آنها با خرید چند ستاره بزرگ و بعد، کسب میزبانی جامجهانی، ره صد ساله را یکشبه رفتند. راهی که قطر رفت، امروز عربستان در آن قرار دارد. این کشور با خرید ابرستارههای فوتبال دنیا، دو میزبانی متوالی مهم را از آن خود کرده؛ اول میزبانی جام ملتهای آسیا و بعد میزبانی جامجهانی ۲۰۳۰. این کشور از فوتبال به عنوان شاهراه بزرگ جذب توریست، بهبود زیر ساختها، تبلیغات فرهنگی، سیاسی و... استفاده میکند. این یک واقعیت است که کشورهای مختلف در راستای پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی خود از فوتبال استفاده میکنند؛ چرا که مخاطب فراوان فوتبال آن را به یک رسانه و شاید مهمترین رسانه دارای قابلیت تأثیر بر اذهان تبدیل کرده است.سرمایهگذاری کشورهای همسایه در زمینه فوتبال و رهاشدگی آن در ایران باعث شده این کشورها توازن دیپلماسی عمومی را در منطقه به سمت خود بچرخانند و در مقابل ایران را در این زمینه در موضع ضعف قرار دهند. بیشک اختلافات داخلی و سوءمدیریت در حوزه فوتبال این فرصت را به رقبای منطقهای میدهد که با ابزار فوتبال سعی در تخریب جایگاه سیاسی امنیتی ایران داشتهباشند.گرچه هزینهها و قراردادهای فوتبال در نگاه اول بسیار سنگین است ولی در مقابل تأثیر و بازدهی بالای فوتبال به مثابه رسانه، این هزینهکرد منطقی و بهصرفه است؛ چرا که مخاطب فوتبال از اغلب رسانهها و محصولات هنری مانند فیلمهای سینمایی بیشتر و سرعت انتقال پیام در آن به واسطه پخش زنده مسابقات مهم بالاتر است.دخالت مستقیم دولتها در زمینه فوتبال آسیبهای بسیاری دارد که مهمترین آن وقتی نمایان میشود که این دخالت منجر به ضعف یا شکست در مسابقات شود. در نتیجه ناکارآمدی در زمینه فوتبال به ناکارآمدی دولت تعمیم داده میشود؛ در صورتی که در فوتبال خصوصی ناکارآمدی و ضعف یک تیم چنین جریانی را دامن نمیزند. این امر که فوتبال پدیدهای سیاسی و رسانهای است بر کسی پوشیده نیست، کشورهای دنیا با استفاده از فوتبال دیپلماسی عمومی خود را پیش میبرند. علیرغم شعار سیاسی نکردن ورزش فوتبال فقط و فقط فوتبال به دلیل سیاست است که اینهمه بودجه ملتها را میبلعد و تبدیل به یک تجارت پررونق شده است، در سالهای گذشته کشورهای مختلفی مانند چین، عربستان، قطر، امارات و آمریکا با سرمایهگذاری کلان در زمینه فوتبال سعی کردهاند با استفاده از این پدیده ارتباط بهتری با مردم و طرفداران فوتبال در سراسر جهان برقرار کنند. در آخرین رخداد جالب توجه و غیرقابل باور این عربستان بود که سرمایهگذاری کلان و سرسامآوری را در حوزه فوتبال شروع کرد؛ اما مورد عربستان مورد ویژهای است چرا که این کشور تا به حال هیچ علاقهای به دیپلماسی عمومی رسانه و هنر در سیاست کلان خود نشان نداده بود؛ اما به یکباره تصمیم گرفت با انتقال بازیکنان بزرگ لیگهای اروپا توجه مردم جهان را به عربستان به عنوان کشوری پیشرفته و پیشرو در زمینههای مختلف جلب کند. کشور عربستان سعودی پیشتر سرمایهگذاری در زمینههای مختلفی از جمله ساختن شهر سبز در دل کویر و پروژههای صنعتی تفریحی را آغاز کرده بود اما هیچکدام نتوانست به اندازه فوتبال به پیشبرد پروژه عربستان نوین کمک کند؛ چرا که فوتبال حرفهای با پوشش رسانهای فراوان و پخش زنده، مخاطبانی میلیاردی در جهان دارد و تصویری که فوتبال از یک کشور و پیشرفت آن ارائه میکند بهسرعت در همه جهان فراگیر شده و کار صدها رسانه دیگر را در یک شب انجام میدهد. غفلت کشور از رشد سریع کشورهای همسایه در زمینه فوتبال از این لحاظ اهمیت دارد که انگار کشوری بخواهد در بحبوحه رشد رسانهها، رسانه خود را رها کرده و به دوران قبل از اختراع رسانههای نوین برگردد و ارتباط خود را با جهان تعطیل کند. در این نوشته به اهمیت و جایگاه فوتبال به مثابه رسانه و آسیبشناسی وضع موجود آن در کشور میپردازیم.واعظ آشتیانی، مدیرعامل سابق باشگاه استقلال در تحلیل اقدامات کشورها جهت توسعه ورزش و فوتبال، به مورد عربستان اشاره میکند و به روزنامه جامجم میگوید: «عربستان با خرید ستارههای گرانقیمت نگاه کشورها و مردم جهان را به سمت خود معطوف میکند. همه میدانند دیپلماسی سیاسی عربستان هیچگاه موفق نبوده است ولی حالا از طریق ورزش، یک تحول عظیم به وجود آورده است. کشوری مثل عربستان یا قطر، پولشان را با یک بازی سیاسی، صرف این میکنند که افکار عمومی دنیا را به سوی خود بکشند، امروز با خرید بنزما و رونالدو آیا کسی ماجرای قتل خاشقچی را به یاد میآورد؟ قطعا خیر. حالا همه عربستان را با رونالدو و بنزما و ورزشگاههای مجهز و میزبانی و... به یاد میآورند. همین موضوع میزبانی میدانید چه اهمیتی دارد؟ یکی از مقولههای مهم ورزش بحث توریسم ورزشی است. این توریستها در واقع سفیران شما خواهند بود. به کشورشان بازمیگردند و از شما و میزبانیتان تعریف میکنند. حالا شما ببینید عربستان در جام ملتها و جامجهانی چطور میزبانی خواهد کرد. همانطور که قطریها این کار را کردند.»
معاون سابق سازمان تربیت بدنی در تحلیل وضع نابسامان فوتبال در ایران، توضیح میدهد: «چرا ما در ورزش عقب افتادهایم؟ به عنوان نمونه من فوتبال را میگویم. ما نه بهرهوری سیاسی، نه اجتماعی و نه حتی اقتصادی و فنی از این رشته داریم. خودمان را با یکسری افراد بنجل و ناکارآمد در این رشته سرگرم کردهایم.»
او به بیانات چند ماه قبل رهبر معظم انقلاب در دیدار با ورزشیها اشاره میکند و ادامه میدهد: «مقام معظم رهبری در این دیدار ضمن اشاره به داشتن ورزش و ایران قوی، درباره مافیای ورزش تذکر دادند که این مساله حائز اهمیت است. منتهی این صحبتهای مهم ایشان را زیر پوشش بخش دیگری از حرفهایشان که به ورزش قوی و ایران قوی اشاره داشتند، پنهان کردند. چرا موضوع به این مهمی باید پنهان شود؟ من به شما میگویم چون بعضی رسانهها در این مافیا نقش دارند. شک نکنید تا زمانی هم که برخورد صورت نگیرد، شرایط بهتر نمیشود.»
