قائمیان درباره نقش سرهنگ بهادری اینطور میگوید: «چالش بسیار زیادی در اجرای این شخصیت داشتم. خیلی برایم مهم بود که خاکستری یا منفی بودن این شخصیت را چطور نشان دهم. تلاش زیادی کردم این اتفاق بیفتد وخوشحالم که نظر مخاطبان هم نشان ازرضایت دارد.» این بازیگر در تازهترین نقشآفرینی خود در تلویزیون، درقامت سرهنگ بهادری ظاهر شده تا لایههای یک شخصیت خاکستری وپیچیده رابه درستی به مخاطب نمایش دهد.اودرگفتوگوی خود با جامجم از فراز و فرود نقش سرهنگبهادری درسریالسرزمین مادری میگویدکه بهگفتهخودش، ازلذتبخشترین تجربههای کاریاشبوده است.
وقتی قصه سریال سرزمین مادری شروع شد و مخاطب شخصیت سرهنگ بهادری را میبیند، کاملا مشخص میشود که وجوه این شخصیت، خاکستری است؛ یعنی مهربانی در کنار نظامی بودن او، قابل درک است. به مرور بعد از فوت عمهخانم مخاطب وجوه دیگری از شخصیت سرهنگ بهادری را میبیند. وجوهی که حتی بیرحمانه با رهی برخورد میکند، دستور قتلش را میدهد و مقابله با برادرش محمودرضا هم، علنیتر میشود. در عین حال، وجوه خاکستری شخصیت او، کمکم به سمت منفی حرکت میکند. قطعا این مدل پرداختن به شخصیت، کار شما را سخت میکرده. سوالی که دارم این است؛ برای رسیدن به این صحنهها، چقدر به فیلمنامه اکتفا کردید و چقدر تجربیات خودتان بوده است؟
اولین نکتهای که باید بگویم این است که علیرضا طالبزاده یک فیلمنامه درجه یک برای سرزمین مادری نوشته و وقتی فیلمنامه را میخوانید، بدون این که تصویری را مقابل خودتان ببینید، میتوانید روایت آن را به شکل تصویری مشاهده کنید. این سریال و فیلمنامهاش تاریخ معاصر ما و یک کتاب تاریخی است. اما در مورد سرزمین مادری و سرهنگ بهادری، اتفاقاتی افتاد که چند سال جلوی پخش آن گرفته شد و به نظرم سهوی بوده و نمیتوانسته عمد در کار باشد. سرزمین مادری کار ارزندهای است که دوباره روی آنتن رفت تا بیشتر از این، وقفه به آن نیفتد. این سریال تاریخ ایران را نشان میدهد و سریال فاخری است. حتی من پیشنهاد میکنم فیلمنامه این سریال، چاپ شود.در رابطه با سرهنگ بهادری باید این را بگویم که چالش بسیار زیادی در اجرای این شخصیت داشتم. خیلی برایم مهم بود که خاکستری یا منفی بودن این شخصیت را چطور نشان دهم. تلاش زیادی کردم این اتفاق بیفتد و خوشحالم که نظر مخاطبان هم نشان از رضایت دارد. همیشه حسرت این را میخوردم که حیف است و کل کار باید دیده شود. بهرام دهقانی که موتور درجه یک سینمای ایران است، اوایل و در فاز اول تدوین در کنار تیم بود و به من میگفت: فرهاد شخصیت خیلی کثیفی را به نمایش گذاشتهای! خیلی سخت بود که اولش نشان ندهیم شخصیت سرهنگ در ادامه، چطور خواهد بود و کمکم لایههای درونی این فرد را نمایش دهیم. باید از تلاشها و هدایت آقای تبریزی و سیدجمال حاتمی تشکر کنم. جادارد یادی از زندهیاد بیتا فرهی داشته باشم. با درگذشت زندهیاد خانم بیتا فرهی ستارهای دیگر از عالم سینما و تلویزیون خاموش شد که در نقشآفرینی با صدایی خاص و توانمندی بیبدیل شهره بود. در عین حال، علی شادمان بسیار خوب بازی کرد. همه بازیگران و عوامل پشت دوربین و جلوی دوربین، خوب کار کردند چون فیلمنامه به شیوهای بود که همه به سریال علاقه پیدا میکردند.
پس نقش سرهنگ بهادری ابتدا خاکستری بود و بعد، به سمت منفی شدن رفت؟
بله، از همینجا شروع شد که کل این شخصیت را در همان ابتدا عیان نکنیم چون روابط خانوادگی و برخی شخصیتهای دیگر باعث میشد که سرهنگ به سمت توحش پیش برود و بخواهد یک نوجوان مثل رهی را آزار دهد. البته آن روابط خانوادگی، لایههای دیگری هم داشت اما نمودش با سرهنگ بهادری بود.
یک نکته دیگر حضور سرهنگ بهادری در بدنه حکومت است که هم نظامی و هم نماینده است. اما به جای این که از بدنه حکومت حمایت کند، منافع شخصی خود را اولویت قرار میدهد. حتی این را در دیالوگهایی که دارد نشان میدهد و انگار بدش نمیآید که شاه را ترورکند. وقتی هم که رزمآرا ترور میشود و میخواهد با همسرش صحبت کند، یک لحن دلسوزانه دارد. در واقع ما در مورد شخصیت سرهنگ بهادری، مدام با چندوجهی بودن آن در سکانسهای مختلف روبهرو هستیم. این برای مخاطب جالب است که بالاخره کدام طرفی است. در این صحنهها خودتان چه چالشی داشتید که این تغییرات را در شخصیت به نمایش بگذارید و یکجا لحن دلسوزانه و یک جا مقتدرانه صحبت کنید؟
بزرگترین خوشبختی برای هر بازیگر و در هر زمانی که شخصیت و نقشی به او پیشنهاد میشود، این است که این نوع شخصیت چندگانه را داشته باشد. موقعیتهای حسی مختلفی که وجود دارد، بازیگر را به چالش میکشد و روی یک خط خیلی باریک یا حتی یک تار مو باید حرکت کند. اگر بتواند از پس آن برآید، بهترین لحظه زندگی آن بازیگر است. در واقع بازیگر دنبال این میگردد که این موقعیتهای حسی را چطور ارائه کند که مخاطب جذب او شود. اینقدر فعال بودم و در عینحال بخشی از فیلمبرداری در تابستان بود که عرق میریختم و وزن کم کردم. خدا را شکر میکنم که توانستم از پس کار برآیم و امیدوارم همینطور باشد که گفتید. در واقع این موقعیتها خیلی به من کمک میکرد. نشان دادن بالا و پایین و شرایط خاص این نقش باعث شد که لذتبخشترین دوران کاریام را تجربه کنم. هم باید طوری بازی میکردم که مابهازای بیرونی داشته باشد و هم اتفاق درست، سرجای خودش بیان شود.
بعد از سرزمین مادری، ما در سریالهای مختلفی شاهد بودیم که نقشهای بهظاهر مشابه را با خزیدن داخل نقش، به یک کاراکتر متفاوت تبدیل میکنید. یعنی وقتی کلیت نقشهای شما را که نگاه میکنیم، بهظاهر شباهتهایی به هم دارد اما نمیتوانیم بگوییم هیچکدام شبیه دیگری است. خودتان این را چطور دیدید؟
سه نقش به من پیشنهاد شد؛ یکی «نسل سوخته» بود و بعد از آن دو کار دیگر در همان لباس و فرم بازی کردم. با اینحال هیچکس نمیتواند بگوید این سه نقش با هم یکی است. زمانی یکی از فرماندهان نیروی انتظامی خیلی بزرگوارانه احترام نظامی به من نشان داد و گفت: نیروی انتظامی با این نوع کاری که انجام میدهید از شما تشکر ویژه میکند. این را میخواهم بگویم که اجرای این شخصیتها از هم متفاوت بود. در واقع تیپ نیست. اینکه شما هم به چند مورد از این شخصیتها اشاره کردید، باید بگویم که هیچکدام نسبت به هم - حتی در یک جا- شبیه نیست. تنها شباهت این است که فرهاد قائمیان آن را بازی میکند. مثلا در سریال یادآوری، شخصیتی بود که مجبور بودم به دل آن بروم. نمیتوان گفت که آن بازپرس با این بازپرس شبیه به هم است چون هر دو بازجویی میکنند؛ کما اینکه وقتی دوربین سریال بازپرس پشت