بیش از ۲۰۰ سال پیش درست در چنین روزی نویسندهای متولد شد که حالا با گذر از این همه سال همچنان ترازی برای نوشتن است. اگر تا به حال کتابی از «فئودور داستایفسکی» خوانده باشید، حتما به این نکته پی برده اید که او نویسندهای پیچیده و شگفت آور بوده است. کتابهای «داستایفسکی» به شکلی منحصر به فرد، زندگی شخصیتهای خود را میگشایند و در معرض تحلیلها و نظرات مخاطبین قرار میدهند؛ مخاطبینی که جهانهای خلق شده توسط این نویسنده را با آموختن درسی—چه کوچک و چه بزرگ—درباره زندگی ترک میکنند. «داستایفسکی» در شرایط خوبی حرفه اش را آغاز کرد، چرا که خانوادهای اشرافی داشت و به همین خاطر در دوران کودکی و نوجوانی، از تحصیلات کاملی بهره برده بود. با این وجود، او آموزش نویسندگی ندیده بود.
همانطور که «داستایفسکی» هنر خلق داستان را از آثار نویسندگان بزرگ پیش از خود آموخته بود، خودش در نهایت به یکی از همان نویسندگان برجسته، و منبع الهام و حامی طیفی گسترده از نوابغ ادبی تبدیل شد. «فرانتس کافکا» او را یک «خویشاوند خونی» خواند و تأثیرات «داستایفسکی» بر آثار او کاملا مشخص است. استادان نثر از جمله «ارنست همینگوی» و «جیمز جویس» او را به عنوان یکی از الگوهای بزرگ خود در نظر میگرفتند و سایرین، همچون «فردریش نیچه» و حتی «زیگموند فروید»، به خاطر توانایی درخشان او در به تصویر کشیدن پستوهای تاریک و عمیق ذهن انسان در داستان هایش، از «داستایفسکی» تحسین و تمجیدهای فراوان میکردند. شهرت «داستایفسکی» در سالهای پایانی عمر او، کاملا فراگیر شده بود و آثارش به شکلی گسترده هم در روسیه و هم در سایر نقاط اروپا مورد توجه قرار میگرفت. «داستایفسکی» سفرهای زیادی به غرب اروپا، به خصوص آلمان، میکرد تا بیماری اش را درمان کند.
او اولین رمان خود با عنوان بیچارگان را در ۲۵ سالگی نوشت.
او در سال ۱۸۴۰ در حلقهای ادبی فعالیت داشت که هدفاش، کمک به ایجاد اصلاحات اجتماعی بود.
اولین نشانههای بیماری صرع در داستایفسکی در ۱۸ سالگی نشان داده شد.
در نهایت، این بیماری به همراه مجموعهای از سایر مشکلات باعث شد او در ۵۹ سالگی از دنیا برود.
در سال ۱۸۷۳ سردبیری مجله شهروند را برعهده گرفت و در آنجا شروع به چاپ دفتر خاطرات یک نویسنده کرد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد