کارگردان فیلم «خجالت‌نکش۲» در گفت‌وگو با «جام‌جم»:

اکران، میدان نبردی بزرگ است

وقتی رضا مقصودی در اولین تجربه، کارگردانی فیلم «خجالت نکش» را در سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشت، با واکنش مثبت منتقدان و اهالی رسانه رو‌به‌رو شد، چون توانسته بودیک کمدی موقعیت بی‌نیاز از شوخی‌های خارج از عرف خلق کند که در عین گزنده بودن، حرف خودش را هم بزند و از مخاطبان خنده بگیرد.
کد خبر: ۱۴۶۱۸۱۴
نویسنده نسرین بختیاری - گروه فرهنگ و هنر
اکران، میدان نبردی بزرگ است
 
مقصودی برای کارگردانی این فیلم برنده سیمرغ بلورین شد و علاوه‌بر این، خجالت نکش در گیشه هم با استقبال خوب مخاطبان روبه‌رو شد. همین موجب شد که مقصودی باردیگر خجالت‌نکش را با شخصیت‌های ثابت صنم، قنبر و هدیه با داستانی متفاوت جلوی دوربین ببرد. شروع فعالیت سینمایی مقصودی از سال ۱۳۶۵ با نوشتن فیلمنامه و کارگردانی فیلم کوتاه «بال‌های بیداری» بوده است. بیشترین همکاری مقصودی با کمال تبریزی در زمینه فیلمنامه‌نویسی بوده که با نوشتن فیلمنامه «لیلی با من است» نقطه عطفی را در کارنامه هنری‌اش رقم زده و این همکاری تا فیلم «از رئیس‌جمهور پاداش نگیرید» ادامه یافته است. مقصودی فیلمنامه‌نویس «اخلاقتو خوب کن» و «من سالوادور نیستم» هم بوده است. در زمینه کارگردانی هم بعد از فیلم‌های خجالت نکش، او سریال «دوپینگ» را برای شبکه سه سیما در سال ۹۸ کار کرده است. قسمت دوم فیلم خجالت نکش در مقیاس فروش کل تابه‌حال بیش از ۲۴ میلیارد و ۴۷۲ میلیون تومان فروش کرده، اما در جدول فروش هفتگی با میزان فروش بیش از ۱۲ میلیارد و ۴۲۲ میلیون و میزان مخاطب بیش از ۲۱۴ هزار و ۶۰۱ نفر، جایگاه دوم را دارد. فروش این فیلم در روز سوم نمایش، دو برابر فیلم مست عشق بوده که شروع خوبی برای یک فیلم دنباله‌دار کمدی در سینماست. اکران خجالت نکش۲ بهانه خوبی بود برای گفت‌و‌گوی حضوری با رضا مقصودی تا از این فیلم، ماجرای همکاری او با کمال تبریزی و اختلالی که در سامانه بلیت‌فروشی در روز‌های ابتدایی اکران این فیلم پیش آمد، سؤال کنیم که در ادامه از نظر می‌گذرانید:
اکران، میدان نبردی بزرگ است
 
 
آقای پروین حسینی به عنوان تهیه‌کننده،حداقل پنج اثر اخیر شماست که در این بین سریال «دوپینگ» هم دیده می‌شود. کار کردن با آقای پروین حسینی چه فضایی برای شما به وجود می‌آورد که باعث شده این همکاری در کارهای مختلف ادامه پیدا کند؟
در مقام کارگردان سه کار با آقای پروین حسینی دارم اما در مقام فیلمنامه‌نویس فیلم‌های بیشتری با این تهیه‌کننده کار کردم و به‌نحوی زبان یکدیگر را می‌فهمیم و می‌توانیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. معتقدم تهیه‌کننده فهیم و باصداقت که بتواند در روند فیلمسازی به فضای فعلی سینما کمک کند، عنصر مهمی در صنعت سینماست و من این ویژگی را در آقای پروین حسینی دیدم که سینما و فیلمنامه را به‌خوبی می‌شناسد. از طرفی هم سال‌هاست که باهم رفیقیم وقاعده‌اش هم این است که رفقا زبان یکدیگر را بهتر می‌فهمند. نه ایشان عهد کرده که با من کار کند و نه من!...و ناخودآگاه پیش آمده است.بر همین اساس پیش می‌رویم تا ببینیم خدا چه می‌خواهد.
 
فیلم شما ازجنس کمدی روستایی با شاخصه‌های فرهنگی فضاهای ایرانی است که درگذشته در سینمای ایران رواج داشت و از آن بیشتر استفاده می‌شد. شما چطور به این فضا برای خلق قصه کمدی رسیدید؟ 
هیچ‌گاه تصمیم نگرفتم که بگویم برویم کمدی روستایی کار کنیم، بلکه ایده‌ای در ذهن من و همسرم افرا جورابلو که فیلمنامه خجالت نکش را هم نوشته، شکل گرفت؛ قصه در یک روستا اتفاق می‌افتاد و تبدیل به اولین قسمت فیلم خجالت نکش شد. به عبارتی، تصمیم نگرفتیم که فیلم روستایی کار کنیم بلکه ایده برای‌مان جذاب بود و بر این اساس تصمیم گرفتیم فیلم را بسازیم. شاید اوایل چندان تمایلی برای ساخت قسمت دوم خجالت نکش نداشتم اما وقتی متوجه میزان استقبال از این فیلم شدم، ترغیب شدم که قسمت دوم را هم بسازم. بین قسمت اول و دوم این فیلم حدود پنج سال فاصله افتاد و این تردید برای ساخت قسمت دوم فیلم وجود داشت. علاوه‌بر این، معمولا تا وقتی مضمون مناسب را برای بیان فیلمم پیدا نکنم، وارد تولید اثر نمی‌شوم تا این‌که با موضوع رسانه‌های دیجیتال و تأثیر آن در خانواده‌ها مواجه شدیم و روی آن کار کردیم. 
 
البته این کمدی، نوعی تفکیک میان کمدی‌هایی ایجاد می‌کند که در فضای شهری روایت می‌شود.
بله. وقتی وارد روستا می‌شویم، فضای جدیدی را معرفی می‌کنیم که به عنوان مثال، پر از امکانات دیداری متنوع است.خوشبختانه ما هر دو قسمت را در فصل پاییزی فیلمبرداری کردیم که سرشار از رنگ است. من و فیلمبردار تلاش کردیم که از عنصر رنگ در فیلم استفاده کنیم و البته صحنه و لباس هم به ما کمک کرد که رنگ‌های متفاوتی داشته باشیم. یادم می‌آید وقتی قسمت اول را کار می‌کردیم، این بحث وجود داشت که آیا استقبالی از کمدی‌های روستایی می‌شود؟... حتی بعضی می‌گفتند به سمت این موضوع‌ها نروید، چون مردم فیلم روستایی را دوست ندارند و از این جهت مقداری با مانع روبه‌رو می‌شویم، اما نمونه‌هایی را قبل و بعد از انقلاب داشتیم که عکس این موضوع را ثابت می‌کرد و حتی سریال‌هایی هم مثل «نون‌خ» در این فضا ساخته شده است. بنابراین، با تهیه‌کننده به این نتیجه رسیدیم که وارد این عرصه شویم. یکی از مسائلی که موجب می‌شد برای انجام این کار سر شوق بیایم، متفاوت بودن فضای کمدی است. اگر قرار بود کمدی شهری باشد که الآن به وفور می‌بینیم و بعضی‌ها هم کارهای خیلی خوبی انجام می‌دهند. بنابراین، باید متفاوت ظاهر می‌شدیم و فکر می‌کنم درست تشخیص دادیم.‌

