیروزی حاصل دراین نبرد نیز پیروزی گفتمانی حق است، نه لزوما پیروزی میدانی دو جبهه. این همان حقیقتی است که ما ایرانیان در دوران انقلاب و پس از آن درهشت سال جنگ تحمیلی ازواقعه عاشورا و باورهای شیعی به ارث بردیم و نمود آن به بهترین شکل در سینمای دفاعمقدس تجلی یافت. همینجاست که مخاطب فیلمهای دفاعمقدس متوجه وجه تمایز این آثار با سایر فیلمهای سینمایی ژانر جنگی میشود و شاید اصلا بتوان این آثار را نه جنگی دانست و نه ضدجنگ بلکه ترکیبی از حماسه است. بر همین اساس تمامی آثار سینماگرانی مانند رسول ملاقلیپور، ابراهیم حاتمیکیا، احمدرضا درویش را میتوان تجلی از روح عاشورا دانست.
بازنمایی غیرمستقیم عاشورا
تجربه فیلمنامهنویسان و کارگردانان سینما و تلویزیون ایران در حوزه ثبت بصری واقعه عاشورا محدود به چند نمونه شاخص است. «سفیر» به کارگردانی زندهیاد فریبرز صالح را میتوان مهمترین دورخیز سینمای ایران برای گام نهادن در این مسیر دانست. فیلمی با نقشآفرینی فرامرز قریبیان درنقش قیس بن مسهر که درسال۱۳۶۱ مقابل دوربین رفت. سفیر را فراتر از مصداق رواییاش، یکی از مهمترین تجربیات سینماگران ایرانی درزمینه ساخت فیلمهای عظیم یا بیگپروداکشن درسالهای اولیه پس ازانقلاب اسلامی برشمرد. گرچه فریبرز صالح در این اثر مستقیما به واقعه عاشورا نپرداخته و با دستمایه قراردادن سرنوشت یکی از سفیران امام، تلاش در بازنمایی انگیزهها و زمینههای شکلگیری حماسه عاشورا داشته است.این تجربه اما تا سالها در ویترین سینمای ایران یگانه باقی ماند. بیش از یک دهه بعد بود که شهرام اسدی یکی از ماندگارترین تجربههای بصری را در حوزه روایت واقعه عاشورا، در کارنامه سینمای ایران ثبت کرد. «روز واقعه» بازهم با تأکید بر شخصیتهایی فرضی، بدون ورود به متن حوادث و وقایع روز عاشورا، تلاش در به تصویر درآوردن مضامین و مفاهیم نهفته در فرامتن این حماسه را داشت. پس از این دو تجربه ماندگار، سیدداوود میرباقری توانست با مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» در حافظه بصری ایرانیان روایت از متن و فرامتن از واقعه عاشورا را به یادگار بگذارد که ازمنظر خط داستانی، صریحترین و مستقیمترین روایت بصری از واقعه عاشورا در عرصه نمایشی ایران نیز محسوب میشود.همچنین «رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش هم که نمایش عمومی آن با حواشی متعددی روبهرو شد هم در نوع خود تجربهای برای روایت مستقیم از روز عاشوراست که بهواسطه چالشهایی که تجربه کرد، هنوز نمیتوان بهدرستی آن را مورد قضاوت قرار داد.
عاشورا از دریچه فیلمسازان معاصر
کارگردانان سینما و تلویزیون ایران تجربههای پراکنده دیگری نیز برای بهتصویر درآوردن واقعه عاشورا داشتهاند. این دسته از فیلمها بیشتر آموزههای کلی عاشورا را مدنظر قرار دادهاند. به عنوان نمونه فیلم سینمایی «خروج» ساخته ابراهیم حاتمیکیا که عاشورایی نیست اما ماجرا بر سر آب است و دوگانه کوفی و کربلایی در سفر قهرمان شکل میگیرد. یا فیلم «موقعیت مهدی» که روی موضوع وفاداری تکیه کرده و میبینیم که شخصیت مهدی باکری با الگو گرفتن از امامحسین (ع)، بدن برادر شهیدش را به عقب بازنمیگرداند. در همین فیلم نوجوانی را میبینیم که او هم با رفیقی که همچون برادرش است، طبق الگوگیری از رابطه امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) ارتباط برقرار میکند اما بهلحاظ درجات معنوی، مقداری با مهدی باکری متفاوت است و خودش هم فریاد میزند که من مهدی باکری نیستم. شاید اگر کسی این تلمیحات لطیف به ماجرای عاشورا را نشناسد، بازهم از درام اثر و روح جاری در آن لذت ببرد اما بهطور قطع کسانی که با پسزمینه موضوع آشناترند، لذت عمیقتری از تماشای کار خواهند برد. یا در بازنماییهایی دورتری که از تصویرگری سینما از عاشورا داریم، فیلمهای بسیاری را میبینیم که به کلی قصهای غیرمذهبی دارند، ولی با اشاراتی ظریف درصدد به تصویر کشیدن گستره عشق مردم به امام حسین(ع) در هر طیف و ظاهری است. در حقیقت در سینمای امروز ایران آثاری وجود دارد که تا حدود زیادی از روح آن واقعه الهام گرفته، منطبق بر حوادث معاصر روایت شده و با وام گرفتن از روح عاشورا، ادای دینی به ابعاد دراماتیک آن داشته است. وجه تمایز نگاه سینمای معاصر به عاشورا آنجاست که در بازسازی نمادین این واقعه در دورانهای بعد، غیر از قصهای تاریخی، دست به تفسیر و فلسفه این واقعه میزند و حتی اگر در تصاویری که ارائه میکند، بتوانیم زمزمههای عاشورایی را بشنویم، ولی تاکید فیلمساز بردغدغههای روزجامعه است.به عنوان نمونه «هیهات» یکی از فیلمهای عاشورایی است که با نگاه متفاوت چهار کارگردان به مسأله عاشورا و امام حسین(ع) و ربط آن به حیات امروز انسان با رویکرد انقلاب اسلامی ساخته شده است. ازآنجایی که در فیلم عاشورایی قرار نیست همیشه مضامین مذهبی و بهویژه جنبش امام حسین(ع) رادر قالب تاریخی شاهد باشیم، اینکه این فیلمسازان توانستند با لحن جدید با ساختارهای نوین این فیلم را خلق کنند، مسأله مهمی است. این نوع فیلمها میتواند به عنوان یک الگو برای ساخت فیلمهایی با مضامین عاشورایی معرفی شود چرا که فیلم عاشورایی صرفا به منزله نشاندهنده صحرای کربلا نیست بلکه این متن و بطن عاشورا بهویژه جنبه عدالتخواهانه آن است که برای مخاطبی که دنبال تماشای فیلم دینی نیست هم جذابیت دارد. این روزها هم دو فیلم «شور عاشقی» داریوش یاری و «نذر بیبی» محمد کریمی با رویکرد فرهنگ عاشورایی در اکران قرار دارد که میتواند مورد سنجش مخاطبان سینما قرار گیرد.
اقبال مخاطب به فیلمهای عاشورایی
یکی از وجوه جالب در سینمای مرتبط با عاشورا اینجاست که سینما هرگاه اقدام به تصویر کشیدن این واقعه بزرگ زده است، چه آثاری که مستقیما از عاشورا گفتهاند چه همان فیلمهایی که در دل قصههای مربوط به دفاعمقدس از آرمانهای کربلایی روایت کردهاند، موفق ظاهر شده است. در واقع گیشه از همراهی سینما با آنچه در عاشورا رقم خورده، استقبال میکند و مخاطب چه مخاطبان سینمای روشنفکری و چه آن دسته مخاطبانی که اساسا برای تماشای فیلم دینی به سینما میآیند، دست رد به سینه این فیلمها نمیزنند. بهعنوان نمونه زمانی که در سال ۱۳۶۶قیمت بلیت سینماحدودا۱۲تومان بوده فیلم سینمایی «پرواز در شب» به کارگردانی زندهیاد رسول ملاقلیپور که فیلمی گره خورده با قصه علمدار کربلا بود، توانسته با بیش از یکمیلیون و ۱۰۰هزار مخاطب به فروش نزدیک به ۱۲ میلیون تومانی دست پیدا کند. مرکز گسترش سینمای تجربی نیز در سال ۱۳۶۹ با فیلم سینمایی «شب دهم» به کارگردانی جمال شورجه برای ساخت فیلمی عاشورایی اقدام کرد که این فیلم درگیشه با بلیت ۲۰ تومانی، ۱۱میلیون و ۷۰۰هزار تومان به ارمغان آورد و مخاطبانی به تعداد ۷۳۵ هزار و ۶۹ نفر را به خود دید. فیلم «روز واقعه» بهعنوان یکی از مهمترین آثار سینمایی ایران با مضمون عاشورا، سال ۱۳۷۴و در سیزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و نامزد ۱۰سیمرغ بلورین شد. این فیلم ۲۹۹هزار مخاطب داشت و با بلیت ۶۵ تومانی به فروش بیش از ۲۶میلیون تومانی رسید. زندهیاد کیومرث پوراحمد نیز «به خاطر هانیه» را با مضمون مرتبط با کرامات امام سوم شیعیان در سال ۱۳۷۴ساخت و با بلیت ۶۵ تومانی و۵۰هزار و ۵۰۰ مخاطب به فروش چهار میلیون تومانی دست یافت. «عصر روز دهم» ساخته مجتبی راعی نیز سال ۱۳۸۹ رنگ پرده نقره را به خود دید و بابلیت ۳۰۰۰ تومانی و۱۹هزار و۲۰۰ تماشاچی بیش از۴۱میلیون تومان بهدست آورد. فریدون حسنپور نیز سال ۱۳۹۱ «من و زیبا» را با قصهای عاشورایی اکران کرد. این فیلم ۱۵۷میلیون فروخت و ۴۵هزارو۵۰۰ مخاطب داشت. اثر دیگری که در اینخصوص ساخته شده، «هیهات» ساخته هادی مقدمدوست، دانش اقباشاوی، روحا... حجازی و هادی نائیچی در سال ۱۳۹۵ اکران شد و ۱۳۱ میلیون فروخت و توانست ۲۱هزار و۳۰۰ تماشاگر به خود جلب کند.