کتاب «آقای ایرانشهر»، روایتی از خاطرات حضور رهبر معظم انقلاب در دوران تبعید به ایرانشهر است که این کتاب به قلم رحیم مخدومی به زیور طبع آراسته شده است.مراسم رونمایی از این کتاب در چهاردهمین همایش خورشید ولایت و در سالن همایشهای شهید سلیمانی دانشگاه ولایت شهرستان ایرانشهر با قرائت یادداشتی از رهبر معظم انقلاب رونمایی شد.
متن این یادداشت به این شرح است:
بسمه تعالی
«نگارش و تخیل آقای مخدومی، جذاب و دامنهدار است. طبق معمول درباره این حقیر مبالغه و بزرگنمایی شده است. خاطره انس با مردم مهربان ایرانشهر برای من فراموش شدنی نیست ولی این کتاب آن را برجستهتر کرد، گرچه بخشهای زیاد و شاید بیشتر رویدادهای آن دوران ناگفته مانده است.»
دیماه ۱۴۰۲
کتاب آقای ایرانشهر بهتازگی در گروه آثار زمستان ۱۴۰۲ وارد بازار نشر شده است.روایتهای آقای ایرانشهر در ۳۸ فصل گردآوری شده که به اینترتیب است: آغاز سفر تحقیقی به ایرانشهر، حکایت چهار واحد مسکونی که تداعیگر پنجره است، دستگیری علمای انقلابی توسط ساواک، ترور فعالان انقلابی توسط گروهکها، اولین دستگیری در بیرجند، خاطرات همسر آقا از هجوم ساواک به منزل، بازداشت در ساواک مشهد، انتقال به ژاندارمری مشهد، تبعید به ایرانشهر، مشهد تا بیدخت، قهوهخانه باغ آسیا، بیدخت تا زاهدان، تلگراف به علما، اجاره منزل درایرانشهر، حکایتها، مزارسردار، زاهدان تا ایرانشهر، حضور در مسجد آل رسول علیهمالسلام، سرکشی، دلجویی و کمک، ارتباط با علمای اهل تسنن، آشنایی با جوان انقلابی، ملاقات(شهید) عبدالحسین برونسی، برنامههای کاری تبعید، ممانعت از ادامه فعالیتها، منطقه سرسبز ریکه پوت، انس و ارادت، تبعیدگاه جدید، محکوم کردن سرکوب تظاهرات مردم یزد، تبعید علی خلخالی به ایرانشهر، سفر به اطراف ایرانشهر، نامه به بانوی انقلابی فاطمه فکور یحیایی، مدیریت بحران، تشکیل ستاد جهادی، پایانی موفقیتآمیز، تبعید به جیرفت، خواب راحت، احیا مسجد جامع جیرفت، سپاسگزاری آقای ایرانشهر از مردم ایرانشهر.
رهبر انقلاب درباره دوران تبعید خود پیشتر گفته بودند: «بنده وقتی در آنجا تبعید بودم، تقریبا کمتر از نصف مردم ایرانشهر سنی بودند، بیشتر از نصف هم شیعه بودند. اینها با همدیگر زندگی میکردند، با همدیگر معامله میکردند، مساجد داشتند، اینها (شیعیان) مسجد آل رسول علیهمالسلام را داشتند، آنها مساجد متعددی داشتند.»
اینکتاب با ۲۵۶ صفحه، شمارگان ۲۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۶۵هزار تومان منتشر شده است.
خدمت به مردم در دوران تبعید
رحیم مخدومی، نویسنده کتاب با بیان اینکه پیشتر سید مهدی حسینی، خاطرات مربوط به تبعید رهبر انقلاب به ایرانشهر را مفصل جمعآوری و با تعداد زیادی از افراد مصاحبه کرده بود، گفت: وی چند سفر به سیستان و بلوچستان و جاهای مختلف داشتند و درواقع یک پرونده مفصل و قطوری از روایات شاهدان جمع آوری شده بود. دنبال نویسندهای میگشت که این اطلاعات را بنویسد و به من پیشنهاد داد و چون غالبا خودم تحقیق میدانی انجام میدهم که بتوانم حق مطلب را ادا کنم علاوه بر این پرونده محتوایی، تمام کتبی که در این رابطه به چاپ رسیده بود؛ مثل خون دلی که لعل شد، بر تبعید، شرح اسم و... را بررسی کردم و بعد هم خودم برای دیدن مکان، راویان و مصاحبه با آنها سفرهایی را به منطقه داشتم. اینها انجام گرفت و این کتاب تالیف شد. دراین کتاب با افرادی مصاحبه شده، مطالبی که درکتب قبلی نبوده دراین کتاب آمده است؛ علاوه بر اینکه گونه ادبی این کتاب هم متفاوت است. خیلی از مطالبی که در آن کتب یا دیده نشده یا خیلی ضعیف دیده شده، اینجا مطرح شده است چون براساس رویکردی که داشتیم، بعضی منابع را جدیتر دیدیم و به همین دلیل تفاوت ماهوی با آثاری که قبلا کار شده است، دارد.
وی درباره محتوای کتاب توضیح داد: ما فردی را داریم نشان میدهیم که پیش از آنکه شهرتی داشته باشد، پیش از آنکه مسئولیت داشته باشد، یک خصلتی در وجودش است و این خصلت راهگشای بسیاری از بنبستها و حلال بسیاری از مشکلات است. این خصلت وقتی در جایی قرار میگیرد که همه از نشدنها حرف میزنند. این خصلت نشان میدهد که شدنی است و گرههای کور را میشود باز کرد. به همین دلیل خیلی زود انس و الفتی با مردم برقرار میشود و مردم با آن فطرت پاکی که دارند با ذوق و اشتیاق، ایشان را به آقایی میپذیرند و این عنوان و این عبارت را خودشان به کار میبرند، یعنی کسانی که در واقع با عملکرد مواجه هستند نه با حرف و شعار.
وی در ادامه افزود: از آن لحظهای که ایشان پا در ایرانشهر میگذارند با این نگاه وارد میشوند که چگونه به این مردم خدمت بکنم، چگونه دستگیری بکنم، چگونه گرهی را باز بکنم. بعد گویا این حادثه سیل ایرانشهرهم این را به اوج خودش میرساند؛ یعنی درشرایطی که بحران بهحدی رسیده که لاینحل جلوه میکندورژیمطاغوتکه همه پستها، امکانات، موقعیتها و... در اختیارش است هیچ کاری نمیتواند بکند و فقط تماشاچی ودست روی دست میگذارد، یک تبعیدی که غریب هم است با دست خالی این گره کور را خیلی زیبا و آسان باز میکند و این آقایی به اوج خودش میرسد بهگونهای که ساواک احساس خطر میکند از وجود چنین شخصیتی در ایرانشهر. چرا؟ چون مردم یک اقبال و اشتیاق عجیبی به این شخصیت نشان میدهند و این اقبال نزدیک است که تبدیل به یک انقلابی در ایرانشهر شود.
تبعید در تبعید
برخورد رژیم شاه با محبوبیت آیتا...خامنهای درمنطقه نیز بخشی ازموضوعات مورد اشاره کتاب است. مخدومی در اینباره گفت: ساواک در این موقعیت دو ترفند به کار میبرد؛ یکی این است که خیلی سادهلوحانه فردی نفوذی را میفرستند خدمت تبعیدیها ازجمله آقا تا با زبان خود اینها بگوید که شماها میتوانید اعتراض بکنید به این تبعید و ممکن است اعتراض شما مورد موافقت واقع شود و تبعید را لغو کنند. آقا در اینجا پاسخ زیبایی دارند که میگویند نه اتفاقا جای ما خیلی خوب است. اینها میبینند که با این ترفند نمیتوانند این اتفاقی که دارد رقم میخورد در ایرانشهر را خنثی کنند، بهناچار دست به «تبعید در تبعید» میزنند.البته در روز روشن نمیتوانند این کار را بکنند. جلوی چشم مردم اقدام نمیکنند چون بهشدت وحشت دارند. مخفیانه این حکم صادر میشود و نیمهشب میآیند محل اسکان حضرت آقا، ماشین آماده است تا دور از چشم مردم، ایشان را در تاریکی سوار کنند و تبعید شود به جیرفت. یعنی در واقع یک مبارزه ناهمگون، یک طرف صاحب مکنت و قدرت و پست و مقام و عده و عُده و لشکر و اینها، یک طرف با دست خالی منتهی با آن توکلی که به خدا و اعتمادی که به مردم دارد.مخدومی درباره فرم ارائه محتوای کتاب، گفت: یک گونه ادبی نویی به کار رفته و آن سفرنامهای است که در دل خودش تاریخ شفاهی و خاطره شفاهی را دارد روایت میکند. درواقع همهاش مستندنگاری است، منتها این مستندات در قالب سفرنامه محقق گنجانده شده.