در اتاق حامد است، او را در حال صحبت میبینیم اما در واقعیت، در حال بازجویی است. در عینحال نمیتوان گفت بازجویی میکند. این مدل بازی در اجرا اتفاق میافتد. هیچکدام از این شخصیتها حتی نزدیک به هم نیستند و فقط حضور بازیگری به نام فرهاد قائمیان در آنها مشترک است. لایهلایه بودن یک نقش را خود بازیگر بیرون میکشد. نقشهای بازپرس و یادآوری هیچ سنخیتی با هم ندارند و جدا هستند. با این حال، نقشم در یادآوری به نوعی بود که در خاطر میماند. بازپرسی که دنبال قانون و اجرای آن است و در عینحال، حس بزرگی او را آزار میدهد که خواهرش را کشتهاند. کمکم متوجه میشود و آنوقت، دیگر آن فرد قبل نیست. گاهی اینطور میگویند که من با این لایهها خوب برخورد و بهدرستی اجرایش میکنم. در کل میخواهم تاکید کنم که هیچ شباهتی بین این نقشها وجود ندارد؛ یعنی اصلا شباهت نیست. شاید در ظاهر شبیه باشد اما از لحاظ اجرا و تاثیرگذاری متفاوت است.
شما قبل ازسریال سرزمین مادری، سریال شهریار راباکمال تبریزی کارکرده بودید. آقای تبریزی کارگردانی مؤلف و حرفهای است. سؤالم این است که چقدر دست شما در سریال سرزمین مادری باز بود تا چندوجهی بودن نقش سرهنگ را بازی کنید؟
خدا را شکر میکنم که به من عنایت داشته تا با کارگردانان خوب کار کنم و حداقل با هر کدامشان در سه اثر- چه سریال و چه سینمایی– همکاری داشته باشم. همه این کارگردانها، مؤلف بودند و بازیگرشان را میشناختند. بهنظرم آقای تبریزی هم در پیشنهاد نقش به من، فکر شده عمل کرده بودند. یعنی اینطور نبود که چون فرهاد قائمیان لباس نظامی در چند کار داشته، نقش سرهنگ بهادری را بازی کند. به نظرم حس میکردند که این لایهها را میتوانم اجرا کنم. من اندیشه آقای تبریزی را در بخشهای مختلف سریال سرزمین مادری بهخوبی احساس میکردم. وقتی برای بازی در سرزمین مادری دعوت شدم، فیلمنامه را خواندم و احساس کردم نقش، چالش بسیاری برایم دارد و این نقش، جای کار زیادی میتواند داشته باشد. حجم نقش زیاد بود و در عین حال نقش سرهنگ بهادری باید مخاطب را تا آخر میکشاند. خدارا شاکرم که این کارگردانان بزرگ همیشه به من میدان داد تا بتوانم در همان روز اول و سکانسهای اول، کار را درست ارائه کنم. این نکته را هم بگویم که باورم این است همه فیلمها و سریالها ساخته شده و ما به عنوان عوامل تولید به آن تجسم میدهیم. بهنظرم فیلمها ساخته شده و ما انتخاب میشویم که به آن محدوده برویم و به آن تجسم بدهیم. آقای تبریزی مثل دوستان دیگر این فضا را به من داد.به یاد دارم یک دیالوگ طولانی و سخت داشتم. بالا و پایین کردن این حسها خیلی خاص بود. در عین حال، فشار زیادی داشتم و باید این لحن را درست ادا میکردم. میگفتم صبر کنید و هنوز موتورم روشن نشده. میگفتم کاش فرصتی بدهند تا خودم را جمع کنم. بعد آقای تبریزی با شوق و شور میگفت:« فرهاد همین است و همین را جلو برو» و به من اعتماد و اطمینان خاطر میداد که حواسش هست. گاهی هم فقط با یک کد یا یک حرکت صورت، میگفت مورد تاییدش است و همه اینها باعث میشد بتوانم دوباره فضا را پیدا کنم. وقتی فیلمنامه پیشنهاد میشود و پشتش یک کارگردان خوب است که حتی با یک کد بازیگر را هدایت میکند، کار درست و خوبی اجرا میشود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم