رستگاری تارخ در اغماء

«اغماء» سریال ماه رمضان شبکه یک سیماست که از 30 خرداد کلید خورده و براساس پیش بینی تهیه کننده اش رضا جودی تصویربرداری اش لااقل تا اواخر ماه رمضان طول خواهد کشید.
کد خبر: ۱۴۴۲۹۲

بازنویسی قسمت به قسمت داریوش مختاری از سوی علیرضا افخمی که نظارت کیفی کار را هم به عهده دارد ، امکان رج زدن را از گروه گرفته و اجازه نمی دهد کار جدید سیروس مقدم ، سرعت تولید طرحهای قبلی اش را داشته باشد.
داستان بین چند پزشک می گذرد و لوکیشن اصلی بیمارستان محل کار آنهاست که در یک مجتمع آموزشی و توان بخشی کودکان معلول در زعفرانیه تصویربرداری می شود.
با این جور جاها غریبه نیستم و توصیه می کنم لااقل یک بار فضاهای این جوری را ببینید. به نظر می رسد دیدن شرایط آن بچه ها و پرستارانی که از جانشان مایه می گذارند، برای همه لازم است.
راستی بازیگران دیگر کار مثل ایرج نوذری ، شیرین بینا، حامد کمیلی و بقیه امروز بازی ندارند و قاعدتا جایشان در این گزارش خالی است.



یک
ساعت از 4 بعدازظهر گذشته و طبق هماهنگی قبلی ، کار باید شروع شده باشد ولی انتظار افشین سنگ چاپ ، دستیار کارگردان و چند تای دیگر از بروبچه های صحنه ، معنی اش این است که وقت داریم لااقل به اندازه یک لیوان چای با هم گپ بزنیم . نفیسه روشن از راه می رسد و همان طور که با عجله می رود بالا ، به افشین می گوید: «عجب کاری یه ! آدم یه روز آف می خوره مریض می شه !» افشین می گوید که گرچه کامل نبودن فیلمنامه و قسمت به قسمت رسیدنش سرعت کار را گرفته و بهشان اجازه نمی دهد رج بزنند ، در عوض باعث شده است تداوم حس بازیگرها بهتر از کار دربیاید. با هم می رویم اتاق گریم . لعیا زنگنه دارد گریم می شود. نفیسه روشن آماده می شود که بنشیند زیر دست گریمور. ولی ناصر ممدوح گریم شده و آماده نشسته برای بازی . چند دقیقه بعد او در اتاق مدیریت جلو دوربین ایستاده تا در نقش دکتر نایینی سکانس کوتاهی را با لعیا زنگنه - دکتر سیمین بردیا - بازی کند که هنوز نیست و دیالوگ هایش را افشین سنگ چاپ می گوید.

نایینی : یعنی چی وقت ندارم؛
بردیا: نمی دونم ، فقط گفت بهتون بگم وقتش پره.
نایینی : این روزها از کارهای طاها اصلا سر درنمی آرم.
بردیا: فکر می کنم یه ذره هم عصبانی بود.
نایینی : از دست شما؛
بردیا: نه ، بیشتر از دست شما.

ممدوح در فواصل بین تمرین ها و کات مدام دیالوگ هاش را تکرار می کند اما این باعث نمی شود نگاهمان که به هم می افتد ، لبخند نیاید روی لبش . فکر می کنم بیچاره برای تصور کردن سنگ چاپ به جای زنگنه چه زجری را تحمل می کند. گرچه تا بازی اش تمام شود، گریم زنگنه هم تمام شده و او آماده است دیالوگ ها و ری اکشن هایش روبه روی او را بازی کند. ممدوح در نقش رئیس بیمارستان دکتر نایینی ظاهر شده که پزشکانش امین تارخ ، ایرج نوذری و لعیا زنگنه هستند. خودش می گوید نقشش در حاشیه است ، چون به هر حال روسا کمتر درگیر مسائل این جوری می شوند. این دومین تجربه بازی اش پس از سریال «راه شب» داریوش فرهنگ است که از آن خاطرات خیلی خوبی دارد:« وقتی آقای مقدم این نقش رو پیشنهاد کردند، دو دل بودم که قبول بکنم یا نه . دوستانم گفتند نباید کار اول رو هم قبول می کردی . ولی حالا دیگه باید ادامه بدی» .لعیا زنگنه که می آید، یکی ، دو بار تمرین می کنند. یک بار هم مقدم از پشت مونیتورش توی سالن ، می آید توی اتاق که حرکت بازیگرها را با دوربین هماهنگ کند. به تصویر بردارش امیرمعقولی می گوید جوری کادر ببندد که بک ممدوح بیفتد روی دیوار. سنگ چاپ آماده باش می دهد و جمله کلیشه ای اش پیش از هر برداشت را تکرار می کند: «بچه ها آماده ! روتوش ها رو انجام بدین ، می ریم ضبط.» ولی مقدم در برداشت بعدی هم کات می دهد. افشین صدا می رساند: «مشکل؛» و جواب می شنود: «صدا» و این یعنی ماجرا با بستن در اتاق حل می شود. آخر برداشت دوباره افشین می پرسد: «آقا خوب بود؛» و وقتی جواب مثبت می گیرد ، خطاب به همه می گوید: «مرسی !».

دو
پلان بعدی را طبقه پایین می گیرند. جایی است که لعیا زنگنه و نفیسه روشن بعد چند وقت همدیگر را می بینند و حال و احوال می کنند. زنگنه در فواصل ضبط پلانها و تمرین ها مدام پنکه دستی کوچکش را می گیرد جلوی صورتش که لابد گریمش از زور گرما نریزد پایین. نقشش دکتر سیمین بردیا متخصص اتاق عمل است . در طول داستان ، دکتر پژوهان یعنی امین تارخ دچار احوالاتی می شود که بقیه نه می بینند، نه می فهمند. همه فکر می کنند قاتی کرده و احتیاج به روانپزشک دارد اما این وسط دکتر بردیا تنها کسی است که از او حمایت می کند و می داند چیزی هست که او نمی تواند به دیگران بگوید. ضمن این که از قرار معلوم ، ماجرای آن به مرور عاشقانه هم می شود علاقه اندکی که از دوران دانشجویی به هم داشته اند، با مرگ همسر پژوهان شیرین بینا سرباز می کند و یک عشق قدیمی دوباره زنده می شود. نفیسه روشن هم نقشش را این جوری توضیح می دهد: «نقش پری ، دختر دکتر پژوهان رو دارم که دانشجوی ادبیاته و خیلی هم مامان و باباییه . ولی به دنبال اتفاقاتی که واسه پدرش می افته ، به اون نزدیک تر می شه و بیشتر باهاش همراهی می کنه».نفیسه نقشش را خیلی دوست دارد و به قول خودش دارد با پری زندگی می کند. اعتراف می کند که کار کردن با مقدم برایش آرزو بوده : «چون هم کارهاش پرمخاطبه ، هم شخصیت و اخلاق دوست داشتنی و بی نظیری داره». یادم می آید موقع ورودش به بیمارستان ، خیال کردم با پوششی آمده که نقشش می طلبد و باید با آن برود جلوی دوربین ولی اتفاقا پری پژوهان «اغماء» اصلا چادری نیست : «این پوشش شخصی خودمه ، خیلی هم دوستش دارم. توی زندگی هر کس اتفاقاتی می افته که تغییرش می ده برای منم یه اتفاق خاص باعث شد چادر سرم کنم».

سه
توی اتاق گریم ، عبدالرضا اکبری و امین تارخ نشسته اند تا گریم بشوند. اکبری زیر گریم چای می خورد، با موبایلش حرف می زند و بعد هم با غزاله جزایری درباره حیوان های مورد علاقه شان گپ می زنند. غزاله که در سریال نقش دختر مریض اکبری ، رز را بازی می کند از علاقه اش به گربه ها می گوید و او از مرغ مینایش که کم و بیش حرف می زند و خیلی هم بهش وابسته شده است . این سومین همکاری اش با مقدم ، پس از «عروج» و «پرواز در حباب» است و به قول خودش اعتماد صددرصد به او باعث شده بدون فیلمنامه کامل و فقط با شنیدن قصه از زبان مقدم ، نقش را قبول کند.آقای قدیانی داستان ، کارخانه دار پولداری است که باید تومور مغزی دخترش همین غزاله خانم را جراحی کند و اصرار هم دارد که دکتر پژوهان این کار را برایش انجام بدهد ولی پژوهان به دلیل جراحی ناموفقی که روی همسرش داشته قبول نمی کند: «قدیانی از اوناییه که فکر می کنه می تونه با پول همه چیزو همه کس رو بخره و هر کاری که دلش می خواد، انجام بده ، ولی وقتی پای مرگ و زندگی پیش می آد و آدمهایی رو می بینه که به خاطر پول کار نمی کنند. می فهمه که پول چقدر بی ارزشه». آخرین کارش در تلویزیون سریال «ما چند نفر» بوده و تله فیلم «قهوه اسپرسو» که می گوید کار خوش ساختی بوده و همه آن را پسندیده اند. حالا هم توی بیکاری هاش فیلمنامه ای را می خواند به اسم «طعم سیب کال » که ببیند به نقشی که بهش پیشنهاد شده ، باید چه جوابی بدهد.

چهار
تا دوباره بروم سر صحنه و برگردم اتاق گریم ، گریم امین تارخ تمام شده و موهای جوگندمی دکتر پژوهان ریخته توی صورتش : «هر چی مردم از یه سریال پخش نشده کمتر بدونند، بهتره». پیچیده بودن شخصیت پژوهان ، مهمترین دلیلی است که باعث شده او در این نقش بازی کند: «از توضیحات کلی سینا» بس معلوم بود با چه جور شخصیتی روبه روایم. قصه خیلی نرم و روان و راحت شروع می شه ولی به مرور تغییر و تحولات بنیادی و اصولی در مناسبات شخصیتی و کاراکتری اش هم تاثیر می ذاره و چند وجهی اش می کنه. بیشترین جذابیتش همینه». این دومین همکاری تارخ با مقدم است ، پس از «شیخ مفید» در سال 75 و چند پیشنهاد مختلف مقدم که تارخ به دلیل گرفتاری های کاری دیگرش آن را رد کرده ، حالاهمه چیز برای حضورش در کار جدید این کارگردان فراهم شده است.

پنج
نقش جدیدی به فیلم اضافه شده که قبلا در سینابس نبوده و البته معلوم نیست از اینجا به بعد هم چقدر حضور داشته باشد. بازیگرش یکی از هنرجوهای آموزشگاه تارخ است . جوان بیست و دو، سه ساله خوش بر و رویی است که موها و ریش های بلندی دارد که مجید اسکندری ، گریمور همه را برایش می چیند. تارخ و مقدم بالای سرش جلو آینه گریم ایستاده اند به تماشا و این فرصت خوبی است برای گپ زدن با کارگردان درباره اولین تجربه اش در سریال های ماه رمضانی : «اغماء در ظاهر یه ملودرام خونوادگی یه ولی لایه ماورایی پشتش کم کم برجسته می شه و بخش رئالش رو تحت تاثیر قرار می ده». دورخیز و تلاش 4شبکه تلویزیونی در تولید سریال های مناسبتی ماه رمضانشان آنقدر جدی است که هیچ کس جرات نمی کند رسما پیش بینی کند کدامشان در این مسابقه برنده خواهد شد حتی سیروس مقدم که قلق مخاطب تلویزیونی را خیلی خوب بلد است : «رقابت رو دوست دارم. چون آدم احساس می کنه باید خودش رو قوی تر کنه. مهم اینه که تلاش کنی کارت رو به بهترین شکل انجام بدی. اون وقت حتی اگه شکست خوردی ، وجدانت راحته که تلاش کردم و نشد. کل مجموعه عوامل و پارامترهای دور و بر ما مثل بازیگر و قصه خوب و تیم حرفه ای نشون می ده کارمون با استقبال رو به رو می شه ولی واقعا قابل پیش بینی نیست که چقدر. به شرایط ، ساعت پخش و البته کار بقیه همکارانی که تلاش می کنند بستگی داره . فکر می کنم رقابت تنگاتنگی داشته باشم .»سر و کله افشین سنگ چاپ که حسابی از غیبت مقدم شاکی شده ، پیدا می شود و گفتگو را قطع می کند. خود مقدم ، یک دهم او هم نگران نیست. می رویم سالن پایین برای ضبط سکانسی که عبدالرضا اکبری و غزاله جزایری در آن بازی دارند. مقدم دوباره می نشیند پشت مونیتورش به تخمه شکستن ، جوری که انگار دارد یک فیلم سینمایی یا مسابقه فوتبال می بیند. این نشان می دهد او چقدر با آرامش کارش را انجام می دهد.

هیچ وقت تهیه کننده نمی شوم


کارگردان «اغماء» یکی از پرکارترین و موفق ترین کارگردان های تلویزیونی است که پس از سریال «نرگس» خیلی بیشتر و بهتر شناخته شد و حالا هم بزنم به تخته ، به دلیل علاقه تهیه کننده ها به کار با او، کمتر بیکاری را تجربه می کند: «خب دلیلش رو باید اول از تهیه کننده ها بپرسید ولی فکر می کنم چند تا دلیل شفاف و مشخص داره.
حرفه ما بخشی را هم به عنوان سرمایه گذاری و صنعت دارد که از پروسه هنری اش خارج نیست. امنیت مالی و مادی هر طرح و این که بشه با بودجه ای که به اون اختصاص داده می شه ، به سرانجامش رسوند تا کار به تعطیلی و بی پولی و اصلاح برآورد نخوره ، یکی از مهمترین پارامترهاست. من جزو اونایی هستم که اسمش دررفته سروقت شروع می کنه و بموقع تموم می کنه و به مشکل مالی برنمی خوره».
گروه خوب و منسجم هم عامل دیگری است که به مقدم در رسیدن به هدفش کمک می کند:«بچه هایی که در طول این سالها جمع کرده ام ، حسابی با هم هماهنگ شده اند و سلیقه همدیگر را می شناسند. ضمن این که حاشیه ها و مسائل فرعی خیلی کمی دارند اتفاقا تهیه کننده ها هم با اشتیاق از این تیم استقبال می کنند. چون می خوان کارشون خوب جلو بره».
با این حال ، از نظر او تهیه کنندگی مشکلات و حواشی خاص خودش را دارد که او به هیچ وجه نمی خواهد درگیرش بشود.



جابر تواضعی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها