شاید همین موضوع باشد که همچنان کتاب را در سبد فرهنگی اهالی کتاب نگه میدارد. گرچه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یک ماه گذشته آمارهای عجیبی از میزان سرانه مطالعه ایرانیان اعلام کردهاست.(مهمترین تناقض آماری این است که استناد دادههای خود را معرفی نکرده) او گفته میزان سرانه مطالعه ایرانیان بدون احتساب کتب الکترونیک، دعا و ادعیه ۳۵دقیقه در روز است. این گونه آماردهی بیش از آنکه مقابله با خودتحقیری تاریخی جامعه ایرانی در رابطه با کم بودن سرانه مطالعه باشد به نوعی شوخی با این مسأله است اما همواره یکی از مؤلفههای تاثیرگذار در میزان سرانه مطالعه بدون شک قیمت کتاب است. با رشد عجیب قیمت کتابها، حالا باید منتظر باشیم این سرانه (هر چقدر هم که بوده باشد) کاهش پیدا کند. هرچند پیام دیگر افزایش قیمت کتابهای چاپی شاید کوچ اهالی کتاب به اپهای کتابخوان باشد، گرچه بخش قابلتوجهی از این افراد همچنان نسبت به خواندن کتاب روی کتابخوانها دافعه عجیبی دارند اما این مسأله قطعا بهعنوان مزیت افزایش قیمت کتاب نخواهد بود، چرا که اساسا زنده بودن نشرهای ایران وابسته به قدرت خرید اهالی کتاب است و بس. پیام دیگر دادههای تازه منتشر شده این است که به شکل معناداری هر چقدر قیمت کتابها افزایش پیدا کرده تعداد عناوین منتشر شده هم کاهش داشته است. دلیل آن نیاز به تحلیل ندارد، چرا که نسبت مستقیمی میان این دو مؤلفه برقرار است. براساس آمارهای موجود تا پایان مهر ۱۴۰۲بالغ بر ۱۰۸هزار و ۶۹۲عنوان کتاب منتشرشد که ۷۳درصد کل کتابهای منتشر شده تألیفی ومعادل ۲۶.۶۴درصد ترجمه بوده، اما واقعیت ایناستکه درمجموع ومقایسه آمارکل با دوره مشابه سالقبل کاهش ۴.۳۹درصدی انتشار کتاب را نشان میدهد. بیشترین آمار ۱۲ماهه مربوط به تألیف کتاب تا پایان مهر۱۴۰۲مربوط به کتابهای کمک درسی، کودک و نوجوان و ادبیات و کمترین آمار مربوط به کتابهای زبان علوم طبیعی، ریاضیات و کلیات است.