حال مراقبت و نگهداری ازسالمندان به دغدغهای تبدیل شده که مژگان رضازاده، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور اخیرا، نیاز کشور به شغل «مراقب سالمند» را مطرح کرده است.با توجه به اینکه محیط خانواده محل مناسبی برای نگهداری از سالمندان است اما مسائلی همچون تکفرزندی، نداشتن فرزند و تجرد قطعی بسیاری از سالمندان کشور را در آینده با چالشهای متعددی به جهت نگهداری از آنان و تنها بودنشان مواجه میکند. بر همین اساس با صالح قاسمی، دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت کشور به گفتوگو نشستهایم.
بسیاری ازسالمندان ما در آینده،سالمندان تنهایی میشوند که کسی را ندارند از آنان مراقبت کند، از نظر شما کشور در خصوص این مسأله با چه چالشهایی در آینده مواجه خواهد شد؟
در ایران پدیده سالمندی دارای دو ویژگی است که همین موضوع کار را برای ما نسبت به سایر کشورها سختتر میکند. با نگاه به سایر کشورها متوجه این موضوع میشویم که دیگر کشورها در بازه زمانی ۱۳۰ تا ۱۵۰ساله به یک کشور سالمند تبدیل میشوند و زیرساختهای آنان کمکم به سمت سازگار شدن سالخوردگی جمعیت پیش میرود و همچنین سعی بر تامین نیازهای سالمندیشان نیز دارند اما در کشور ما این بازه زمانی را در ۲۵ سال طی میکنیم. به عبارت دیگر سرعت روند سالمندی جمعیت در کشور به حدی بالاست که ما را غافلگیر میکند. به همین سبب فرصت کافی برای سازگار کردن و تطبیق زیرساختهای کشور با چنین پدیدهای را از دست میدهیم. ما هماکنون از پدیده سالخوردگی عقب افتادهایم. در حال حاضر حدود ۱۲.۵درصد از افراد جامعه ما ۶۰ سال و بالای آن هستند ولی برای این میزان از جمعیت حداکثر ۲۸ یا ۲۹ متخصص طب سالمندی داریم. یعنی همین الان از این روند جا ماندهایم، چه برسد به آینده که این نسبت افزایش پیدا میکند. ایجاد زندگی فعال، سالم و باکیفیت برای سالمندان، باید یکی از دغدغههای نظام مدیریت باشد که متاسفانه چنین دغدغهای دیده نمیشود. سند سالمندی فعال هم که طی دو سال اخیر مورد بررسی قرار گرفته، به طور جد در دستور کار دستگاههای اجرایی نیست. قطعا ما نسبت به این موضوع غافلگیر خواهیم شد و پیامدهای این سونامی سالمندی بیش از آن چیزی که ما فکر میکنیم دامنگیر کشور خواهد شد.
با توجه به مسأله پیرشدن جمعیت طی سالهای آتی، نیاز ایران به شغل مراقبت از سالمند در منزل تا چه حد است؟
موضوع نگهداری از سالمندان یکی از مسائل جدی در دنیاست و برای آن طراحی و تدابیری هم اندیشیده شده است. برای مثال در ژاپن که سالمندترین کشور جهان است، خانوادههای جوان و خانوادههایی که به تازگی شکل میگیرند را در کنار خانوادههای سالمند قرار میدهند چرا که هدفشان تشکیل خانوادههای گسترده مصنوعی است. در واقع آن دو سالمند نقش پدربزرگ و مادربزرگ را ایفا کرده و به آن زوج کمکهای حمایتی میدهند و متقابلا این زوج هم به نگهداری از این سالمندان میپردازند. ما باید از چنین تجارب جهانیای استفاده کنیم و از این تکنیکها و ترفندها برای سالمندی کمک بگیریم.
بسیاری از افراد در کشور ما خیلی تمایلی به چنین مشاغلی همچون نگهداری و مراقبت از سالمندان ندارند؛ فکر میکنید برای تغییر دیدگاه مردم نسبت به این موضوع چه کاری باید انجام داد؟
ما امروزه در خصوص به شمار نرفتن نگهداری از سالمندان به عنوان یک ارزش اجتماعی، مقاومتهای فرهنگی متعددی داریم. این موضوع هم نیازمند زیرساختهای قانونی است. یعنی ما باید امتیازهای قابل توجه و خوبی را برای چنین افرادی در نظر بگیریم و هم اینکه با یکسری تولیدات اجتماعی و فرهنگی، این موضوع را به یک ارزش تبدیل کنیم. بعضا با تلفیق بعضی از الگوها، سعی کنیم از همین حضور سالمندان برای اجرای سیاستهای جمعیتی بهرهمند شویم. ما امروزه در ایران همانند سایر کشورها نیستیم و در بسیاری از خانوادهها همچنان، خانواده هستهای تشکیل نشده است. البته این خانواده اصیل که هنوز شبکه خویشاوندی، روابط نسلی بین پدربزرگها و مادربزرگها برای آن هنوز مسأله است، چنین مواردی یک فرصت محسوب میشود و باید حداکثر بهره را از آن ببریم.
کشور چه ساز و کارهایی را مخصوصا به لحاظ آموزشی باید برای چنین مشاغلی طی سالهای آینده در نظر بگیرد؟
باید سند سالمندی فعال به روز شود و با جدیت مورد توجه نظام مدیریتی کشور قرار گیرد، چرا که اینها شبکهای از مسائل هستند که به هم تنیدهاند. سیاستهای کلی جمعیت و خانواده و همینطور سند سالمندی فعال به هم مرتبط هستند. اگر در این حوزه، اراده جدی برای کشور وجود نداشته باشد نه فقط یکی از آنها بلکه مجموعهای از این سیاستها زمینگیر و بینتیجه و بیاثرخواهد شد. ما باید بیش ازهرچیزی به دنبال توجیه مدیران درمورداهمیت این مسأله باشیم تا آن را دردستور کار خودقراردهند. توجیه نظام مدیریت وتبدیل کردن این مسأله به یک گفتمان قابل توجه و قدرتمند، یکی ازراهکارهای اصلی مواجهه با چنین پدیدههای اجتماعی است.