چرا به نظر می‌رسد قنبر قسمت اول از لحاظ اجتماعی و سیاسی عاملیت بیشتری دارد‌ اما اینجا قنبر کمتر از این شوخی‌های اجتماعی و سیاسی استفاده می‌کند. چه فرآیندی را پشت سرگذاشتید تا به این نتیجه برسید که این قصه بیشترکمدی اجتماعی باشد تا این‌که شوخی‌های سیاسی هم داشته باشد؟
بخشی از این موضوع ارادی نیست و شیوه کاری‌ام این طور است که ایده‌ای به ذهنم می‌رسد. بعد بررسی می‌کنم در این ایده چقدر جای بیان شوخی‌های سیاسی وجود دارد که در قسمت اول جای این نوع شوخی وجود داشت. قسمت اول هم داستان زن مسنی است که صاحب فرزند می‌شود و شوهرش به او کلک زده است. بعد از آن فکر کردم قصه چقدر به سیاست‌های جمعیتی کشورمان نزدیک است و این دو ماجرا را با هم تلفیق کردم و حتی در قسمت دوم در دادگاه هم اشاراتی به آن داشتیم. بنابراین، نکته اول این است که جای بیان این شوخی‌ها باید در فیلم وجود داشته باشد تا استفاده کنیم. نکته دوم این‌که در آن سال‌ها برای ما فضا به‌گونه‌ای بود که امکان نقد کردن مسائل سیاسی، اجتماعی وجود داشت؛ این در حالی است که در شرایط فعلی امکان گفتن این مسائل سخت شده است، اما در سریال ‌خجالت نکش‌ که در شبکه نمایش خانگی فیلم‌نت قرار است نمایش داده شود، دست‌مان برای شوخی کردن به شیوه‌های مختلف باز است.‌نکته دیگر این‌که از همان آغاز خجالت نکش را به شکل سریال هشت قسمتی ساختیم که از درون آن یک فیلم سینمایی دراوردیم. به طور تقریبی برای اولین‌بار در ایران اتفاق می‌افتد که سریال و فیلمنامه به شکل همزمان نوشته شود و ما فیلم سینمایی را جلوی دوربین بردیم و فیلمبرداری را تمام کردیم و بعد شروع به فیلمبرداری سریال کردیم که حالا در مرحله تدوین است. بنابراین، سریال خیلی پرشوخی‌تر و جذاب‌تر از قسمت دوم فیلم است. در نسخه سینمایی مجبور بودیم یک‌سری شوخی‌ها را برای پیش بردن قصه حذف و شاید به همین دلیل است که شاهد کمدی کمتر در نسخه سینمایی هستیم.‌

پس می‌توانیم بگوییم که قسمت دوم خجالت نکش، مقدمه‌ای برای معرفی سریالش باشد؟
می‌توانیم این طور هم نگاه کنیم؛ بعضی می‌گفتند قسمت دوم فیلم خجالت نکش، تیزری برای معرفی سریالش است. در سریال همین قصه‌ای که روی پرده سینماست، روایت می‌شود، اما پرداخت بیشتری روی آن صورت گرفته و موقعیت‌های بیشتری خلق می‌شود. 

شاید تغییر لحن احمد مهرانفر(شبیه کسی که بیانیه می‌گوید) در قسمت دوم مناسب قسمت اول باشد. نظر شما چیست؟
شاید، به هرحال برای خانم مقدمی و آقای مهرانفر که اولین بار پنج سال پیش با شخصیت صنم و قنبر مواجه شدند، پیدا کردن این شخصیت‌ها سخت بود اما در قسمت دوم این شخصیت‌ها را پیدا کردند و جزئیاتی به آن اضافه کردند. به نظرم در قسمت دوم پرداخت بیشتری روی شخصیت‌ها صورت گرفته است.‌

تعدادی ازشخصیت‌ها درقسمت‌دوم اضافه وبخشی حذف‌شدند.آیا علت انتخاب راوی کودک توضیح دادن برای تغییرشخصیت‌ها بود؟
ما در قسمت اول راوی کودک نداشتیم، اما در قسمت دوم چون می‌خواستیم خلاصه قسمت اول را بگوییم و بیننده از گذشته مطلع شود، راوی کودک را انتخاب کردیم. در عین حال بیننده دوست دارد بداند بچه‌ای که در قسمت اول با آن مصائب به دنیا آمده حالا چه ظاهری دارد و این روایت را به هدیه سپردیم. در واقع اواسط ساخت فیلم بود که به این نتیجه رسیدیم قصه نیاز به چنین چیزی دارد.درباره شخصیت‌ها هم طبیعی است که مجبوربودیم بعضی‌ها راحذف کنیم؛ چون به عنوان مثال،بعضی‌ها دستمزد بالایی می‌خواستند وبرای ما مقدور نبود یا بسیاری مسائل دیگر.به نظر می‌رسد که مخاطب این جایگزینی‌ها را پذیرفته است. ما سه نفر اصلی قنبر، صنم و هدیه (کودک) را نگه ‌داشتیم. من اصرار داشتم بچه‌ها و عروس‌ها هم باشند، چون می‌خواستیم به قالب و فضای قسمت اول وفادار باشیم، اما شخصیت‌های جدیدی وارد کردیم که به نظرم هم به کمدی کار افزود و هم در پیشبرد قصه خیلی کمک کرد. شخصیت پدرقنبر(سعید امیرسلیمانی) هم کلیدی است و هم می‌تواند به دراماتیزه یا زیاد شدن طنز ماجرا کمک کند که در سریال حضور پررنگ‌تری دارد.‌برای رسیدن به نسخه سینمایی باید ۴۰۰دقیقه رادر۹۵ دقیقه جمع می‌کردیم و این خیلی دست و بال ما را بست و مجبور شدیم خیلی شخصیت‌ها، موقعیت‌ها و نکات بامزه را حذف کنیم تاروایت قصه درست باشد و بیننده دچار پرش نشود. 
 
درست است که قنبر و صنم شخصیت‌های اصلی فیلم هستند و داستان برمدار کنش وواکنش آنهامی‌چرخد اما چرا بچه‌ها که ظرفیت خوبی برای خرده روایت در داستان دارند، کمتر فاعلیت دارند؟
نکته اول این‌که این نقش‌آفرینی بچه‌ها در سریال بیشتر است و دوم این‌که تلاش کردم نسبت به قسمت اول وفادار باشم. قسمت اول تا اواسط فیلم بچه‌ها نیستند و زمانی که فیلم افت می‌کند، بچه‌ها حاضر می‌شوند و یک کنش و واکنش جدید را بین شخصیت‌های اصلی رقم می‌زنند. در نسخه سینمایی ما محدودیت زمان داشتیم و امکان این‌که بخواهیم بیشتر به بچه‌ها بپردازیم وجود نداشت، اما در سریال این بستر فراهم است و بچه‌ها خیلی شوخی کردند و قابلیت‌های خودشان را بروز دادند. علاوه براین، شخصیت رجب با بازی محمد معتضدی را وارد قصه کردیم که خیلی او را دوست دارم و فکر کنم اگر قرار باشد قسمت‌های بعدی را کار کنیم، جزو شخصیت‌های ثابت ما خواهد بود. به هرحال، بچه‌ها هم کارکرد خودشان را دارند و به صرف این‌که شخصیتی در سریال حضور دارد، لزومی ندارد که برایشان قصه‌پردازی کنیم. 
 