واعظ آشتیانی معتقد است مجموعهای پشت این ماجرا قرار دارد: « تا زمانی که مافیا تلاش میکند پول بیتالمال را بیهدف و بیبرنامه در حلقوم بعضی افراد به اصطلاح مربی، بازیکن و دلال بریزد فوتبال به جایی نمیرسد. ۲۲ سال است که لیگ حرفهای برگزار میکنیم. دولت فقط هزینه کرده است. چه دستی در کار است که باید دولت هزینه کند؟ میفهمید چه میگویم؟ چرا یک باند و یک تشکیلات تعریف شده مسئولیت این رشته را برعهده دارد؟ چه دستی در کار است که باید این جماعت بنجل حمایت شوند؟ اصلا چرا سازمانهای غیررسمی باید در ورزش به مراتب قدرتشان بیشتر از سازمانهای رسمی باشد؟»
فوتبال؛ ورزشی گران و رسانهای ارزان
بین مخاطبان رسانهها و مردم کوچه بازار و حتی برخی مدیران این تصور که فوتبال ورزشی گران است و بخش مهمی از بودجه ورزش را به خود اختصاص میدهد بسیار رایج است. البته این تصور درست است؛ زیرا اگر قرار باشد دولتها و از بودجه عمومی خود هزینه فوتبال باشگاهی را پرداخت کنند در مقایسه با سایر ورزشها بودجه بسیار سنگینی را طلب میکند اما فوتبال مانند عرصه رسانه سرمایهگذاری و ایجاد چرخه اقتصادی پرسودی را میطلبد که پس از مدتی محتاج بودجه دولتی نبوده بلکه به صنعتی سودآور نیز تبدیل میشود.اگر میزان تأثیرگذاری فوتبال به مثابه رسانه و ابزار دیپلماسی عمومی را درنظر بگیریم و اگر قرار باشد این ورزش به ابزار فرهنگسازی و تأثیرگذاری بر مخاطبان داخلی برای پیشبرد اهداف کلان کشور تبدیل شود، نسبت به سایر رسانهها صرفه اقتصادی بیشتری هم دارد. وقتی تیمملی ایران در یک مسابقه بینالمللی مثل جامجهانی شرکت میکند، حداقل سه بازی ۹۰ دقیقهای خواهد داشت و با احتساب وقت اضافه و حواشی حدود ۳۰۰ دقیقه پخش بینالمللی این مسابقات در اختیار این تیم است. ممکن است مخارج این مسابقات برای کشور حدود ۱۰۰ میلیارد تومان تمام شود که بخشی از این مخارج با جوایز فیفا که به ازای هر بازی داده میشود جبران خواهد شد. ۱۰۰ میلیارد تومان برای برنامه رسانهای ۳۰۰ دقیقهای با مخاطب تضمینشده بینالمللی هزینهکردی معقول است و اگر قرار باشد همین تعداد دقیقه را فیلمی سینمایی با یک اثر هنری تلویزیونی تولید کنیم که بتواند این تعداد مخاطب داشته باشد نمیتوانیم با این مبالغ چنین کاری کنیم. البته این مقایسهها از اهمیت استراتژیک سینما به عنوان هنری تأثیرگذار و ماندگار نمیکاهد.تیم فوتبال منچستر یونایتد که یکی از پرطرفدارترین تیمهای جهان است، دچار ناکارآمدی مدیریتی است و صاحبان آمریکایی آن نتوانستهاند انتظارات طرفداران را برآورده کنند. نوک تیز پیکان انتقادات در منچستر به سمت یک خانواده میلیاردر به نام گلیزرهاست نه دولت انگلستان یا آمریکا. درمقابل تیمهای استقلال و پرسپولیس راداریم که درمالکیت دولت هستند و در سالهای گذشته موفقیتهای داخلی خوبی هم به دست آوردهاند اما با کوچکترین ناهنجاری در تیم، دولت و وزارت ورزش توسط مخاطبان به بیکفایتی و ناکارآمدی متهم میشوند. این دو مثال بیانکننده سرمایهگذاری مستقیم و غیرمستقیم در فوتبال است، همانگونه که در رسانه هم میشود سرمایهگذاری غیرمستقیم یا هزینهکرد مستقیم داشت. یکی از برآیندهای رسانهای فوتبال همین تصویر کارآمدی و ناکارآمدی است، رشد و توسعه فوتبال و تصاویری که از ورزشگاههای مدرن، تماشاگران منظم و خوشحال از یک کشور به بیرون مخابره میشود به نوعی کارآمدی دولتمردان را نیز مخابره میکند. در مقابل عدم رشد فوتبال، زمینهای مشکلدار، ورزشگاههای کهنه و تماشاگران پرخاشگر، ناکارآمدی دولتمردان را به جهانیان مخابره میکند و کشورهایی که از این ابزار درست استفاده میکنند با کمترین هزینه تصویر دلخواهی از خود را به جهان مخابره میکنند و استفادههای سیاسی و اقتصادی مانند جذب سرمایههای خارجی را از این مسیر رقم میزنند. واعظ آشتیانی در تحلیل این موضوع میگوید: «چیزی که امروزه در دنیا مشهود است، اقتصاد ورزش گردش مالی بالغ بر هزار میلیارو یورو در سال دارد. خردمندی دولتها باعث میشود بخش خصوصی جلو بیاید و علیالخصوص در رشته ورزشی سرمایهگذاری کند. تا زمانی که پول هنگفت دولت بدون کار کارشناسی برای باشگاهها تدوین شود، هیچ چیز تغییر نمیکند. مثلا ما سقف ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیاردی برای باشگاهها تعیین میکنیم. خودشان با دست خودشان فوتبال را گران میکنند بعد سقف میگذارند! لیگ ما سالانه مبلغی حدود ۷۰۰۰ میلیارد تومان گردش مالی دارد. چه اتفاقی دارد رقم میخورد؟ شما پیشرفت مدیریت دیدهاید؟ آیا جز این است که مدیران بنجل و ناکارآمد فوتبال را اداره میکنند؟ ۲۲ سال است که لیگ حرفهای ما با فراز و نشیب و بیانضباطی و بداخلاقی و حواشی برگزار میشود. جواب تمام این سوالات فقط در این جمله نهفته است. افراد ناآگاه در مسئولیتی نشستهاند که جایگاهشان این نیست.» او موضوع را بازتر میکند و توضیح میدهد:«فوتبال رسانهای است که قدرتش بالاست.به همین منظور تعبیر میکنیم که فوتبال و کلا ورزش مثل آکواریومی است که میتوان داخلش را دید. شما کدام نهاد یا سازمانی را میتوانی اینطور شفاف ببینی؟امروز دردنیا بخشی ازاقتصاد کشورها ازهمین ورزش به دست میآید.»
فوتبال چه پیامهایی مخابره میکند؟
انگلستان از دیرباز دشمنی زیادی با ملت ایران کرده است، لقب شیطان پیر را ایرانیان به سیاستمداران انگلستان دادهاند و از آنجا که در تصور عامه نسبت این همانی بین این کشور و سیاستمداران آن وجود دارد، دشمنی ملت ایران با این کشور به دلیل سیاستهای استعماری دیرینهاش، بسیار ریشه دارد؛ اما بخش مهمی از همین مردم هفتهای دو روز پای تلویزیون نشسته و با تماشای مسابقات فوتبال premier league انگلستان هرکدام به طرفداری از تیم یکی از شهرها با دیگران رقابت کرده، رجزخوانی و دعا و آرزو میکنند. اولین پیام فوتبال همین پیام محبت و طرفداری است، فوتبال مرزهای سیاسی و عقیدتی را میشکند و بین تیمهای فوتبال و طرفدارانش در کشورهای مختلف و با عقاید مختلف مودت ایجاد میکند، یا به طور مثال مردم اروپا که سالها در معرض سمپاشی رسانهای ضد اسلام قرار دارند به فوتبالیستهایی مانند محمد صلاح و کریم بنزما عشق میورزند بدون اینکه یک لحظه به تبلیغات ضداسلامی رسانهها بیندیشند. در زمانه حاضر که جبهه دشمنان ایران سیاست ایرانهراسی را بیش از هر زمان دیگری در پیش گرفتهاند و هر روز بیشتر بر طبل ایرانهراسی میکوبند، توسعه فوتبال ایران و جذب مخاطبان خارجی میتواند به شکستن این مرزهای فکری و بر آب کردن توطئه دشمنان کمک کند.
فوتبال، فرهنگ، سبک زندگی و اعتقادات
غیر از تماشاگران بازی فوتبال که هر لحظه در دیدرس دوربینها هستند که سبک پوشش، رفتار، نوع شعارها و نحوه مواجهه با هیجانات مثبت و منفی آنها بازتاب رسانهای پیدا کرده و به جهانیان مخابره میشود، زندگی فوتبالیستها نیز همواره توسط رسانهها و مخاطبان رصد میشود. زندگی شخصی، موضعگیریهای سیاسی، اعتقادی و اجتماعی، نوع پوشش و سبک زندگی بازیکنان فوتبال همواره از طریق رسانهها رصد میشود؛ با این نگاه هر بازیکن یک رسانه است و مدیریت این رسانه ابتدا در دست باشگاهها و سپس در اختیار قوانین، قواعد و سیاستهای مدیریتی کشور است. رهاشدگی فوتبال باعث میشود بازیکنان آن نیز رها شده و نهتنها به عنوان نمایندگان فرهنگ و اندیشه یک کشور نباشند بلکه خلاف موازین فرهنگی اجتماعی نیز عمل کنند.بیتدبیری، رهاشدگی، بیعدالتی و فساد در مدیریت ورزش و فوتبال، بازیکنان را به مخالفان و اپوزیسیونهای سیاسی کشور بدل میکند. از آنجا که ورزشکاران از سنین پایین وارد ورزش حرفهای شده و اغلب فرصت ورود به دانشگاه و مجامع علمی و فرهنگی را ندارند، به راحتی تحتتأثیر جریانات معترض، سیستمهای جاسوسی و نفوذهای فرهنگی قرار میگیرند. لذا با دیدن کمترین ناکارآمدی و بیعدالتی به صورت بالقوه به عناصر اپوزیسیون تبدیل میشوند و معمولا تا پایان دوران بازی حرفهای علنا جبهه سیاسی نمیگیرند؛ چراکه به طور رسمی هر ورزشکاری برای حضور در تیمملی و تأییدیههای رسمی نیاز به نظام رسمی کشور دارد اما پس از پایان دوره بازیگری بهسرعت به مخالفان پیوسته و موجسواری رسانهای علیه نظام را آغاز میکنند.
تحلیل پایانی
ورزش فوتبال بهواسطه مخاطب میلیونی و گاه میلیاردی، پخش زنده بازیهای مهم و علاقه مخاطبان به پیگیری اخبار و اطلاعات تیمها و بازیکنان، عملا تبدیل به یک رسانه مهم با مخاطب فراوان شده است. کشورهای مختلف از فوتبال برای ترسیم چهرهای، پیشرفته، امن و دارای ثبات اجتماعی و سیاسی، برای خود بهره میبرند. فوتبال به مثابه یک رسانه بهرهوری بسیار زیادی دارد چراکه در مقایسه با سایر محصولات رسانهای در قبال هزینه مشخص، بازده بسیار بالایی دارد. یک مسابقه بزرگ ورزشی گاه چندین میلیارد مخاطب را در سراسر جهان پای تلویزیون مینشاند و آنچه از نماینده یک ملت و تماشاگران متعلق به آن ملت در قاب تلویزیونها نمایان میشود، به عنوان تصویر بیواسطه بر ذهن مخاطب تأثیر میگذارد.واعظ آشتیانی نیز در تحلیل پایانی این ماجرا به جام جم میگوید: «در جمع بندی بحثمان باید بگویم اینکه میگویند ورزش با سیاست عجین نیست، یک دروغ بزرگ و باورنکردنی است. هر جا پول باشد، سیاست نیز هست. شرکت کنندگان مسابقات فرمول یک(اتومبیلرانی) میگویند رشتهشان به دلیل درآمد بالا، کاملا سیاسی است. دولتها برای گرفتن میزبانی این مسابقات حاضرند نزدیک به ۱۰۰ میلیون دلار هزینه کنند. آیا این اتفاق ورزشی است؟ اگر بحرین و عربستان و امارات حاضرند میلیونها دلار بدهند، فقط به صرف اتفاقات ورزشی است؟ فیفا دروغ میگوید که سیاست و فوتبال دو مقوله جدا هستند. تفاوت اصلی در عمل است. بعضی کشورها هوشمند هستند و بلدند چطور از رشتههای ورزشی در قالب سیاست بهره برداری کنند و متاسفانه ما در این زمینه موفق نبوده ایم.»