دلنوشته یک جنگلبان:

جنگلبان تنهاست

گزارش تپش از قتل جنگلبانان توسط غارتگران منابع طبیعی

محافظان بی‌ادعای جنگل

در تازه‌ترین حوادث مربوط به مرگ جنگلبانان، یک جنگلبان ۳۸ساله به نام حسن کابوسی که از نیروهای یگان حفاظت منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان کردکوی استان‌گلستان بود در اثر شلیک گلوله در منطقه درازنو کشته شد.
کد خبر: ۱۴۳۵۷۶۴
نویسنده لیلا حسین زاده  - تپش
 
باانتشار خبر کشته شدن این جنگلبان، انگار داغ دل بسیاری از ساکنان شمال کشور و جنگلبانان تازه شد و خیلی‌ها این سؤال را پرسیدند که چرا به امنیت جنگلبانان توجهی نمی‌شود. دو روز بعد از این ماجرای تراژیک، پلیس دو مظنون را دستگیر کرد اما یکی از مظنونان به تناقض‌گویی افتاد و در اعترافات خود به پلیس مدعی شد با جنگلبان کشته شده آشنا بوده و روز حادثه، گلوله به‌صورت سهوی از اسلحه او شلیک و باعث مرگ جنگلبان شده است.
 رمضان کابوسی، پدر این جنگلبان هم در گفت‌وگو با رسانه‌ها گفته بود من قاتل را از قدیم می‌شناختم و با هم به جنگل می‌رفتیم. متهم و پسرم از دوستان قدیمی یکدیگر بودند و همیشه با هم برای گشت‌زنی به جنگل می‌رفتند. روز جمعه با هم به گشت‌زنی رفته بودند که ظاهرا گلوله اشتباهی از اسلحه او شلیک شده و به پسرم خورده بود.
 او در ادامه صحبت‌هایش این را هم اضافه‌کرده بود که این دو نفر هیچ مشکلی با هم نداشتند و عمدی در کار نبود. 
اما سرهنگ مجید ذکریایی فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی مازندران روایت دیگری از جان باختن کابوسی دارد: «حضور این جنگلبان در منطقه جنگلی «بازیارخیل» خارج از ماموریت ‌کاری بود و هیچ ارتباطی با صیانت از منابع طبیعی و جنگل نداشته است. علت قتل این نگهبان منابع طبیعی توسط نیروی انتظامی در دست بررسی است و به‌زودی اطلاع‌رسانی می‌شود.»
 
قتل یکی از خوشنام‌ترین و شجاع‌ترین جنگلبانان ایران
قبل از کابوسی، جنگلبانان دیگری هم در مسیر حفظ و حراست از منابع طبیعی ازجان خود گذشته‌اند. ناصر پیروی یکی ازهمین جنگلبانان است ‌که هفتم اردیبهشت‌ماه۱۳۸۴ به‌دست قاچاقچیان چوب و زمین‌خواران کشته شد. اوعلاوه بر جنگلبان بودن، رئیس اداره منابع طبیعی ماسال هم بود. پیروی چنان جدیتی در کارش داشت که پس ازقتلش، به اولقب «شهید مبارزه با مفاسد اقتصادی» دادند. از پیروی به‌عنوان یکی از خوشنام‌ترین و شجاع‌ترین جنگلبانان ایران هم نام برده می‌شود که حاضر نبود هیچ امتیازی به قاچاقچیان چوب و رانت‌خواران بدهد. 
به گفته یکی از متهمان این جنایت در آن سال‌ها، پیروی مرد سرسختی بود و نسبت به جنگل حساسیت خاصی داشت: «‌من و همدستانم بر سر مالکیت بخشی از جنگل با جنگلبانی ‌کشمکش داشتیم و پیروی مقابل ما ایستاده و حاضر به عقب‌نشینی نبود، برای همین تصمیم گرفتیم او را از سر راه‌مان برداریم. طبق نقشه، چهار نفر از همدستانم در جاده رشت – ماسال لباس نظامی پوشیده و یک پست ایست‌بازرسی قلابی راه انداختند. وقتی پیروی می‌خواست از خانه‌اش به جنگلبانی برود، همدستانم او را متوقف‌ کردند. پیروی فکر می‌کرد پلیس هستند و برای همین با آنها همکاری‌کرد اما همدستانم او را به زور سوار خودرو کردند و به کلبه‌ای در جنگل‌های ضیابر صومعه‌سرا بردند. آنجا پیروی را کتک زدیم و پس از بی‌حال شدنش، سرش را با تیغ موکت‌بری از تن جدا کردیم. بعد برای این‌که جسدش توسط پلیس پیدا نشود، همان‌جا رهایش ‌کردیم.»
برخلاف پیش‌بینی‌های جنایتکاران، دو روز بعد جسد پیروی پیدا شد و با همکاری پلیس آگاهی تهران و رشت، شش متهم این جنایت شناسایی و دستگیر شدند. دادگاه، متهم ردیف اول و دوم را به اتهام قتل پیروی به اعدام و به اتهام شرکت در آدم‌ربایی به پنج سال حبس محکوم کرد. سه متهم بعدی هم به اتهام آدم‌ربایی به ۱۵ سال حبس محکوم و در نهایت متهم ردیف ششم به‌دلیل ‌نبود ادله کافی، تبرئه شد. قاتلان آذر همان سال در رشت اعدام شدند. 
خردادماه سال ۱۳۹۵ هم جنگلبان فضل‌ا... علی‌پور ۴۳ ساله و اهل روستای آهودشت چمستان از شهرستان‌های استان مازندران در اثر شلیک گلوله کشته شد. ماجرا از این قرار بود که روز حادثه، دو نیسان که بار چوب داشتند، در حال خروج از جنگل بودند که علی‌پور و همکارانش، راه خروج قاچاقچیان چوب را بستند. قاچاقچی‌ها که از برخورد جنگلبانان به‌شدت عصبانی شده بودند، با اسلحه شکاری و گلوله چهارپاره به شکل مستقیم به طرف نیروهای منابع طبیعی شلیک کردند که در این درگیری علی‌پور کشته شد و فرمانده یگان منابع طبیعی شهرستان نور و یک جنگلبان دیگر زخمی و به بیمارستان منتقل شدند. پاسگاه انتظامی چمستان نور به محض اطلاع از این جنایت وارد عمل شد و تعدادی از قاچاقچیان را دستگیر کرد. 

نه امنیت داریم و نه تجهیزات دفاعی
فلاح، یکی از نیروهای حفاظتی منابع طبیعی شهرستان کردکوی در مورد امنیت جنگلبانان به تپش می‌گوید: «‌به نظر من، مظلوم‌ترین قشر، جنگلبانان و محیط‌بانان هستند. تنها سلاحی که ما داریم، فقط همین یک تبر است، اما حق نداریم از آن برای دفاع از خودمان استفاده کنیم و فقط یک جور عصای دست است. قاچاقچیان هم این موضوع را می‌دانند و برای همین با خیال راحت و آشکارا به جنگل می‌آیند، به ما فحاشی می‌کنند، هر کاری دل‌شان بخواهد انجام می‌دهند و هیچ‌کس هم نیست از ما دفاع کند. نه گاز اشک‌آور داریم، نه شوکر و نه هیچ تجهیزات دیگر. من دو نفر را در همین منطقه خودمان سراغ دارم که پایپ شیشه بغل دست‌شان است، اسلحه شکاری روی دوش‌شان و با اره دستی درختان را قطع می‌کنند. ما زن و بچه و زندگی داریم. به‌طور مستقل نمی‌توانیم وارد عمل شده و با این افراد درگیر شویم و برای خودمان دشمن‌تراشی کنیم. نیروهای امنیتی و انتظامی در این زمینه باید به ما کمک کنند.»
او در حالی‌که در مراسم خاکسپاری همکارش حسن کابوسی حضور دارد، ادامه می‌دهد: «تمام رؤسای ما از این مشکلات خبر دارند اما نمی‌دانم چرا هیچ اقدامی انجام نمی‌شود. شرایط به‌گونه‌ای است که انگار منابع طبیعی را به‌حال خود رها کرده‌اند. تنها ارگانی ‌که پایین‌ترین حقوق و مزایا و امنیت را دارد، ما هستیم. اگر آتش‌سوزی رخ دهد، کل جنگلبانان باید به منطقه بروند. من با ۱۲ سال سابقه کار، شب و روز کار می‌کنم اما کل دریافتی‌ام هشت میلیون تومان است. نه شب‌کاری، نه تعطیل‌کاری نه جمعه‌کاری، هیچ مزایایی به ما تعلق نمی‌گیرد. نه امنیت داریم و نه هیچ تجهیزاتی در اختیار ما قرار می‌گیرد. با این شرایط مشخص است که قاچاقچیان به‌راحتی در منابع طبیعی جولان می‌دهند و جان جنگلبانان را می‌گیرند.»
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها