بیابان وحشتناک آدمهای معاصر

: ویژگی سریال های طولانی است که قبل از پخش یک سوم کار یا لااقل قبل از 5 - 6 قسمت اول ، خیلی نمی شود جدی با آنها روبرو شد.
کد خبر: ۱۴۶۲۸۱

برای همین خیلی نمی توانم بگویم از این که قسمت های اولیه کار را ندیده ام ، ناراحتم یا این که چیز زیادی را از دست داده ام . چون طبق یک قانون نانوشته ، موتور سریال های ما از یک سوم به بعدشان روشن می شود البته مشکل کارهای با تعداد قسمت بالا که پخش هفتگی هم دارند ، این است که به مرور همه چیز فراموش می شود و نویسنده و کارگردان مجبورند برای یادآوری ، مدام بعضی از چیزها و داستان های فرعی را به نحوی به مخاطب یادآوری کنند تا رشته کار از دستش درنرود اما این کار در سریال های وطنی ما به نوعی تمهید برای کش دادن و آب بستن در قصه تبدیل شده. اسعدیان آگاهانه از فرو غلتیدن در این آسیب پرهیز کرده اما در عوض از آن طرف بام افتاده . نمونه اش این است که حالا مدت هاست قصه مینا و منیرخانم تمام شده و ما فقط بازی در سکوت های او را در مواجهه با وحید داریم که قرار است از علاقه درونی آن ها به هم خبر بدهد.
مهم ترین نکته مثبت سریال ، این است که همه شخصیت ها برای خودشان شناسنامه دارند و الله بختکی وسط قصه رها نشده اند. هر کدام از آن ها قصه ای دارند که با دیگران هم در ارتباط است و مثل کارهای دیگر این احساس را به وجود نمی آورد که صرفا برای پر کردن فضا و زمان داستان حضور دارند. چیزی که باعث می شود زحمت گروه فیلمنامه در پردازش شخصیت ها بهتر و بیشتر به چشم بیاید ، انتخاب درست و بجای بازیگرانی است که خیلی هاشان به چشم مخاطب عمومی تلویزیون آشنا نیستند ولی توانسته اند مخاطب را با کار همراه کنند. اسعدیان با این نگاه به سراغ چهره های جدید رفته که هم تنوع کار را بیشتر کند و هم مخاطب بدون پیش فرض نقشهای قبلی راحت تر با نقش آن ها ارتباط برقرار کند. حتی اگر این کارش را ریسک بدانیم ، حالا دیگر می شود محکم گفت که او از آن سربلند بیرون آمده . ریسکی که البته در کارهای قبلی او هم به چشم می خورد. تصور بعضی نقشها بدون حضور و بازی حامد بهداد که اولین بار با فیلم سینمایی «آخر بازی» او به سینما آمد ، ممکن نیست و بازیگر نقش نادین سریال «راه بی پایان» با «همه ما خوبیم» بیژن میرباقری کارش را ادامه داده است . ریسک معرفی و کار با بازیگران جدید، کاری است که از کم تر کارگردانی بر می آید. برای همین است که مدام در حال دیدن چهره های تکراری هستم و همین حالا بازیگرانی هستند که مجبوریم در دو کار هم زمان تحملشان کنیم . راس این انتخاب ها در این سریال ، هومن سیدی و آزاده صمدی هستند. گرچه بقیه هم هیچ کدام فالش نمی زنند. شاید وقتی به سریال «راه بی پایان» فکر می کنیم ، فقط چهره هایی تلخ و جدی و عبوس یادمان بیاید. شاید تنها صحنه های متفاوت ، بازی تکراری اما شیرین مهران رجبی در نقش میکاییل باشد که در اوج تلخی ها لبخندی هم به لب می نشاند. اما به گمان من اینها چیزی را از جذابیت سریال کم نمی کند. تولید طنزهای شبانه و روزانه که البته شکی هم در ضرورت تولیدشان نیست ، دلیل نمی شود که به واقعیت های جامعه چشم ببندیم و سریال های مثل این هم نداشته باشیم . «راه بی پایان» سریال جامعه ای است که در همه بخشهایش از اقتصاد گرفته تا روابط فردی و میان فردی آدمهایش به شدت دچار مشکل و بحران است و انگار مرحوم حافظ از همان هفت هشت قرن پیش این جایش را خوانده بوده که این بیت را سروده که هم پیش بینی کند به کجا می رسیم و هم وقتی دست اندرکاران سریال برای انتخاب نام عقلشان به هیچ جا نرسید ، دست خالی از پیش او برنگردند: «از هر طرف که رفتم ، جز وحشتم نیفزود/ زنهار زین بیابان ، وین راه بی نهایت».

جابر تواضعی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها