همه چیز درباره فیلمی که تصویر واقعی از جریان نفوذ را عرضه کرده است

ضد؛ کالبدشکافی یک معمای تاریخی

بالاخره بعد از دو سال وقفه که هنوز هم بسیاری علت آن را نمی‌دانند، انتظار علاقه‌مندان به فیلم‌های سیاسی بر پایه مستند به پایان رسید و فیلم «ضد» از آثار تحسین شده چهلمین جشنواره بین‌المللی فجر که توانست نامزد دریافت هفت سیمرغ و برنده دو سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد و بهترین طراحی صحنه شود، بر پرده سینما هویدا شد.
بالاخره بعد از دو سال وقفه که هنوز هم بسیاری علت آن را نمی‌دانند، انتظار علاقه‌مندان به فیلم‌های سیاسی بر پایه مستند به پایان رسید و فیلم «ضد» از آثار تحسین شده چهلمین جشنواره بین‌المللی فجر که توانست نامزد دریافت هفت سیمرغ و برنده دو سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد و بهترین طراحی صحنه شود، بر پرده سینما هویدا شد.
کد خبر: ۱۴۳۴۸۴۶
نویسنده علی رحیمی - گروه فرهنگ وهنر

فیلمی که امیرعباس ربیعی در آن تلاش دارد همانند اولین فیلمش «لباس شخصی» روایتگر روز‌های آشفته سال‌های آغازین انقلاب باشد. روز‌هایی که اگر درایت رهبران انقلابی نبود در هر لحظه‌اش احتمال بروز یک جنگ داخلی بسان آتشی زیر خاکستر قابل رصد بود و بی‌شک اگر امروز نام ایران به مفهوم واقعی و همه وسعت جغرافیایی‌اش شنیده می‌شود ماحصل همین درایت‌هاست.
 
آشنایی مخاطبان با واقعه تاریخی از ایران معاصر 
داستان، حول محور واقعه انفجار دفتر حزب جمهوری در ۷تیر۱۳۶۰ می‌چرخد. حادثه تاسف‌بار و سوال‌برانگیزی که هنوز هم زوایای پنهان آن هویدا نشده و ابهامات زیادی در حول و حوش آن وجود دارد و در نهایت شهادت ۷۲ مسئول ارشد ایران از جمله رئیس دیوان عالی کشور، ۲۷ نماینده مجلس شورای اسلامی، چهار وزیر و ۱۲ معاون وزیر را در پی داشت. به عبارتی شفاف‌تر، واقعه‌ای که در نهایتش قله هرم حکومت ایران هدف قرار گرفته شد و زخم کاری جبران‌ناپذیری بر پیکره حکومت تازه تاسیس وارد شد. با این تعریف ضد از سه منظر قابل توجه است، اول آن‌که تلاش دارد یک واقعه خاص تاریخی را که گرد‌فراموشی بر آن نشسته و، چون معمایی سر به مهر بی‌پاسخ مانده است را از دل تاریخ بیرون کشد و کالبدشکافی کند. ازسوی دیگر ربیعی در ضد مانند لباس شخصی که به معرفی گروهک توده در سال۵۷ نقب می‌زند، گروهکی دیگر را زیر ذره‌بین می‌برد و مخاطب در آن با گروهک مجاهدین خلق که از آغازین سال‌های انقلاب تلاش کرد به انحای مختلف شکوه و منزلت ایران را به چالش بکشاند، آشنا می‌شود. به همین دلیل هم گرچه تمرکز ضد بر حادثه هفتم تیر است، اما مخاطب در آن همراه با قصه به دل سازمان مجاهدین خلق دارد و با افکار پلید آن‌ها آشنا می‌شود و گفتمان آن‌ها را به اندازه یک تلنگر سینمایی درک می‌کند.
 
جریان نفود در دل قصه‌ای دراماتیک 
سومین منظرگاهی که زیر ذره‌بین نویسنده و کارگردان ضد قرار می‌گیرد و تلاش زیادی نیز برای نمایش آن به دور از شعارزدگی و قضاوت می‌شود، جریان نفوذ است. جریانی که همچون وصله‌ای جداناپذیر سال‌هاست بر بدنه حاکمیت چسبیده و هیچ‌گاه از آن جدا نبوده است. جریانی که حتی در اکران این فیلم نیز ایجاد اختلال کرد و دو سال تمام مانع از نمایش آن در کنار مخاطبان شد.

محمدرضا شفیعی، تهیه‌کننده ضد توجه به نفوذ را این‌گونه توضیح می‌دهد: «نفوذ زمانی از جنس عملیات نظامی است، گاهی از جنس نگاه فرهنگی. زمانی به نقل از یکی از بزرگان نظام شنیدم که می‌گفتند تا امروز تنها افرادی از سازمان مجاهدین را شناسایی کرده‌ایم که دست به عملیات زده‌اند و آن‌ها که وارد فاز عملیاتی نشده‌اند را هنوز نمی‌شناسیم! این نکته را به نقل از یکی از سران نظام شنیدم که در دیدار با مسئولان امنیتی این نکته را مطرح کردند. حتی در ادامه فراتر هم می‌روند و می‌گویند ممکن است در همین جمعی که دارم صحبت می‌کنم هم نماینده‌ای داشته باشند!» مضمونی که یکی ازدیالوگ‌های کلیدی ضد نیز به خوبی بر آن تمرکز دارد. آنجا که شخصیت منافق داستان درمواجهه با دستور مقام مافوق خود درسازمان مجاهدین برای ترور شهید بهشتی، خطاب به او می‌گوید ترور بهشتی هزینه دارد و به‌جای آن روحانی دیگری را باید ترور کنیم. مأمور مافوق در جواب جمله‌ای با این مضمون می‌گوید: «امثال بهشتی آینده این نظام هستند، وگرنه بقیه که بودن‌شون به نفع ماست!»
 
گرگی در میان ما
در حقیقت ضد تلاش می‌کند در فضایی به دور از شعارزدگی این مفهوم را به مخاطب القا کند که همیشه گرگی در میان ما وجود دارد و شخصیت‌هایی مثل کلاهی قرار نیست از بین بروند بلکه از حالتی به حالت دیگر در می‌آیند و تا پوست و استخوان لایه‌های بالای حاکمیت نیز نفوذ دارند. این پیام تیز و برنده فیلم تحسین برانگیز ضد است. موضوعی که امیرعباس ربیعی کارگردان فیلم در یکی از نشست‌های خود بدان تاکید و توجه کرد. او گفت: در تاریخ، ما با مسأله نفوذ درگیر هستیم و عده‌ای سهوا یا عمدا در تلاش هستند آن را جدی تلقی نکنند. به عنوان فیلمساز این دغدغه از لباس شخصی برایم شروع و با ضد ادامه‌دار شد. امیدوارم که در لباس شخصی هم اکران و مسأله نفوذ برای مردم و مسئولان جدی و مهم تلقی شود.

او با اشاره به این‌که ماجرای نفود به راحتی قابل اثبات نیست، اضافه کرد: پس از پژوهش متوجه شدیم مقوله نفوذ یا جاسوس بسیار سخت اثبات می‌شود. کشف و به یقین رسیدن نفوذی بودن یک شخص، بسیار سخت است ولو این‌که اعتراف کند، چراکه می‌تواند با اعتراف بیشتر ما را گمراه نماید. بحثی که مورد پژوهش قرار گرفت این بود که آیا در ترور شهید بهشتی، عاملان دیگری غیر از محمدرضا کلاهی وجود داشتند یا خیر؟ چیزی که احتمالش وجود داشت، اما هیچ‌وقت اثبات نشد.
 
مدیریت بحران رهبران یک انقلاب نو
در نهایت ضد تلاش دارد در ناخودآگاه ذهن مخاطب، توان مدیریت بحران رهبران یک انقلاب نو رسیده را در برهه‌ای حساس که اصلی‌ترین مسئولان آن به شهادت رسیدند واکاوی کند. این وسعت مفهومی، وقتی قرار است به سناریویی برای فیلم تبدیل شود و در یک بسته زمانی محدود مخاطب را به تامل، تفکر و حتی تحقیق مجدد وادارد، بی‌شک نویسنده‌اش را نیازمند یک مطالعه عمیق، توانایی ایده‌پردازی بالا و صرف زمان می‌کند چرا که او از یک‌سو قرار است واقعیت عینی یک حادثه تروریستی با تمام شاخ و برگ‌هایی که - موقعیت جغرافیایی حادثه، نقش و جایگاه ویژه حزب در کشور، شخصیت‌های مطرح حاضر در جلسه، زمان حادثه، بازماندگان، نجات یافتگان و ... - از تنه آن بیرون زده‌اند را بدون کوچک‌ترین دستکاری روایت نماید و در این ورطه علاوه بر توجه به سندیت و اعتبار مدارک، نقشه راه درستی را برای انتخاب، چینش و ترکیب‌بندی این اطلاعات در قالب اپیزود‌هایی که قرار است به روی صحنه روند، برای نگارش درام انتخاب کند. از دیگر سو حادثه در درون خود ابهاماتی به یادگار دارد که سال‌هاست در دل تاریخ مدفون شده‌اند: چرا این حادثه رخ داد؟ چه کسانی در این حادثه نقش داشتند؟ کلاهی که بود؟ چرا این اقدام را انجام داد؟ در حال حاضر او کجاست؟ و سوالات بی‌شمار دیگری که نویسنده و کارگردان تلاش کردند پاسخی شایسته بر اساس مستند‌های موجود به آن‌ها دهند.
 
یک فیلم قابل قبول از سینمای استراتژیک
قصه فیلم سینمایی ضد در یکی از بحرانی‌ترین دوران دهه۱۳۶۰ روایت می‌شود؛ درواقع قصه این فیلم‌سینمایی ازاسفند سال۱۳۵۹ آغاز می‌شود و تا اواخر سال ۱۳۶۰ ادامه دارد. ضد درباره واقعه تروریستی هفتم تیر است و داستان محمدرضا کلاهی را روایت می‌کند؛ مردی که تا امروز مظنون اصلی این واقعه بوده و گفته می‌شود که پس از انجام آن به هلند گریخت. کلاهی چند سال پیش در هلند ترور شد و تا امروز دقیقا قاتلان آن مشخص نیستند و وقایع فیلم ضد نیز بر اساس ده‌ها مصاحبه‌ای که با شاهدان انجام شده پیش می‌رود، اما لزوما نمی‌توانند بر اساس واقعیت باشند و کارگردان هم اصراری بر این‌که قصه فیلم تریلر سیاسی‌اش واقعی است ندارد. فیلم ضد یکی از متفاوت‌ترین آثار سیاسی ایران است چرا که ضدقهرمان فیلم در واقع یک مجاهد است. ما فیلمی را می‌بینیم که همراه با شخصیت اصلی آن به دل سازمان مجاهدین خلق می‌رویم و این موضوع در کمتر فیلم ایرانی به چشم خورده است. 

سینما، بدهکار به تاریخ معاصر
ضد سعی کرده که فقط یک تریلر سیاسی نباشد و یک روایت عاشقانه را نیز به تصویر بکشد. بار عاشقانه فیلم در کنار انبوه پیام‌های سیاسی فیلم به خوبی مخاطب را با خود همراه می‌کند. کار جالب توجهی که کارگردان این فیلم انجام داده پایان‌بندی کاملا متفاوت فیلمش است. پایان بندی‌ای که به ما نشان می‌دهد همیشه گرگی در میان ما وجود دارد و شخصیت‌هایی مثل کلاهی قرار نیست از بین بروند بلکه از حالتی به حالت دیگر در می‌آیند و تا پوست و استخوان لایه‌های بالای حاکمیت نیز نفوذ دارند. این پیام تیز و برنده فیلم تحسین برانگیز است. در نهایت باید گفت ساخت فیلم از تاریخ معاصر ایران اقدام قابل توجهی است، آن هم برای نسل تماشاگر امروز که آن دوره را ندیده و نمی‌شناسد ونهایتا با کتب درسی که غیرحرفه‌ای تنظیم شده‌اند ومستند‌هایی که نتوانسته‌اند ابعاد این موضوعات را به خوبی نشان دهند. سینمای ما به فیلمسازی از آن دوران بدهکار است و ضد تا حد قابل قبولی توانسته وفادارانه داستانی دراماتیک از این دوران روایت کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها