خودت را معرفی کن.
محمود ۵۰ ساله هستم.
سابقه داری؟
خیر.
چرا دست به سرقت زدی؟
مشکل مالی داشتم و مغازه بسیار طلا داشت و برای صاحب طلافروشی مشکلی پیش نمیآمد.
صاحب طلافروشی را میشناختی؟
خودم آنجا کار میکردم. کارمند طلا فروشی بودم.
نقشه سرقت را چگونه کشیدی؟
با همکاری دوستم و یکی از اقوام.
چگونه سرقت کردید؟
نیمه شب وارد طلافروشی شدیم و طلاها را سرقت کردیم. بعد هم هارد دوربینها را با خودمان بردیم.
بعد از سرقت چکار کردید؟
طلاها را به خانه یکی از اقوامم بردم و مخفی کردم تا آبها از آسیاب بیفتد و بعد بفروشم.
موفق به فروش هم شدی؟
نه. سر یک هفته آمدند و دستگیرم کردند. مجبور شدم یوروها و طلاها را پس بدهم. میخواستم با فروش طلاها زندگی راحتی برای خودم درست کنم. آخر عمری بدون پول بودم و نمیخواستم اینطوری ادامه دهم.
می دانی چه میشود؟
تمام آبرویم رفته و باید الان در زندان بمانم. انگشت نمای فامیل و دوستان شدهام. نمیتوانم در چشم صاحب طلافروشی نگاه کنم.
شیشه میکشیدم و نمیفهمیدم چه کردم
با انگیزه آزار و اذیت زنان و دختران و در پوشش راننده مسافربر ،پس از سوار کردن زنان از مسیر اصلی خارج و نقشه شیطانیاش را اجرا می کرد. او در آخرین شکارش ناموفق بود و زن جوان خودش را از خودرو به بیرون پرتاب کرد و کلید دستگیری مرد جوان را به پلیس داد تا خیلی زود از سوی ماموران پلیس غرب استان تهران شناسایی و دستگیر شود. در ادامهرگفتگو با مرد شیطان صفت را میخوانید.
خودت را معرفی کن.
نادر ۲۸ساله هستم.
سابقه داری؟
بله. چندبار به اتهام مواد مخدر و سرقت زندان رفتم.
اعتیاد داری؟
بله. درحال حاضر شیشه مصرف میکنم.
به چه اتهامی دستگیر شدی؟
سرقت و آزار و اذیت زنان.
طعمههایت را چگونه انتخاب میکردی؟
با پرایدم در خیابان پرسه میزدم و زنان را در پوشش مسافرکش سوار کرده اما تغییر مسیر میدادم و در نقاط تاریک و خلوت، نقشهام را عملی میکردم.
چند نفر را مورد آزار و اذیت قرار دادی؟
یادم نمیآید.
بیشتر در کدام نقاط به این کار دست میزدی؟
در شهرهای غرب استان تهران، ولی بیشتر در شهریار بود.
نمی ترسیدی دستگیر شوی؟
من شیشه میکشیدم و حالت عادی نداشتم. برایم هم مهم نبود در آن لحظه چه اتفاقی میافتد.
بعد از نقشه شیطانی چه میکردی؟
کیف و تلفن همراه زنان را میگرفتم و از خودرو به بیرون پرتشان میکردم.
اموال سرقتی را چه کردی؟
اموال را میخواستم بفروشم اما قبل از فروش دستگیر شدم.
چگونه دستگیر شدی؟
یک زن از خودرو بیرون پرید و توانست از دستم فرار کند. او شماره خودرو را به پلیس داد و گیر افتادم.
می دانی چه بلایی سر زنان آوردی؟
خیر. آن زمان اصلا نمیفهمیدم چکارمی کنم. بعد ازکشیدن شیشه از خود بیخود میشدم.
می دانی چه مجازاتی در انتظارت است؟
خیر. شاید چندسالی به زندان بیفتم.
ولی تو زندگی زنان و دختران را سیاه کردی؟
نمی خواستم اینگونه شود و متاسفم. نمیدانم چه بگویم.