این روزها دمای هوا در بیشتر نقاط کشورمان افت کرده و پاییز تا حدی خودی نشان داده ولی برای پرندههایی که از نقاط سردسیر مثل شمال آسیا، آسیای میانه، سیبری یا شمال اروپا به ایران میآیند، اینجا بهشتی برای زمستانگذرانی است. بهشت اما واژهای است که در تخیل پرندهها جاری است، زیرا آنچه در سالهای اخیر برای این مسافران خسته رخ داده، چیزی جز تداعی جهنم نبوده است. کشتار پرندههای مهاجر در همه تالابهای کشورمان مرسوم است اما در برخی تالابها که حالا برای همه شناخته شدهاند آنچنان گسترده است که به این مهاجرت رنگ خون میپاشد. امسال هم درحالی که گونههای زیادی از پرندههای مهاجر در تالابهای ایران فرود آمدهاند، چون از برنامههای مقابلهای و پیشگیرانه آنچنان خبری نیست، بازهم این قصه تکرار شدنی خواهد بود.
خوتکای ابرو سفید، اکراس سیاه، بلدرچین و یلوهها این روزها به استان گیلان رسیدهاند؛ چنگرها، خوتکاها، اردکهای نوک پهن، هوبرهها، آنقوتها و غازهای خاکستری هم به تالاب میقان اراک. انواع مرغابی، قو، پلیکان، حواصیل، چنگر، آبچیلک، غاز، باکلان و عقاب دریایی هم یا به پهنه آبی خلیج گرگان رسیدهاند یا بهزودی پیدایشان خواهد شد. کریدورهای هوایی ایران که مسیر مهاجرت پرندههاست بنابراین روزهای شلوغی را تجربه میکند ولی موضوع اصلی، زنده مانی این پرندههاست که هیچ مسئولی آن را تضمین نکرده است.
برخورد با طعم و بوی تعارف
با این که پرندههای مهاجر درهمه نقاط مهاجرپذیر کشورمان کشته میشوند ولی سه زیستگاه « ازباران، سرخرود و فریدونکنار» از همه بدنامترند؛ در میان این سه زیستگاه، فریدونکنار که بوی خون میدهد. پس از افشای آنچه شکارچیان در این منطقه به سر پرندههای مهاجر میآورند، تعطیل شدن بازار فریدونکنار در دستورکار قرار گرفت ولی چون این تعطیلی، چاره کار نبود و در واقع فقط زدن شاخ و برگهای این ماجرا بود، بازار دوباره رونق گرفت. حالا هم که مسعود حسینی، رئیس گروه پرندگان سازمان حفاظت محیط زیست در گفتوگویش با ایرنا اعلام کرده: « امسال هیچ مجوز صیدی صادرنشده ولی با این حال برخی دامگاهداران، دامهایی را بر پا کردهاند که برخورد با آنها در دستور کار است اما برخوردها باید با نظر شورای تامین استان و فرمانداریها باشد، چون بحث معیشت مطرح است.»
این حرفها خدا میداند چه مدت طولانی است که از زبان مسئولان مختلف در دولتهای گوناگون بیان میشود و این اظهارات تا چه اندازه بوی کهنگی میدهد؛ مسئولانی که هیچگاه توضیح ندادهاند برای رفع دغدغههای معیشتی مردمی که ظاهرا به خاطر مسائل مالی دست به قتل عام پرندههای مهاجر میزنند، چه کردهاند. آبان پارسال اعلام شد در فریدونکنار از ۷۰۰هزار تا ۵/۱ میلیون پرنده مهاجر کشته شدند ولی چون آمارها به هیچوجه دقیق نیست، نمیتوان دربارهاش قضاوت کرد. یکی از علتها وسعت سرزمینی است که پرندهها به آن مهاجرت میکنند به طوری که فقط در استان مازندران بهجز دو تالاب بینالمللی میانکاله و فریدونکنار، ۸۰۰ آب بندان با مساحت ۱۷هزار هکتار وجود دارد که قطعا کسی کشتارهای این مناطق را موبهمو ثبت نمیکند.
این گستردگی قطعا کار نظارت و مقابله را سخت میکند ولی این سختی نمیتواند توجیه کننده بیفعلی مسئولان باشد، چراکه کشتار پرندههای مهاجر، مصداق صید غیرمجاز است و پذیرفته شده نیست که تعارف با متخلفان یا دل سوزاندن برای معیشت عدهای، ایران را بهعنوان جهنم پرندههای مهاجر به جهانیان بشناساند.
بیدفاع در مسیر مهاجرت
«کرس، گذر و دوما» سه روش شناخته شده صید پرندههای مهاجر هستند که از این میان فقط روش دوما که شیوهای سنتی است، مورد تایید است. دو روش دیگر یک قتل عام واقعی است که سال ۹۹ یک پرنده مهاجر فنلاندی را که پایش پلاککوبی شده بود به کشتن داد و انتشار تصاویر مربوط به آن در رسانهها آبروی ما را هم حسابی بر باد داد اما پس از این اتفاق هم آب از آب تکان نخورد و پرونده مرگ پرندههای مهاجر باز ماند. بیشتر این پرندهها حتی به مقصد مورد نظر نمیرسند و در طول مسیر و در آسمان کشورمان از بین میروند؛ نکتهای که برای محمدعلی یکتانیک، کارشناس و فعال محیط زیست بسیار حائز اهمیت است. او آمارهای مربوط به ورودی پرندهها به تالابهای کشور و بهخصوص تالابهای مازندران را که دربارهشان مطالعه اختصاصی میکند، اشتباه میداند و چنین استدلال میکند: «سرشماری پرندهها اوایل بهمن انجام میشود در حالی که اوج قتل عام آنها از اواخر آبان آغاز و تا اواخر آذر ادامه دارد، بنابراین در زمان سرشماری، بیشتر پرندهها یا کشته شدهاند یا از ایران رفتهاند.» این گفتهها، نمایشی از بیدفاعی پرندههای مهاجر در کشور میزبان است؛ نمایشی که بازار فریدونکنار فقط یک نما از یک ویترین است.
آوید طالبیان - گروه جامعه