وبهویژه نهادی همسو و درخدمت تغییر ساختی سینمای پیرامونی و شبه مدرن به سود سینمای مستقل اسلامگرا و معناگرا با تأثیر ملی و منطقهای در جهان اسلام و حتی درجهان با آرمان دعوت به توحید و زندگی الهی و تقابل و پایداری علیه ظلم و کفر و سلطه و جنایت قدرتهای متفرعن و فرهنگ فساد و تباهیزده عصر جدید و تقابل با ویژگیهای سیاه سینمای غرب و شرق و خصوصا هالیوود و هژمونی جشنوارههای مشوق فرهنگ مدرن و نظام ظلمانی سرمایهسالاری جهانی و آگاهیهای شیطانی و گسترش حاکمیت میل علیه ایمان و تهذیب نفس و عقل نوری؟ و غلبه مرجعیت سلبریتیها؟ فراموش نکنیم، اغتشاش تداوم ساختاری جامعه پیرامونی و شبهمدرن، چنان تأثیری برسینمای ایران نهاد که حتی نهاد سینما در وزارت فرهنگ و ارشاد نتوانست معنای ژرف سینمایی معناگرا را طبق فرهنگ اسلامی و معنای عمیق و هستیشناسی عالم معنا برابر عالم ماده روشن کند و حتی به منتقدان مسلمان بیاموزد در اینجا حکمت جاودان وخالده، معنا بهمثابه عالم امر و عالم غیب و ریشه هستی و جهان لاهوت و ملکوت و باطن عالم ناسوت و حقیقت روحی هستی انسان و.. تعریف میشود، نه معنا برابر لفظ در زبانشناسی.
گفتمان سینمای انقلاب اسلامی
بررسی همه وجوه این نقش یاری دهنده جشنواره فجر به انقلاب اسلامی در عرصه سینما در ۴۵سال اخیر، گرچه برای وزارت فرهنگ و ارشادو برنامهریزی کلان ضروری است ولی در مجال اندک ویژه نامه فیلم فجر فقط میتوان به وجوهی از کل گفتمان سینمای انقلاب اسلامی اشاره کرد. البته مهمترین موضوع برگرداندن سینما به افق آرمانهای انقلاب اسلامی است. این امر متناقضنما اولین چالش انقلاب و سینماست.سینما بهعنوان هنر تکنولوژیک مدرن ماهوا نهادی مرجع برای نشر جهانی به سبک زندگی مدرن است. سبک زندگی مدرن مبتنی بر ساختارهای اساسی است مثل ساختارهای فلسفی، فکری، اخلاقی، مدنی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی مدرن و در خدمت اومانیسم نیستانگاری و میل و اخلاقیات مدرن و پسامدرن قرار دارد و ماهوا این محصول مدرنیته با این خصیصه صد و اندی سال ریشه دوانده است. بدیهی است سینمای مدرن با آرمان جامعه مسلمانان، رؤیاها و اخلاقیاتشان همسویی بنیادین ندارد و از همینجا ازروز اول ورود سینما به ایران و از اولین فیلم سینمای ایران ساخته اوگانیانس یعنی «حاجی آقا آکتور سینما» تا امروز، جدالی جدی بین جهان مدرن فیلمها و انقلاب اسلامی وجود داشته است و جشنواره فجر آیینه این جدل بوده است. بررسی این چالش بین اسلام و سینما طی یک قرن و در جمهوری اسلامی، پژوهشی روشنگر خواهد بود.
چالشهای تعاملی سینما
این چالش دو سوی نامتعادل داشته است. اول: نفی مطلق سینما و دیگر نفی مطلق دین در سینما. میخواهم از آخر شروع کنم، یعنی از موضوع دشمن پرداخته سلبریتیهای تراریخته و رابطه انقلاب اسلامی با سینما و نقش جشنواره فیلم فجر در تربیت سلبریتیهای سرباز شیطان بزرگ و جهان مدرن و جشنوارههای ضد اسلام و صهیونیسم هژمون.تآمل درباره وضعیت جشنواره فجر و نسبتش با پرورش سلبریتیهای سینمایی با مدیریت بیبصیرت لیبرال در چالش انقلاب اسلامی و قدرتهای مستکبر جهانی بدون توجه به نظریه بازی ممکن نیست. گیم تئوری، یک نظریه علمی بازی و حساب احتمالات است که پس از جنگ جهانی دوم، جان نش تئوریاش را به ثبت رساند و تا امروز دانشمندان متعدد در حوزه ریاضیات، فیزیک، اقتصاد و سیاست از آن سود برده و توسعهاش دادهاند. مثلا جایزه نوبل سه دوره به نظریههای جدید پژوهشی حول آن اختصاص یافت. شالوده نظری سلطهگری پنتاگون و سیا در جنگ سرد و دیپلماسی پینگپونگ و وارد کردن چین در بازار جهانی و شکست و فروپاشی شوروی و یکجانبهگرایی آمریکا و جهانیسازی و پروژه خاورمیانه بزرگ و انقلابهای رنگی و سیاست اسلامستیزی، ایرانستیزی، تغییر خاورمیانه،ظهور داعش، ماجرای اوکراین، ترور حاج قاسم و کشتار غزه محصول همین گیم تئوری از یک سو و بازی سمیولاکروم آمریکا و اروپا از سوی دیگر بوده است. در این بازی سینما از طریق عمل رباتیک سلبریتیها و سوق آنان به یک رشته عملیات دانسته و ندانسته، در ستیز با اسلام نقش و شروعی داشت که طی اجرای سناریوی برج دوقلو کلید خورد و پایانش، پایان دولت شام و عراق و زایش و مرگ داعش بود و نیز سناریوی برجام و بازی کنونی جنایت در فلسطین و نسلکشی غزه با همین نظریه سازماندهی شد.
ظلمات سلبریتیهای آستانبوس
در این بازی ضربه به ایران، فروپاشی امنیت آن، راه انداختن خونریزی و آدمکشی، ایجاد فاصله و بحران مشروعیت، کشاندن بخش بزرگتری از طبقه متوسط به میدان اغتشاش و... جای مهمی داشت و حساب کردن روی نقش سینما و سلبریتیها و کلیدزدن دور تازه یورش به نظام استقلال با لشکر سینمایی که اسب تروای غربزدگی شده بود، یک کانون و نقش اصلی به عهده داشت که هماهنگ بود با گسترش نفوذ اسرائیل در آسیای غرب، در میان اعراب، آذربایجان، ترکیه، کردستان عراق، آسیای مرکزی، قزافستان، ترکمنستان، تاجیکستان و گرجستان و اسارت ابدی فلسطین. بیهوده نبود تبریکات و آغوش باز نتانیاهو برای سلبریتیها، بلکه معنا دارد. خشم بیحد آمریکا از سردار سلیمانی، ناکام گذاشتن این گیم جهانی و ضد اسلام شیطان بزرگ در مقیاس جهانی بود. شدت ناکامی و غیظشان و سیاهی کینهشان با کشتار زوار مرقد سردار اسلام بروز یافت. در این میان نقش سلبریتیها در زدودن انوار معرفت مقاومت سلیمانی و ایجاد ظلمات سلبریتیهای آستانبوس شیطان بزرگ جالب توجه است. ما میخواهیم ببینیم این بازی در ایران چه سناریو و بازیگرانی داشته است و حاصلش چه بوده است. البته حاصل آن نظریه بازی، گیم در قلمرو سیاست و اقتصاد و فرهنگ جهانی به قصد پیروزی و غلبه و سلطه بر کشورهای پیرامونی شده است.طی این بازی بر سر ایران چه آمده و از منظر نقش سلبریتیها و بازی آنان به این تهاجم شیطانی بنگریم کارکرد مدیریت لیبرال جشنواره فجر در رشد سلبریتیها و کارکردشان را ارزیابی و مثالهایی را واکاوی کنیم و به شکلدهی مرجعیت نیابتی سلبریتیها و افق کارشان دقیق شویم.