در رابطه با سنت عروس‌‌دزدان که در فیلمنامه به آن اشاره شده، در ایران امروز چیزی دیده نمی‌شود، اما در کشورهای همسایه مثل قرقیزستان در گذشته وجود داشته...
قطعا اینها زاییده ذهن ماست که فیلمنامه‌نویس هستیم، اما به طورغیرمستقیم چنین چیزی در روستاها بوده است. به عنوان مثال، در روستایی که پدرم زندگی می‌کرد دختر مورد علاقه‌اش را دردوران جوانی به او نمی‌دادند و با اسب به در خانه دختر رفت و دختر را با اسب به روستای دیگری بردوهمین رادرموردصنم درفیلم به کار بردیم. البته امیدوارم این موضوع از فردا باب نشود(می‌خندد)
 
ساخت فیلم برای شما در شرایطی که فضای مجازی حاکم است و ممکن است هزاران شوخی و کلیپ در این فضا باشد، خیلی دشوار باشد. از این نمی‌ترسیدید که شوخی شما را مخاطبان در فضای مجازی یا فیلم‌های خارجی دیده باشند؟
بله- فیلم ساختن در این فضا خیلی سخت است، هرچند همه مردم به شکل ۱۰۰ درصد این کلیپ‌های طنز را نمی‌بینند، سعی کردیم در خلق شوخی‌‌مان نوآوری داشته باشیم که مربوط به خودمان باشد؛ از طرفی اگر چیزی جدی را از فضای مجازی گرفته باشیم، آن را تبدیل به شوخی می‌کنیم.

نکته دیگر این‌که، سینما در عصر حاضر گستردگی بسیاری پیدا کرده است. دسترسی به فیلم‌ها و سریال‌های روز جهان خیلی راحت شده است. فیلمساران و فیلمنامه‌نویسان همواره در معرض فیلم‌های خارجی یا فضای مجازی هستند. هرچقدر این فیلم‌ها بیشتر باشد و توقع بیننده هم از سینماگران بالا برود، فیلمسازان تلاش می‌کنند خودشان را به این توقع برسانند و آثاری تولید شود که با این سطح توقع هماهنگ باشد.
درحال‌حاضر هم از لحاظ زیرساختی خوشبختانه سالن‌های سینما به‌روز می‌شوند که بتوانیم تصویر بهتری به‌دست‌بیاوریم، اما توقع بیننده از ما به اندازه خودمان است.

شوخی با فیلم‌های سینمایی بسیار تجربه شده؛ در این فیلم چطور در ذهن شما شکل گرفت و به مرحله اجرا رسید؟
شوخی‌کردن با فیلم‌ها را دوست دارم. زمانی که فیلمنامه را می‌نوشتم، دیدم این دو در حال جدایی از یکدیگرند و درعین‌حال صنم و سیمین از لحاظ آوایی به یکدیگر شباهت داشتند. سکانسی هم داریم که قنبر درحال شستن پدرش در حمام است که به جدایی نادر از سیمین نزدیک بود. همچنین ساختن صحنه‌ای که موتور قنبر از جلوی ماه می‌گذرد (شوخی با فیلم E.T). هرچند سخت، اما نتیجه‌اش خوب و جذاب بود.

شمابیشترین همکاری را با کمال تبریزی داشتید. این کارگردان بر ادامه راه کمدی‌نویسی و کارگردان‌شدن شما چه تأثیری گذاشت؟
کمال تبریزی رازمانی که می‌خواستم اولین قدم رادرسینمابردارم شناختم. بخشی ازاین همکاری تصادفی وبخشی هم تعمدی بود. آقای تبریزی همیشه به من‌می‌گفت‌بیشتر فیلمنامه بنویس.اغلب طرح‌ها وفیلمنامه‌هایم رابه آقای تبریزی می‌دهم بخواند.چندی پیش فیلمنامه‌ام رابه اودادم تابخواندوگفت خوب است وخودت هم می‌توانی بسازی.ظاهرادیگرپذیرفته بودکه می‌توانم فیلم بسازم(می‌خندد). البته منظور او این بودکه وقتم راصرف نوشتن کنم.آقای تبریزی هم سینما وهم کمدی رامی‌شناسد وازاو درخیلی ازجاها درس گرفتم.

در بین این همکاری‌ها کدام‌یک را بیشتر دوست دارید؟
«مهر مادری»را که مربوط به کودک‌ونوجوان بود،خیلی دوست دارم. «لیلی با من است» هم جزو فیلم‌های تاریخساز شد و «شیدا» هم در زمان خودش اتفاقی در سینمای ایران بود. آخرین همکاری ما که فیلمنامه‌اش را خیلی دوست دارم، اما بعدها تغییر کرد، «از آقای رئیس‌جمهور پاداش نگیرید» بود که قربانی شرایط سیاسی شد و هفت سال توقیف بود.

ظاهرا روزهای ابتدایی اکران، حاشیه‌هایی در سامانه فروش فیلم ایجاد شد و پوسترش را از سامانه برداشتند و هاشم میرزاخانی، مدیر سینماشهر هم از لزوم ایجاد سازوکاری برای کاهش نفوذ این سامانه‌ها صحبت کرد. آیا این ماجرا اتفاقی است؟
این کار بی‌انصافی است، چون سامانه‌ای که در طول سال‌ها آمده و برای خود موقعیتی پیدا کرده، حالا از این اعتبار خود برای آسیب‌زدن به فیلم دیگری سوء‌استفاده می‌کند. ممکن است یک پلتفرم با دیگری رقابت داشته باشد، اما چرا چوب این دعواها را مردم و سینما بخورند؟ این سامانه با همین فیلمسازان و سینما به این اعتبار رسیده است، اما چرا باید زیرپای سینما را خالی کند؟ نتیجه این کار به نفع خودشان هم نیست.  با توجه به این شرایط ترجیح دادیم سامانه‌های دیگر را فعال کنیم و همه جا تبلیغ می‌کنیم که مردم فیلم‌ را از کجا بخرند. بنابراین اکران، میدان نبردی بزرگ است و این چالش‌ها هم اضافه می‌شود و درست نیست که بدنه نحیف سینما را با این کارها چوب بزنیم. به نظرم کسانی که چنین کاری انجام می‌دهند، چوبش را می‌خورند.

تبریزی می‌گفت دوست ندارم کارگردانی کنی!
رضا مقصودی از تجربه همکاری‌اش با کمال تبریزی و چگونگی آشنایی با این کارگردان به جام‌جم گفت: کمال تبریزی را زمانی که می‌خواستم اولین قدم را در سینما بردارم شناختم. در۱۶سالگی ثبت‌نام کردم و وارد آموزشگاهی شدم که فیلمسازی یاد بگیرم. در آن سن نمی‌دانستم اصلا فیلمسازی چیست.ازهمان‌جا با کمال تبریزی آشنا شدم که اولین معلم سینمایی من بود. کار کردن با دوربین سوپر ۸ را با کمک ایشان یادگرفتم وبعدها سال‌ها با اوکارکردم. بخشی ازاین همکاری تصادفی وبخشی هم تعمدی بود.وقتی فیلمنامه لیلی با من است را نوشتم، با هم هماهنگ شدیم و پیش‌رفتیم.آقای تبریزی همیشه به من می‌گفت تو کارگردانی نکن، فیلمنامه‌بنویس! وقتی قسمت اول فیلم «خجالت‌نکش» را ساختم، او داور بود و زمانی که رفتم تا دیپلم افتخار جشنواره فجر را از او بگیرم، به شوخی گفت:«مگر نگفتم فیلم نساز!»

نگاهی به همکاری‌های هنری شبنم مقدمی و احمد مهران‌فر

تولد یک زوج کمدی

گاهی اوقات در بعضی از فیلم‌ها بازیگرانی که روبه‌روی هم بازی می‌کنند، آن‌قدر بازی‌شان بجا و مکمل همدیگر است که مخاطبان دوست دارند باز هم آن شخصیت‌ها را در فیلم‌های دیگر ببیند و همین موقع است که می‌توان گفت یک زوج هنری متولد شده است. رضا مقصودی در اولین تجربه کارگردانی خود برای شخصیت‌های اصلی فیلم «خجالت نکش» سراغ بازیگرانی رفت که امتحان خود را در ایفای نقش‌های کمدی پس داده بودند.بازیگرانی که هرکدام به تنهایی آثار پرفروش و موفقی در سینما و تلویزیون داشتند و در کنار هم توانستند یک زوج کمدی بسازند که نه‌تنها باعث موفقیت خجالت نکش یک شد بلکه به خاطر این‌که مخاطبان دوست داشتند این زوج را کنار یکدیگر ببینند «خجالت نکش ۲» و یک سریال از این عنوان سینمایی هم ساخته شد. بله درست حدس زدید منظورمان زوج کمدی شبنم مقدمی و احمد مهرانفر در نقش صنم و قنبر خجالت نکش است اما هرکدام از این بازیگران در زندگی حرفه‌ای خود چه مسیری را طی کرده‌اند که حالا به این موفقیت رسیده‌اند؟‌
 
بازیگری با نقش‌های ماندگار
یک طرف این زوج تازه متولدشده کمدی، شبنم مقدمی است؛ مقدمی بیش از سه دهه است که در عرصه‌های مختلف فرهنگ مثل سینما، رادیو، تلویزیون و روایتگری کتاب‌های صوتی فعال است. این بازیگر فعالیت حرفه‌ای خود را از صحنه تئاتر شروع کرد و در این زمینه توانست در سال‌های ۸۴ و ۸۷ به عنوان بهترین بازیگر زن سال از طرف خانه تئاتر ایران انتخاب شود. مقدمی همچنین همزمان با فعالیت در تئاتر به دلیل رشته تحصیلی‌‌ و علاقه‌اش به ادبیات در رادیو جوان، ایران و فرهنگ در برنامه‌های هفت شنبه، هفت ترانه، صدای عبرت و... حضوری فعال داشت. ویژگی بارز شبنم مقدمی را می‌شود قدرت او در بازی در نقش‌های مختلف دید تا آنجا که این بازیگر تقریبا در هر گونه‌ سینمایی نقشی به‌یادماندنی از خود به‌جا گذاشته است. در گونه درام با بازی در نقش عصمت «شبی که ماه کامل شد» توانست خود را بیش از پیش ثابت کند. در کمدی نقش‌های موفق زیادی بازی کرده که می‌توان به نقش خورشید در فیلم «زاپاس» اشاره کرد که نقطه اوج این بازیگر و اولین همکاری مشترک او با احمد مهرانفر نیز هست. در واقع شخصیت خورشید و موفقیت او در این نقش، باعث شد مقدمی چارچوب خود در نقش‌های کمدی را بیش از پیش پیدا کند. نقش یک زن ساده اما خودساخته که توانست این تیپ را در آثار دیگری مثل «هیولا» نیز حفظ کند. شبنم مقدمی به دلیل فعالیت زیاد و ارزشمند خود در سینما، تئاتر و تلویزیون تاکنون برای جوایز بسیاری نامزد و برنده شده است. مهم‌ترین این جوایز بهترین بازیگر زن کمدی در دوره نوزدهم جشن حافظ برای فیلم خجالت نکش، بهترین بازیگر نقش مکمل زن در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم‌های «نفس» و «زاپاس»، بهترین بازیگر زن از سومین دوره جشنواره تلویزیونی جام‌جم برای بازی در فیلم «قصه‌های من و دوچرخه بابام» است. اصلی‌ترین دلیل موفقیت شبنم مقدمی در نقش صنم و به وجود آمدن این زوج کمدی، فارغ از توانایی این بازیگر قرار گرفتن در مقابل بازیگری (احمد مهرانفر) است که بیش از هر چیزی بلد است شخصیت یک روستایی را خلق کند و توانایی او را در سریال پایتخت پیش از این دیده‌ایم.
 
استاد تیپ‌‌سازی
تکمیل‌کننده زوج کمدی قنبر و صنم خجالت نکش، احمد مهرانفر است که تاثیر او در شکل گرفتن این زوج کمدی انکارنشدنی است. مهرانفر مثل هر بازیگر کاربلدی فعالیت حرفه‌ای خود را از سال ۷۸ در تئاتر شروع کرده و در این عرصه توانست در کنار بازیگران مطرح سینما و تئاتر بازی کند. بازیگرانی مانند پرویز پرستویی، حبیب رضایی، امیر جعفری و... . او علاوه‌بر بازی در نقش‌های تئاتری، شانس خود را در نویسندگی و کارگردانی تئاتر ادیپ افغانی و نویسندگی سریال سال‌های دور از خانه که روایتی مشتق (اسپین‌آف) از سریال شاهگوش در شبکه نمایش خانگی است را امتحان کرده. احمد مهرانفر نخستین بار با کمدی «نان عشق موتور ۱۰۰۰» بود که وارد دنیای سینما شد. او بعد از حضور در این کمدی خود را محدود به نقش‌های کمدی نکرد و در فیلم‌هایی مانند درباره الی...، تسویه‌حساب و ماجرای نیمروز ایفای نقش کرد اما همچنان نقش‌های کمدی اوست که در ذهن مخاطبان خود جا خوش کرده.احمد مهرانفر ازجمله بازیگرانی است که در مدت‌زمان نسبتا کوتاهی توانست خود را به دنیای سینما و تلویزیون معرفی کند و به معروفیتی کم‌نظیر دست یابد. احمد مهرانفر شهرت خود را مرهون نقش‌آفرینی در مجموعه‌های پایتخت و بازی در نقش ارسطو عامل است و پس از آن نیز اگر در سریالی مثل چک برگشتی هم خوش درخشیده، همه در زیر سایه پایتخت قرار گرفته‌اند. بارزترین ویژگی احمدمهرانفر، تیپ‌سازی برای نقش‌هایی است که بازی می‌کند، تیپ‌هایی که در عین تفاوت اما اغلب‌شان ماندگار شده‌ است؛ مثل تیپ شخصیتی ارسطو عامل در سریال پایتخت یا تیپ صولت خنجری در سریال شاهگوش. احمد مهرانفر یکی از رکوردداران نامزدی در جشن‌های سینمایی مختلف است، او تاکنون هفت بار به‌واسطه حضور در نقش ارسطو عامل، نامزد جشن حافظ شده که از این هفت بار توانست برنده بهترین بازیگر مرد کمدی در شانزدهمین جشن حافظ برای بازی در چهارمین فصل از مجموعه پایتخت شود.همکاری این زوج کمدی(احمد مهرانفر و شبنم مقدمی) از همان ابتدای شروع که هر دو با ایفای نقش‌هایی مکمل در فیلم «زاپاس» نوید شکل‌گیری یک زوج هنری را می‌داد، بازیگرانی که هرکدام به تنهایی قدرت بازیگری خود را ثابت کرده‌ بودند. بازیگرانی که قوی‌ترین بازی خودشان رادر نقش‌هایی مشابه هم یعنی نقش یک فرد روستایی با گویش و لهجه‌ای درست بازی کردند و مردم آنها را با چنین نقشی در خاطر داشتند. فیلم خجالت نکش بستری را برای آنها ایجاد کرد که این بار کاری که خوب بلد بودند را روبه‌روی هم انجام دهند تا نتیجه کار تولد یک زوج کمدی شود، زوجی که باید انتظار داشت بیشتر از اینها بر پرده سینما یا حتی تلویزیون ظاهر شوند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها