این درحالی است که همواره موضوع خودکفایی درمحصولات کشاورزی بیان شده اما هیچگاه بهصورت واقعی ودقیق محقق نمیشود. با اینحال نمیتوان از وضعیت اقلیمی ایران نیزغافل شد؛ چرا که کشور ما، کشوری گرم وخشک بوده و به تبع این وضعیت، شرایط کشاورزی و کاشت محصولات سخت شده و نیاز این بخش به منابع آبی کشور را چند برابر خواهد کرد.
برکسی پوشیده نیست کشور باید به سمت مدیریت درست منابع آب حرکت کند و از اعمال سیاستها و رویکردهای سلیقهای خودداری شود. مدیریت درست و عادلانه این منابع علاوه بر کاهش پیامدهای خسارتبار نظیر تغییر اقلیم و وقوع خشکسالی، افزایش بهرهوری تولیدات بخش کشاورزی و صنعتی را بهدنبال دارد. این موضوع درحالی بوده که بررسی منابع و مصارف آبی حاکی از بحرانی بودن وضعیت کشور در بسیاری از شاخصهای مرتبط با بهرهوری آب است. با وجود این اما برخلاف تصور غالب جامعه، بحران آبی ایران تنها ناشی از تغییرات اقلیمی نیست و سهم عوامل انسانی دخیل در آن، بیشتر است. توسعه مصارف آببر، وضعیت اقتصادی و معیشتی وابسته به منابع آبی، صادرات و واردات، سطح زیر کشت زمینها، رشد جمعیتی و تامین امنیت غذایی بهمراتب بیش از عوامل طبیعی در بحران آبی کشور نقش دارند.
کاهش منابع آب تجدیدپذیر با کاهش بارانها
یکی از مواردی که بسیاری از مردم را گمراه میکند، اعتقاد به کاهش منابع آبی با کاهش بارندگی است. این موضوع بهصورت کلی درست است اما نمیتوان دلیل کاهش منابع را تنها کاهش بارندگی دانست. این موضوع با بررسی میزان کاهش این متغیر نیز قابلاثبات است. درواقع براساس آمارهای موجود، مقدار آب تجدیدپذیر کشور در دوره ۱۰ساله ۱۳۸۵ الی ۱۳۹۵ نسبت به دوره بلندمدت پیش از سال ۱۳۸۵، با کاهش ۲۹درصدی روبهرو بوده است. این میزان بهصورت دقیقتر معادل ۳۶ میلیارد مترمکعب در سال برآورد شده که میزان قابلتوجهی است. با وجود این، بررسی میزان بارندگی نیز در همین بازه زمانی حاکی از کاهش ۱۲درصدی آن بوده که در مقایسه با کاهش منابع آب تجدیدپذیر کمتر است. بررسی بیشتر این مساله، میزان کاهش آب تجدیدپذیر را نشان میدهد. سهم هریک از حوضههای آبریز درجه یک خلیجفارس و دریای عمان، فلات مرکزی، دریای خزر، دریاچه ارومیه، قرهقوم و مرزی شرق به ترتیب ۶۰، ۱۹، ۹، ۵، ۴، ۳ درصد بوده است. با اینحال اگر نگاهی به میزان مصرف آب در کشور انداخته شود، بزرگترین بخش مصرفکننده منابع آبی کشور در بخش کشاورزی است. بر همین اساس شاخص وابستگی منابع کشاورزی به منابع آب زیرزمینی، میتواند سهم این بخش در برداشتهای صورت گرفته و پتانسیل آن برای برداشت مازاد از این منابع را مشخص کند. مقایسه شاخص وابستگی کشاورزی به منابع آب زیرزمینی در کشورهای مختلف حاکی از میزان بالای این شاخص در کشور نسبت به سایر کشورهاست. نگاهی به آمارها نشان میدهد که ایران با شاخص ۶۲.۱درصد در صدر جدول شاخص مذکور قرار دارد. پس از ایران، آمریکا با شاخص ۴۶.۷درصد در جایگاه دوم قرار داشته و خاورمیانه نیز با میزان ۴۶.۲درصد در جایگاه سوم ایستاده است. گفتنی است آسیا با میزان ۳۸.۵درصد، اروپا با میزان ۲۹.۵درصد، اقیانوسیه با میزان ۲۴.۷درصد و آفریقا با میزان ۱۸.۳درصد به ترتیب در جایگاههای چهارم تا هفتم قرار گرفتهاند.
بهرهوری آب کشور بهشدت پایین است
بهرهوری آب از دو منظر بیوفیزیکی و اقتصادی قابل بررسی است. این موضوع درحالی است که بهطور کلی میتوان کشورهای مختلف را با توجه به نسبت تولید ناخالص داخلی به میزان برداشت از منابع آب متعارف که به نام آب شیرین شناخته میشود، مورد بررسی قرار داد. با مقایسه بهرهوری آب در ایران نسبت به سایر کشورها، میتوان متوجه میزان بسیار کم این شاخص در کشور شد. در واقع بهرهوری آب در کشورهایی با درآمد بالا ۵۶ دلار، در کشورهایی با درآمد متوسط ۱۱دلار و در کشورهایی با درآمد پایین چهار دلار به ازای هر مترمکعب آب شیرین است. با وجود این، مقدار این شاخص در ایران تنها ۵ دلار است. همچنین بررسی آمار نشان میدهد که شاخص نسبت آب مصرفی به پتانسیل منابع آب در کشور به بیش از ۷۵درصد رسیده که در مقایسه با سایر کشورهای جهان، عدد بالایی است. بر همین اساس میزان این شاخص در غرب آسیا ۶۸.۹درصد، در شرق و جنوب شرق آسیا میزان ۳۰.۴ درصد، در آمریکای شمالی ۲۰.۲درصد، در اروپا ۸.۴درصد و دراقیانوسیه به میزان ۲.۷درصد است. ادامهدار بودن روند کنونی نشان میدهد که در آیندهای نه چندان دور، منابع آبی کشور دیگر توان تامین نیاز جامعه را نداشته و همین امر میتواند کشور را دچار اختلال کند. بر همین اساس، کشور درحالحاضر نیازمند مدیریت درست منابع آبی بوده و مسئولان ذیربط باید نقش سیاستگذاریهای کلان و برنامهریزی مصرفی را پررنگتر از قبل کنند.
میزان وابستگی کشاورزی به منابع آب زیرزمینی
ایران ۶۲.۱
آمریکا ۴۶.۷
خاورمیانه ۴۶.۲
قاره آسیا ۳۸.۵
قاره اروپا ۲۹.۵
قاره اقیانوسیه ۲۴.۷
قاره آفریقا ۱۸.۳