بازی شیطان بزرگ با مهره سلبریتیها
سینما از پیشرانترین نهادهای سلطه فرهنگی غرب و جنگ نرم در ایران است و بازیگران عرصه سینما(کارگردان و هنرپیشه و فیلمنامهنویس) نقش بزرگی طی یک قرن و خصوصا پس از جنگ جهانی دوم در تغییر هویت و سبک حیات ایرانیها و بهویژه اقشار مدرن و نفوذ غربگرایی و سلطهپذیری ایفا کردهاند و پس از انقلاب سینما کانون چالش بزرگ زایش مستقل با گیم آمریکایی و مدرنیزاسیون اسلامستیز شد. جدال برای تصاحب سینما با وجود تولد آثار سینمایی ارجمند از منظر ساختاری روی همرفته به سود شیطان پیش رفت، نه اهل ایمان به خدا. سلبریتیها نقش مهمی در غلبه فرهنگی دشمن بر بخشی از جمعیت ایران و خصوصا جوانان ایفا کردند. غرض این مقاله واکاوی همین موضوع در فضای زندگی ایرانی، چالشهای اسلام و جنگ حق و باطل و اسلام و کفر است.وانموده موفق شیاطین این است که انقلاب اسلامی را عامل فضای متشنج و خشونتگرا معرفی کنند و در ذهن عوام یک دلزدگی از ایستادگی و بهایی که با تنش شدید زندگی پرداخته میشود ایجاد نمایند. و بهوسیله اقشار غربگرا خصوصا رفتار و گفتار و رهزنیهای سلبریتیها که ابزار نگرش شیطان بزرگ در جامعه ایرانی هستند این حس و وانموده و دلزدگی علیه جمهوری اسلامی را تقویت نمایند و پنهان سازند که ظلم، کفر جهانی و غرب مسبب این همه مشکلات، فقر، جنگ، خونریزی، آدمکشی و سیاهی است و ما جز مقاومت برای زندگی سالم، صلحآمیز، دادگرانه، مستقل، رها از بردگی، خشونت سیطره، شکنجه، تحقیر و عذاب هیچ نقشی در رنجهای جاری نداشتهایم. وظیفه رسانه معرفی و افشای نقشهای گوناگون روشنفکران تراریخته، سلبریتیهای سیاسی، فوتبالی، سینمایی و روشنگری این حقیقت است. این نوشته قصد فاش کردن بازی شیطان بزرگ با مهره سلبریتیها را دارد.
جشنواره فجر از گرمی بازار سلبریتیها کاست
سلبریتی کیست؟ این ناموری تأثیرگذار چه نسبتی با جهان مدرن، قدرت سرمایه جهانی و غرب دارد؟ پدیده سلبریتی با کارکرد اجتماعیاش، با تصویر و بازنمایی سینمایی و با زایش سینما پیوند درونی دارد اما پس از جنگ جهانی دوم و توسعه جامعه نمایش و جامعه مصرفی سرمایهداری متأخر است که نقش سلبریتیها در سینما و فوتبال، دو نهاد جامعه مدرن بهوسیله رسانهها گسترش مییابد و دامنه نفوذ آن به دیگر هنرها و نهادها وحتی سیاست و سیاستمداران میکشد.در ایران اسلامزدایی سلبریتیهای سینما در عصر پهلوی، اساسی بوده است. از اولین فیلم سینمایی حاجیآقا آکتور سینمای اوگانیانس، اسلامزدایی، حجابزدایی، نفی مرجعیت دینی و جایگزینی مرجعیت سینما و غربیسازی وهویتزدایی آن عیان است. رواج فحشا در سینما با بازیگران جذاب زن، مهمترین ویژگی همه ژانرهای ملودرام و جنایی و تاریخی و ... در سینمای ایران است که نقش آن اسلامزدایی و غربیسازی فرهنگ بومی و سبک زندگی مردم است. و این تنها محلل نیست که به تخریب یک حکم مذهبی اقدام میکند. هر رقص و آواز زن برهنه در فیلمها، عادیسازی فحشاست و کار به وقاحت و عریانی کامل میرسد. علت آتشزدن سینمای حرامکار در انقلاب ۵۷ این فحشا و روح ضداسلامی سینمای ایران بود. هرچند چنین امری به معنی آن نیست که ممکن نبود این یا آن اثر برجسته با بازی این بازیگران پدید آید؛ اما پرسش این است، چرا جشنواره فجر به ابزار گسترش آرایش، جذابیت، اسلامستیزی با بدحجابی و افکار این قشر بدل گشت و پرنسیپهای دینی و انقلابی را ازدست داد و از یاد برد که جشنواره فجر برای نسبتی که با انقلاب اسلامی دارد، موظف است برارزشهای انقلابی و دینی پای بفشرد.تغییر ساختار جشنواره فجر در دو سال اخیر و تأکید بر ارزشها و بیاعتنایی به ناموری ضدانقلابی سلبریتیها گام اولیهای است که ازگرمی بازارسلبریتیها میکاهد و از مرجعیت دروغین عروسکهای خیمهشببازی شیطان بزرگ جلوگیری میکند.جشنواره فجرامروز باربزرگ یک تحول بنیادین ساختاری در ارزیابی و ارزشگذاری سلبریتیها و پرورش بازیگران و سینماگران مؤمن و انقلابی بر دوش دارد.